سرمقاله
صفحات روزنامه
اخبار آنلاین
ارزیابیهای جدی وجود دارد که رهبران ایران به ویژه پس از وقوع هفتم اکتبر، پیش بینیهایی برای این مرحله داشتهاند، علاوه که حامیان منطقهای مقاوم و ابزارهای توانمندی در اختیار دارند. اکثریت قاطع مردم ایران نیز به رغم مشکلات و اختلاف نظرها و شکافها به سرزمین و تمامیت ملی خود به شدت حساسند و فراموش نخواهند کرد. این ارزیابیها باور دارد، برخورد مستقیم دو کشور، میتواند سرمایههای انسانی و منابع عظیمی از دو ملت آمریکا و ایران را در معرض تهدید قرار دهد و منطقه را نیز با بحرانی طولانی مدت مواجه سازد. برخوردهای با گروههای مقاومت نیز عوارض ویژه خود را دارد و دست آمریکا را آلودهتر میسازد. مطالبهی اصلی آنها آتش بس غزه است. تضمینی هم برای نتایج این درگیریها برای هیچکس وجود ندارد، چنان که حمله مستقیم به یمن نتیجهای جز افزایش تنش و ناکامی برای مهاجمان و تخریب یمن بر جای نگذاشت. از منظر اخلاقی نیز آمریکا بیش از پیش به دامان سقوط اخلاقی حمایت از اسرائیل در منطقه و جهان کشیده خواهد شد. از منظر سیاست داخلی آمریکا نیز، علاوه بر آن که ارزش افزودهای برای آنان به دنبال نخواهد داشت، در بلند مدت جریانات افراطی و جنگ طلب آمریکا را تقویت خواهد کرد و در آستانه انتخابات ریاست جمهوری آمریکا نیز چه بسا بایدن را در موقعیت ضعیفتری قرار خواهد داد. همینگونه در ایران نیز جریاناتی هستند که منافع داخلی خود را در استقبال از تنش میبینند و آن را بر منافع ملی ترجیح میدهند و به پی آمدهای این گونه درگیریها برای کلیت میهن بی توجهند. ایران حمایت از فلسطین و مقاومت در منطقه را به عنوان عمق استراتژیک خود تعریف کرده است و شواهدی در دست نیست که بخواهد از آن دست بشوید. آمریکا نیز اسرائیل را عمق استراتژیک خود در منطقه میداند و با همهی هزینههای اخلاقی و سیاسی، در جانب اشغالگران ایستاده است. صف بندی مهم و سرنوشت سازی است، اما به نفع هر دو کشور است که داستان غزه در غزه پایان یافته و به یک آتش بس نسبتا پایدار ختم شود. با این تفاوت که ایران آن را برای فلسطین و آمریکا آن را برای اسرائیل میخواهد. به طور کلی و به ویژه در این شرایط که زمزمه های جنگ بالا گرفته است و احتمال دخالت عناصر غیر قابل کنترل نیز وجود دارد، با توجه به هزینه های فوق تصور هرگونه درگیری مستقیم، هنوز بهترین اقدام برای ایران و آمریکا دیپلماسی و گفت و گوی مستقیم است، آن هم پیش از وقوع هر گونه درگیری در هر سطحی، که گفت و گو پس از درگیری احتمالی گرچه هنوز مفید است، چه بسا منافع امروز را نخواهد داشت. این هم به نفع دو کشور و هم به نفع توازن منطقه ای و هم به نفع بشریت و مردم مظلوم غزه است. گفت و گو فرصتی است که دو کشور مستقیما به تفاهمی نسبی درباره ی تنش های منطقه ای دست یابند و هم فشار بر اسرائیل برای رسیدن به آتش بس را مضاعف سازند. اساسا این نکته ی غریبی است که ایران در صحنه ی حمایت نظامی از فلسطین حضور داشته، اما در سطوح مهمی از دیپلماسی غایب است. این روزها که خبرهایی از احتمال آتش بس ولو موقت بین حماس و اسرائیل وجود دارد، احتمال آن میرود در صورت وقوع هرگونه درگیری ایران و آمریکا، آتش بس نیز به تاخیر افتد و یا در سناریوی دیگر ولو با وقوع آتش بس در غزه، درگیری وسیعی در سطح منطقه آغاز شود و در حقیقت زمینه و موضوع جنگ به سطح و جغرافیایی دیگر منتقل شود و این احتمال هیچ مفهومی جز تامین خواست اسرائيل که در جستجوی انحراف تمرکز جهانی از ناکامی و نسل کشی غزه است، و همچنین تامین منافع رقبای منطقه ای ایران و رقبای جهانی آمریکا نظیر روسیه و چین و .... نخواهد داشت. به مفهوم دیگر در شرایط فعلی برخورد مستقیم ایران و آمریکا هر چه باشد، رخدادی با احتمال بیشتر نتایج مخرب است، اما گفت و گوی مستقیم و فوری برای کنترل سطح تنش، یک رویکرد با احتمال بیشتر منافع بلند مدت و به زبان دیپلمات ها برد - برد است. گرچه نمیدانم در روند لحظهای حوادث، تا زمان انتشار این یادداشت چه سطحی از تنش را تجربه میکنیم، اما چون حتی احتمال این گونه درگیریها که می تواند ماهیت پلکانی پیدا کند، مهم است، پیشنهاد فوق تقدیم شد به این امید ولو اندک که مقاماتی از دو طرف برای این گفت و گوی فوری و مستقیم پیش قدم شده، روندهای جاری حتی المقدور کنترل شده و به نقطه ی بحرانی یا بی بازگشت نرسند.