کد خبر: 19617 | صفحه ۱ | تاریخ: 08 آذر 1402
سناریوهای بعد از آتش بس در غزه
تلآویو در برابر انتخابهای بد و بدتر قرار گرفت!
معاون سابق عربی و آفریقایی وزارت امور خارجه گفت: در عرصه میدانی، نتیجه راهبردی برای رژیم صهیونیستی صفر است. ادعاهای سران رژیم صهیونیستی مبنی بر نابودی گروههای مقاومت که آنها را تروریستی میدانند، آزادی اسرا و از دست رفتن سیطره حماس بر غزه، همگی در فرایند مذاکره با این مقاومت برای آتشبس و آزادی اسرا از بین رفت.
به گزارش ایرنا، جابری انصاری در تحلیل خود از آتش بس غزه گفت: خوشحالم که در روزی صحبت میکنیم که توافق آتش بس برقرار شده است ولو اینکه این یک آتش بس موقت باشد و در یک بازه زمانی محدود؛ به احتمال بیشتر هم بار دیگر جنگ آغاز خواهد شد. اما به هر حال همین قدر فضای تنفسی که ایجاد شده است برای ملتی که چند ده روز زیر بمباران شدید بوده، به لحاظ انسانی یک رویداد خوب به حساب میآید و همه از آن خوشحال هستیم.
اما به لحاظ سیاسی و راهبردی هم باید تحلیل بشود تا بدانیم که این آتش بس نمایشگر چه وضعیتی است.
اسرائیلیها در این مدت خیلی شعار دادند و تعبیر من این بود که باید در چند سطح اظهارات اسرائیلیها را پس از ۷ اکتبر تحلیل کنیم و همه آنها را به معنای اهدافی که الزاماً به دنبال اجرای آن هستند تلقی نکنیم.
یک سطح از تحلیل شعارهای آنها این است که این اظهارات «به دلیل شوک عظیم ناشی از ۷ اکتبر بود»، چرا که اظهارات اولیه آنها بهت زدگی و شوک زیادی را نشان میداد.
سطح دوم تحلیل شعارهای آنها، در دو سطح گفتمانی و اقدامی یعنی در هر دو بُعد رفتاری و گفتاری اسرائیلیها قابل مشاهده بود و آن «سطح جنون یا نزدیک به جنون آنها بود» که این هم نتیجه بزرگی عملیات ۷ اکتبر و اثرات راهبردی که در کوتاه مدت، میان مدت و دراز مدت داشت یا متصور بود که خواهد داشت، میتوان دید.
سطح سوم تحلیل سطحی است که احتمالاً ارزیابی راهبردی آنها است. پس از اندکی آرام شدن و خارج شدن از شوکی که به آنها متعاقب ۷ اکتبر دست داده بود، بین آن حرفها و آن کاری که میتوانستند به عنوان حداکثر کار ممکن انجام دهند یک فاصله یا شکاف قابل توجهی وجود داشته و این هم نتیجه غیرعادی بودن رویداد است.
ارزیابیهای اطلاعاتی کمکی به اسرائیل نکرد
ارزیابیهای راهبردی و سیاسی اسرائیل را ببینید، آنها صراحتاً اعلام میکنند که ارزیابی ما از حماس این بود که شبیه مسیر جنبش فتح را طی میکند، یعنی حماس اولویت مقاومت را کنار میگذارد و با یک شیفت رفتاری و گفتاری مواجه است. ارزیابیهای اطلاعاتی اسرائیل هم به آنها کمکی نکرد، به دلیل اینکه ارزیابی پایهای آنها مبتنی بر مفروضاتی بود که منطبق بر واقعیت نبود.
«شکست اسرائیل از حماس پس از ۷ اکتبر شکست سه لایه و همه جانبه بود»، ابعاد رویداد به لحاظ شکافهای عمیقی که در منظومه بازدارندگی اسرائیل ایجاد کرد، هم به معنای معنوی و روانی آن و هم به معنای فیزیکی و مادی و مجموعه این شکافها حالتی غیرعادی برای اسرائیل ایجاد کرد که این غیرعادی بودن و تا مرز جنون رفتن در اظهارات مقامات اسرائیل هم به وفور و با شدت دیده شد.
