کد خبر: 12076 | صفحه ۱۰ | تولید و تجارت | تاریخ: 18 تیر 1402
توصیه دیده نشده اعضای سازمان شانگهای به دولت رئیسی
پایبندی به برجام
عضویت ایران در سازمان همکاری شانگهای، پس از مدتها آمد و رفت، درنهایت به طور رسمی اعلام شد.
به گزارش فراز، همزمان، رسانههای طرفدار جریان تندرو اصولگرا در کشور، در بیشتر مواقع، بدون اشاره به مزیتهای احتمالی این رخداد، به رجزخوانی با طرفداران دولت پیشین پرداخته و با عناوینی مثل «پذیرش ایران در شانگهای بدون برجام و FATF» پیششرط بودن برجام و لوایح مبارزه با تامین مالی تروریسم برای عضویت در سازمان همکاری شانگهای را زیر سوال میبرند. درنهایت، اما به نظر میرسد که اولویت این رسانهها، مثل همیشه، تلاش بر اثبات عدم حقانیت پیشینیان است و نه بازگوی واقعیات.
اعضای سازمان همکاری شانگهای خود پیشتر ایران را توصیه به رعایت برجام کرده بودند. از جمله در بیانیه نهایی نشست ۲۵ شهریورماه ۱۴۰۱ در ازبکستان، از همه امضاکنندگان خواستند تا به توافق هستهای ایران پایبند باشند. در متن این بیانیه چنین آمده:
«کشورهای عضو [سازمان همکاری شانگهای]، تضمین اجرای پایدار برنامه جامع اقدام مشترک در مورد برنامه هستهای ایران را مهم میدانند و بر اساس قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل متحد، از همه شرکتکنندگان [در نشست] میخواهند که به تعهدات خود برای اجرای جامع و مؤثر [برجام] عمل کنند».
این قسمتی از بیانیه نهایی سازمان همکاری شانگهای بود. چین، هند و روسیه از اعضای این سازمان هستند که در سالهای اخیر تعاملات تجاری و اقتصادی گستردهای با ایران داشتند. این تعاملات هرگز خارج از چارجوب محدودیتهای بینالمللی نبوده و همین، حتی پیش از عضویت ایران در پیمان شانگهای، نشانگر اهمیت التزام کشورهای متحد ایران به مقررات سازمان ملل بود.
«رضا نصری»، حقوقدان بین الملل با انتشار یک رشتهتوییت در این مورد نوشت: «اگر برجام نبود، عضویت ایران در شانگهای میسر نمیشد». او در ادامه چنین نوشت: «سازمان همکاریهای شانگهای یک شخصیت مستقل حقوقی است که خود را ملزم به پابندی به منشور سازمان ملل میداند. علاوه بر این، طبق مقررات مصوب سازمان همکاریهای شانگهای، اخذ عضویت در این سازمان نیز مشروط به این است که کشورهای متقاضی تحت تحریمهای شورای امنیت سازمان ملل قرار نداشته باشند. در نتیجه، همانطور که انعقاد برجام باعث شد - با لغو قطعنامههای شورای امنیت - مانع مقرراتی پیوستن ایران به پیمان شانگهای برطرف شود، تداوم عضویت بی دردسر ایران در این سازمان نیز منوط به احیای برجام و طی شدن زمانبندی مندرج در آن - تا خروج کامل پرونده کشور از شورای امنیت - است. پس لازم است شخصیتها و جریانهای سیاسی کشور - بهجای قرار دادن برجام در مقابل پیمان شانگهای و مبادرت به رجزخوانیهای بی اساس جناحی - پیوند این دو سند بینالمللی و راهبری کشور با یکدیگر را به رسمیت بشناسند؛ و در جهت احیای برجام - ولو بهمنظور تحکیم عضویت ایران در شانگهای، همسطحسازی جایگاه ایران با سایر اعضا و بهرهبرداری کامل ایران از ظرفیتهای این پیمان - تلاش کنند. بدانید اگر برجام نبود، عضویت ایران در شانگهای نیز میسر نمیشد؛ و اگر ایران به وضعیت حقوقی پیش از برجام برگردد، تداوم عضویت آن در سازمان شانگهای - یا دستکم امکان بهرهبرداری ایران از ظرفیتهای این همکاری - به شدت زیر سوال خواهد رفت».
مانع دیگری که ثمربخشی عضویت در پیمان شانگهای را زیر سوال میبرد، پذیرش لوایح مبارزه با تامین مالی تروریسم و FATF است. ابراهیم رئیسی پس از بازگشت از نشست سازمان همکاری شانگهای در تاجیکستان، با انتقاد از دولت گذشته به نوعی اعلام کرد که دولت او توانسته بدون تن دادن به افایتیاف، چنین دستاوردی داشته باشد و پیوستن به سازمان شانگهای، هیچ ارتباطی به FATF ندارد. بیانیه اخیر افایتیاف در جمعه هفته گذشته، اما تاکید میکند که ایران، کره شمالی و میانمار همچنان در لیست سیاه FATF قرار دارند. این علیرغم اظهارات رئیس دولت سیزدهم، به این معنی است که محدودیتهای ایران برای جذب سرمایه، تجارت و نقلوانتقالات پولی و بانکی، حتی با کشورهای عضو سازمان همکاری شانگهای نیز همچنان پابرجا است.\
از طرفی، تجربههای گذشته از روابط تجاری ایران با شرکای تجاریاش از جمله چین نشان میدهد که حتی بزرگترین مشتریهای بازار صادرات و واردات ایران نیز، در حد امکان از خطر تحریمها پرهیز میکنند. شرکتهای چینی همچنان تا سال ۲۰۱۸ به تجارت و مشارکت نفتی و گازی با ایران ادامه دادند. در سال ۲۰۱۸، اما با خروج یکجانبه ایالات متحده از برجام و با افزایش تنشهای بین ایران و غرب، کار برای شرکتهای چینی نیز بسیار سخت شد. سرانجام سه مدیر نفتی دولتی چین اعلام کردند که شرکت ملی نفت چین (CNPC) سرمایه گذاری در پروژه پارس جنوبی ایران را در پاسخ به فشارهای آمریکا و برای به حداقل رساندن تنشها در بحبوحه مذاکرات تجاری بین پکن و واشنگتن به حالت تعلیق درآوردهاند و نهایتا در اکتبر سال ۲۰۱۹ به طور رسمی همکاری با ایران را کنار گذاشتند.
به این ترتیب، به نظر میرسد که بغض رسانههای منتسب به جریان تندرو تمامیتخواه در کشور از دولت پیشین، چشمان اهالیشان را به روی واقعیات بسته است. واقعیتهای موجود در عرصه بینالملل، نه تنها با مواضع مقامات دولت و رسانههایش همخوانی ندارد بلکه مواضع رسمی سازمانهای جهانی نیز در مجاری رسانهها و روزنامهها در روز روشن مورد تحریف واقع میشود. با این اوصاف باید در نهایت این پرسش را مطرح کرد: دستاوردسازیهایی از این دست و خط مار کشیدن از واقعیتهای ناموجود چطور برای مردم نان و آب خواهد شد؟ تحریفکنندگان برای روزهایی که تشت رسوایی آمارسازیهاشان از بام افتد، فکری کردهاند؟