کد خبر: 16209 | صفحه ۴ | فرهنگ و هنر | تاریخ: 12 مهر 1402
فردوس کاویانی در سن ۸۲ سالگی درگذشت
وداع با فردوس خاطره ساز
اردیبهشت سال ۱۳۹۶ بود؛ چهاردهمین «شب بازیگر» و قرار بود از یک پیشکسوت عرصه بازیگری تجلیل شود. نامش را خواندند: فردوس کاویانی. حاضران در سالن اصلی تئاتر شهر به احترام این بازیگر قدیمی که مدتها بود در هیچ محفل هنری حاضر نمیشد، ایستادند و تشویقش کردند اما او هرچه به سِن نزدیکتر میشد تعجب و تأثر همکارانش از دیدن چهره رنجور او بیشتر میشد. خیلی از آنها همان شب فهمیدند که کاویانی مبتلا به پارکینسون شده؛ بیماریای که سرانجام پس از چند سال خانهنشینی او را راهی سفر ابدی کرد.
به گزارش ایسنا، خیلیها از شنیدن خبر درگذشت فردوس کاویانی که شب گذشته، نهم مهرماه و پنج روز پس از سالروز تولد ۸۲ سالگیاش از دنیا رفت، غمگین شدند بخصوص آنکه در پنج، شش سال گذشته به توصیه پزشکان حتی امکان برقراری تماس تلفنی یا دیدار حضوری برای همکارانش مهیا نمیشد چرا که برای بهبود حالش بهتر بود از هر هیجانی دور باشد.
تا پیش از سال ۱۳۹۶ و مراسم «شب بازیگر»، فردوس کاویانی در ذهن خیلی از همکاران و دوستدارانش بازیگری بود که صرفا از عرصه بازیگری دور شده اما در آن شب اردیبهشتی کاهش وزن قابل توجه و ضعف جسمانی چهره دیگری از زندگی آن روزهای او را نشان داد. کاویانی در آن مراسم نتوانست صحبت کند و فقط در یک جمله کوتاه گفت: «امروز خیلی خوشحالم.»
یک سال بعد در جشن نوروزگان خانه تئاتر ۱۲ هنرمند باسابقه همچون همچون فردوس کاویانی، صدیقه کیانفر، ژاله علو، شمسی فضلاللهی، داریوش اسدزاده، پری صابری، سعید پورصمیمی، توران مهرزاد، اسماعیل خلج، شهلا ریاحی و آزیتا لاچینی تقدیر شدند ولی کاویانی دیگر شرایط مساعدی برای حضور نداشت. حتی در سال ۱۳۹۸ هم که مراسم دیگری این بار در خانه سینما برای تقدیر از او برگزار شد فردوس کاویانی به دلیل شرایط خاصاش نتوانست به سالن مملو از جمعیت «سیفالله داد» خانه سینما برود. در آن شب هنرمندانی همچون مسعود جعفریجوزانی، حمید جبلی، حسن فتحی، علیرضا خمسه، فاطمه معتمد آریا، صدرالدین زاهد، مهرانه مهینترابی و نیز داریوش مهرجویی (ویدئویی) درباره این بازیگر صحبت کردند.
و به این ترتیب به جز چند پیام تصویری کوتاه که در همان خانه سینما یا یک برنامه تلویزیونی از کاویانی پخش شد، دیگر از این بازیگر خبر چندانی نبود؛ در صورتی که او پیش از حاد شدن حال و احوالش - در یکی دو سال اخیر - به مطالعه و روخوانی دوباره سناریوهای قدیمی مشغول بود و دوست داشت شرایطی هم برای کار داشته باشد اما بیماری فرصتی به او نداد.
فردوس کاویانی در طول بیش از نیم قرن فعالیت هنری آثاری بهیادماندنی را در تئاتر، سینما و تلویزیون به یادگار گذاشته است.
او سالها قبل در گفتوگویی که در آرشیو موزه سینما نگهداری میشود درباره شروع کارش گفته بود، وقتی ششم دبستان بود با تئاترهایی که گاهی در مدرسه میدید به تئاتر علاقهمند شد و شوق تئاتر او را به تهران کشاند.