الان هم وقتی که صحبت از آتش بس مطرح میشود این سوالها به میان میآید که پس آن اظهارات اسرائیلیها چه شد؟ علت بیان آن اظهارات و آنچه که امروز اتفاق افتاده است این هست که صحبتهای آنها بر پایه واقعیات نبود و «هرچه جلوتر میرویم بیشتر گرد و خاک واقعیت به تن اسرائیلیها مالیده خواهد شد» و بیشتر فاصله عملکرد آنها با شعارهایی که مطرح کردند خودنمایی خواهد کرد.
اسرائیلیها تا زمانی که روی هوا حرکت میکردند دست برتر و مزیت نسبی داشتند و به محض آنکه روی زمین آمدند که البته از همان روز اول مشخص بود و نه اینکه ما بگوییم خودشان هم این را میدانستند و در تمام محافل بینالمللی هم این موضوع مطرح شد که «روی زمین کار برای اسرائیلیها سخت خواهد بود».
هیچ یک از وعدههای اسرائیلیها محقق نشد
واقعیت این است که اسرائیلیها شعار دادند که ما حماس را ریشهکن میکنیم، اسرای خود را آزاد میکنیم البته آنها نپذیرفتند که این افراد اسیر هستند بلکه در بستر ادبیات سازی با بیان کردن برخی مفاهیم از جمله لفظ «گروگان» تلاش کردند تا افکار عمومی را در راستای منافع خود بسیج کنند، همچنین آنها گفتند جنگ متوقف نخواهد شد تا آنها را آزاد کنیم، اما هیچ یک از این موضوعات عملیاتی نشده است.
شما ببینید از هنگام پیشروی زمینی چند ده نظامی اسرائیلی زخمی و کشته شدند و تعداد بالایی از تجهیزات نظامی آنها از تانکهای ویژه، نفربرها و سایر تجهیزات نظامی آنها منهدم شد، یا ضربه کلی دیدند یا جزئی و در هر صورت از عرصه عملیاتی کنار رفتند.
در چنین شرایطی اسرائیل بمباران هوایی و کشتار چند ده روزه را ادامه داد که تا به امروز «حدود ۱۵ هزار نفر فلسطینی را به شهادت رساند که از این میان ۷۵ درصد آنها زنان و کودکان هستند». در واقع هیچ ارزش نظامی و راهبردی برای اسرائیل ندارد.
به عبارت دیگر شما نه ۱۵ هزار نفر، بلکه ۱۵۰ هزار نفر را میکشتید، تمام منطقه نوار غزه را بمباران میکردید و همه را میکشتید، اما هیچ ارزش نظامی و دستاورد میدانی برای آنها به حساب نمیآید.
با این کشتار وسیع آنها تنها یک عقده خود را جواب دادند که ۱۵۰۰ کشته خود را با این تعداد کشته از سوی فلسطینیها پاسخ دادهاند. هرچند که آنها آمار کشتههای خودشان را در روزهای اخیر به ۱۲۰۰ نفر اصلاح کردند.
تعداد زیاد کشتههای فلسطینی اهمیت راهبردی برای اسرائیل نخواهد داشت
در واقع آنها میخواهند بگویند که ما ۱۰ برابر تعداد کشته شدگان خود را از فلسطینیها کشتیم. اما این تعداد کشته شده از فلسطینیها و کشتن زنان و فرزندان اهمیت نظامی و راهبردی برای اسرائیل نخواهد داشت. ماهیت و عادت رفتاری اسرائیلیها کشتار است، مگر در جنگ ۲۰۰۶ و در همه جنگهای مقاومت حزب الله لبنان اسرائیل تا خود بیروت و حتی بیشتر از آن بمباران شدید هوایی و ویرانی کشتار بر جای نگذاشتند.
کشتار کار همیشگی اسرائیلیها بوده است و این دفعه هم در ابعاد بزرگتری در چند روز و در مقابل دوربین زنده دنیا واقعیت اسرائیل به نمایش درآمد، اما این اهمیت نظامی ندارد.
هزینه بزرگی که برای اسرائیل ایجاد شد
این کشتار پی در پی یک هزینه بزرگ برای اسرائیل ایجاد کرده و آن هزینه این هست که «یک موج جهانی در بسیاری از شهرها و پایتختهای بزرگ غربی علیه آنها ایجاد شده است». امواج بزرگ حمایت از مردم فلسطین و مخالفت با سیاست اسرائیل و به کار بردن تندترین ادبیات علیه سیاست کشتار و نسل کشی اسرائیل به راه افتاده است که این هم یک سرشت بهمن گونه دارد و اگر همینطور جنگ ادامه پیدا کند این اعتراضات بزرگتر میشود و ابعاد گستردهتری پیدا میکند.
