میرزا مهدی غروی اصفهانی، عالم شیعی قرن چهاردهم، بنیانگذار مکتب معارف خراسان یا مکتب تفکیک بود .وی دانشآموخته نجف و از شاگردان میرزای نایینی بود. پس از مهاجرت در مشهد، فقه، اصول و دروس معارف را تدریس کرد و به ضدیت با فلسفه پرداخت و مکتب معارف خراسان یا مکتب تفکیک را بنا نهاد. ابواب الهدی، اعجاز القرآن و تقریرات از آثار به جای مانده از اوست. محمود حلبی، میرزا جواد تهرانی، میرزا هاشم قزوینی، شیخ مجتبی قزوینی از شاگردان مکتب اصفهانیاند. اصفهانی در مکتب خود میان معارف الهی و معارف بشری فرق میگذارد و به بطلان معارف بشری قائل است و فلاسفه و عارفان را گمراه میشمارد. وی بیشک مکتبی را بنیان گذاشت که بعدها بخش قابل توجهی از شخصیتهای علمی و مذهبی به موافقت و مخالفت با آن برخاستند. یکی از برجستهترین چهرههایی که به مخالفت با میرزا مهدی اصفهانی سخن گفت و قلم زد، سیدجلال آشتیانی بود. سید جلال الدین آشتیانی، مقام علمی میرزای اصفهانی را تایید نمیکرد و معتقد بود اصفهانی قابلیت فراگیری فلسفه نداشته است. آشتیانی بر این باور بود که تلاشها و ریاضتهای فراوان برای فهم مسائل غامض فلسفه و عرفان، آسیبهای جدی بر او وارد کرد و تحملش را نسبت به فلسفه و عرفان از دست داد و به مخالفت با فلسفه برخاست. آشتیانی به نقل از سید هادی میلانی میگوید: «ایشان در عرفان سر خورد و به جان فلسفه افتاد». آشتیانی هم توانایی علمی میرزا را نفی میکند و هم به شواهدی اشاره میکند که پریشان حالی میرزا بر پریشان فکری او تاثیر گذاشته است. آشتیانی به نقل از شیخ هاشم قزوینی مینویسد: «ما میخواستیم مطالب مرحوم نایینی را برای ما تقریر کند، بعد از آن که تقریرات حاج شیخ محمدعلی خراسانی کاظمینی مدائنی چاپ شد، معلوم شد که کثیری از مباحث را ایشان به گونهای دیگر و مغایر با آنچه در تقریرات است، طرح نموده است». آشتیانی در تبیین سیر تاریخی ماجرای ضد فلسفه مشهد و نقش اصفهانی در آن میگوید: «مخالفت با فلسفه در مشهد... برمیگردد به زمان آقا میرزا مهدی اصفهانی که شاگرد میرزا حسین نایینی بوده است. او در ابتدا میرود و همان طریقه آخوند ملاحسینقلی همدانی و آقا شیخ محمد بهاری و آقا سیدمرتضی کشمیری را انتخاب میکند. روزه زیاد میگیرد. نماز زیاد میخواند. اذکار و اوراد وارد شده از ائمه را انجام میدهد. مدتی این کار را میکند. آقای خوئی برای من نقل کرد، از آقای میلانی هم شنیدم که مرحوم آقا شیخ ابوالقاسم اصفهانی که استاد آقای بروجردی رحمه الله علیه بود می گفت: «مرحوم آقا میرزا حسین نائینی پنجاه دینار به من داد و گفت ایشان را به ایران ببر و معالجهاش کن. ما آمدیم شمیران. جایی گرفتیم. پس از مدتی حالش بهتر و سرانجام خوب شد. بعد میرود نزد مرحوم آقا میرزا احمد آشتیانی -که شاگرد نائینی بود و با وی دوست بود- و مهمان وی میشود. بعدها آقا میرزا احمد میگفت: شواهد الربوبیه را پیش من میخواند اما فهم مطالب فلسفی برایش از اصعب امور بود. میرزای اصفهانی در ابتدا چنین عقایدی نداشت. اما پس از آن که به اصفهان رفت، کارش به جایی رسید که از عرفان سرخورد و به جان فلسفه افتاد». به هر روی همانگونه که گذشت، میرزا مهدی اصفهانی مخالفان و موافقان متعددی داشت. مخالفان و موافقانی قسمخورده که خود مبین نقش و اهمیت وی در نوع دینورزی آحاد جامعه است.