او تعریف کرده بود: «کلاس پنجم دبستان که بودم (گروه) تئاتری از تهران به مدرسه ما آمده بود و آنجا اجرا میکردند. من آنقدر دوست داشتم این کار را ببینم که به فرّاش مدرسه گفتم هر شب میخواهم تئاتر را ببینم. او هم گفت که به جای آن هر شب باید سالن را جارو کنم. قبول کردم و ۱۳ شب تئاتر میدیدم و فردا صبحش سالن را جارو میکردم. عجیب آنجا بود که من این نمایش را کامل حفظ شدم و بعدها آن را کارگردانی کردم. در واقع این نقطه شروع من برای علاقه به بازیگری و تئاتر بود.»
کاویانی که با دو سریال «همسران» و «آژانس دوستی» شهرت زیادی میان قشر زیادی از مردم پیدا کرد، اولین کار جدی خود را در سینما «چوپانان کویر» به کارگردانی حسین محجوب معرفی میکرد. حضور او در سینما تا ابتدای دهه ۹۰ با بازی در بیش از ۲۵ فیلم سینمایی ادامه پیدا کرد.
وی که در چند فیلم با داریوش مهرجویی همکاری کرده بود، میگفت: «داریوش مهرجویی که توانست فیلمی همچون «اجاره نشینها» را بسازد حتماً میتوانست کارهای کمیک دیگری را هم بسازد اما نمیدانم به چه دلیل تکرار نشد. شاید جایی دلخوریهایی پیش آمد چون کار طنز در سینما، تئاتر و تلویزیون از بقیه ژانرها سختتر است.»
فردوس کاویانی در دوران بازیگریاش در سینما آنطور که خودش تاکید میکرد، نقشهای مکمل ظریف را به نقشهای اول به درد نخور ترجیح میداد؛ برخلاف تئاتر که در آنجا بیشتر نقش اول بازی کرد. او میگفت: «به نظرم در سینما نقشهای مکمل، گویاتر از نقشهای اول بودند و تمام سعیام بر این بود که یک ملت را شاد کنم.»
اشکهای کارگردان «همسران» برای فردوس کاویانی
نمیخواست «آقا کمال» قصه این قدر معروف شود که همه او را بشناسند! خواهش میکرد که تئاتری بماند و در قاب تلویزیون مطرح نشود اما نمیشد کاری کرد؛ آنقدر مهربان، بیآلایش و شیرین بود که دست آخر هم «همسران» کار خودش را کرد و به واسطه همین سریال در دل مردم نشست.
بیژن بیرنگ ـ کارگردان سینما و تلویزیون ـ در گفتوگو با ایسنا از خاطرات فردوس کاویانی در سریال «همسران» و محبوبیت این بازیگر به واسطه بازی در این مجموعه گفت.
بیرنگ که با صدایی گرفته از رفتن همیشگی فردوس کاویانی غمگین بود، به یادآوری خاطراتی از این هنرمند باسابقه سینما، تئاتر و تلویزیون میپردازد و میگوید: فردوس کاویانی موجود غریبی بود. علاقه زیادی به تئاتر داشت.
او در سریال «همسران» خیلی موفق شد و گاهی میآمد و به من میگفت بیژن، امکانش هست مرا کمرنگتر بنویسی که زیاد دیده نشوم چون میخواهم تئاتر کار کنم و وقتی به صحنه تئاتر میروم همه مرا به اسم کمال میشناسند! و ما نمیتوانستیم کاری کنیم، مگر میشود قهرمان یک سریال معروف نشود؟! خدا رحمتش کند مدام به من میگفت «حالا یه کاریش بکن». واقعاً جایشان خالی است مثل خسرو شکیبایی عزیز. اکنون غمگینیم اما بعضی غمها قشنگ است.
بیرنگ سپس به آشناییاش با فردوس کاویانی و همکاری در سریال «همسران» اشاره میکند و به صحبتهایش ادامه میدهد: با مرحوم کاویانی از «محله برو بیا» و «محله بهداشت» آشنا شدم در سال ۶۱ و ۶۲ که هر دو سریال را پشت سر هم داشتیم و همکاریمان ادامه داشت تا رسیدیم به «همسران». ابتدا قرار بود این سریال با تیم دیگری کار شود و حتی یک قسمت هم ساخته شد که مورد پسند من و آقای رسام قرار نگرفت تا اینکه تیم جدید را انتخاب کردیم و آقای کاویانی و همینطور خانم مهینترابی به عنوان زوج مقابل ایشان وارد تیم «همسران» شدند. سریال در دو سه هفته اول بسیار مورد استقبال مردم قرار گرفت. ما خیلی سختی کشیدیم اما حضور آقای کاویانی، یک انسان نابغه، مهربان و بسیار هنرمند کارمان را شگفتزده کرد.
«همسران» با همه سختیهایش در کنار فردوس کاویانی درخشید
کارگردان سریالهای «خانه سبز» و «همسران»، به ویژگیهای اخلاقی فردوس کاویانی و هنرش اشاره میکند و میگوید: او یک انسان محجوب بود که وقتی مقابل دوربین میآمد یک انسان رها میشد. ایشان باعث شدند به اتفاق دوستان دیگر، سریال «همسران» بدرخشد و هر هفته وارد موضوعات جدیدی شویم که به نظرم همه اینها بستگی به قدرت بازیگران علیالخصوص فردوس عزیز داشت که میتوانست هم در لحظات عاطفی و هم لحظات بسیار کمیک آن هم در یک سبک و سیاق کمدی «سیت کام» که برای اولین بار در ایران ساخته میشد، بدرخشد.
بیژن بیرنگ در حالی که حین صحبت گریهاش میگیرد، مکثی میکند و چنین ادامه میدهد: ما سری دوم «همسران» را بلافاصله بعد از سری اول شروع کردیم و در ۵۰ قسمت ساختیم. آن زمان کار ما با معادلات سخت پخش روبهرو بود که یکی از آنها ورود خانومها به حیطه کمدی بود و دیگری نشان دادن ارتباط نزدیک و کل کل زن و مرد با هم بود؛ طوری که ما را مجبور کردند این دو زوج را با هم فامیل کنیم یعنی آقای کاویانی بشود دایی خانم الهام پاوهنژاد؛ پخش این سریال میتوانست آن زمان متوقف شود که خدا را شکر نشد.
فردوس کاویانی هم خودش را صاحب نام کرد، هم ما را
این کارگردان باسابقه سپس درباره توانایی بازیگران «همسران» چنین میگوید: آن زمان ماهنامه فیلم، «همسران» را به عنوان بهترین سریال انتخاب کرد و پس از آن ماجرای توقف کارمان منتفی شد. بعد از آن هم گزارش فیلم، مجموعه ما را به عنوان بهترین سریال انتخاب کرد و کارگردان و بازیگران هم برگزیده شدند. اولین جشنواره صداوسیما هم سریالمان را به عنوان بهترین انتخاب کرد. یادم هست بالغ بر پنج تز دکترا آن زمان روی این سریال نوشته شد و بیش از ۵۰ دوره لیسانس و فوقلیسانس نوشته شد که همه اینها به خاطر نوع ارتباط و بازیگران بود؛ علیالخصوص فردوس کاویانی عزیز که جایش خالی است و به ما این امکان را میداد که هر هفته وارد ماجراهای جدید شویم.
بیرنگ در بخشی از این گفتوگو، همکاریاش با فردوس کاویانی و خسرو شکیبایی را یادآور میشود و میگوید: با توجه به تجربهای که در زندگی دارم، دو شانس بزرگ داشتم؛ یکی اینکه آقای کاویانی وارد سریال «همسران» شد و هم خودش را صاحب نام کرد و هم ما را. در نوع بازی و کار، ایشان بسیار موجود خاصی بودند و هستند و من به جرأت میتوانم بگویم در شکل کار و توانایی ایشان ما مشابه نداریم و بعدش آقای خسرو شکیبایی عزیز بود که جایشان خالی است و به نظرم هیچ وقت جایگزینی برای این عزیزان نخواهیم داشت؛ چون موجوداتی بودند که میتوانستند به یک کار ارزش و اعتبار بدهند.
کارگردان «همسران» همچنین درباره دوری فردوس کاویانی از عرصه هنر به واسطه بیماریاش طی این سالها بیان میکند: نمیدانم گفتن این حرفها درست است یا نه. آقای کاویانی خیلی حساس بودند، اگر دچار این بیماریها نمیشدند جای تعجب بود. کسانی که روحشان صاف است، کودک هستند و خیلی باید پوست کلفتتر از اینها باشند.
بیژن بیرنگ در سخنان پایانیاش میگوید: برخی مریضیها برای بعضیهاست و طبیعت آدمهاست که قبول میکند که به برخی بیماریها دچار شوند به خاطر حساسیتهایشان، مهربانیهایشان، نوع نگاه خاصشان به زندگی و جامعه. دیگر هیچ نمیتوانم بگویم جز اینکه بعضی غمها قشنگ است.