«دولتهای عربی به شدت به آمریکا فشار میآورند» که ما تازه از پیامدهای ۲۰۱۱ بیرون آمدهایم و چند سالی است که فضای عربی آرام شده است، اگر این بستر ادامه پیدا کند ما شاهد شورش و به هم خوردگی وضعیت منطقه خواهیم بود. ادبیات سیاسی رهبران برخی کشورهای عربی به منظور کنترل افکار عمومی است تا چندان قلیان پیدا نکند؛ بنابراین یک فشار این هست که فضای منطقهای به سمت تندتر شدن حرکت کند و فشار دیگر این است که اگر شرایط به همین شکل با کشتار فلسطینیان در برابر دوربینهای زنده دنیا ادامه پیدا کند، «امکان اینکه جبهههای دیگری هم باز شود وجود دارد».
ممکن است کسانی در درون اسرائیل به این مسئله فکر بکنند که اگر جبهههای دیگری باز شود خوب است یا نه، اما در سطح بین المللی و به ویژه آمریکاییها که در حال رفتن به سمت انتخابات داخلی خود هستند به هیچ وجه تمایل به باز شدن جبهههای دیگر ندارند.
چرا اسرائیل آتش بس موقت را پذیرفت؟
طرف اسرائیلی آتش بس موقت را پذیرفت چرا که واقعیتهای موجود این موضوع را بر آن رژیم تحمیل کرد. اسرائیلیها میترسند از اینکه این توقف موقت که آن را هم به ناچار و بر اساس واقعیات موجود پذیرفتند طولانی شود، بر همین اساس آنها ادبیات سازی کردند و از یک اصطلاحی استفاده کردند مبنی بر «توقف بشردوستانه»، در قطعنامهای هم که در شورای امنیت تصویب شد و آمریکا و انگلیس و برخی دیگر به آن رای ممتنع دادند هم، قطعنامه طرفهای درگیر را دعوت به توقف بشردوستانه کرده که این نیز بر اساس نیاز اسرائیلیها بود.
اگر اصطلاح آتشبس مطرح شود آنها نگران ایستا بودن صحنه هستند که این نیز به معنای پیروزی مقاومت فلسطین است، چرا که خودشان هم میدانند که آن ۱۵ هزار نفر فلسطینی که کشتند و آن تعداد خانهای که تخریب کردند، «موازنه استراتژیک را تغییر نداده است».
با توجه به همه این موارد اسرائیلیها آمدند و با ادبیاتسازی و استفاده از اصطلاح توقف بشردوستانه مسیری را رفتند تا دعوت به آتش بس صورت نگیرد چرا که آتش بس خصلت تداوم دارد و میدانند که در این صورت آنها شکست خورده و حماس پیروز شده است.
نگرانی اسرائیل از طولانی شدن زمان توقف جنگ!
در وهله اول اسرائیلیها تلاش کردند تا آنجایی که میتوانند خودشان در روی زمین امتیاز کسب کنند و از همین طریق بتوانند تعدادی از اسرای خود را آزاد کنند یا تونلی را باز کنند تا شاید به یکباره به یکی گنجی دست پیدا کنند و ورق را حداقل به لحاظ روانی زیر و رو کنند، اما این اتفاق نیفتاد.
اسرائیلیها در حال حاضر بسیار نگران هستند که مجموعه فشارهای درون جامعه صهیونیستی، فشارهای منطقهای و بین المللی آنها را مجبور کند با اینکه توقف بشردوستانه اعلام شده است این زمان طولانی شود.
از همان زمان که اسرائیلیها «سیاست زمین سوخته» را پیش گرفتند به دنبال یک هدف بودند و آن اینکه آنچنان آتشفشان و کشتاری نسبت به فلسطینیها انجام بدهند که آنها از غزه فرار کنند در واقع «آنها به دنبال کوچاندن اجباری مردم غزه بودند».
از روز اول من به این موضوع اشاره کردم که اگر آنها موفق شوند که جمعیت قابل توجهی از مردم را از غزه بیرون کنند و آنها را به سمت سینای مصر حرکت دهند این یعنی زمین واقعیت به نفع اسرائیلیها تغییر کرده است.
ارزیابی کوتاه از عملکرد ایران در تحولات اخیر
دستگاه دیپلماسی ایران، مجموعه وزارت امور خارجه و نهادهای مختلف حاکمیتی ما در درجات بسیار بالای آمادگی و تحرک و فعالیت در صحنه ظاهر شدند. صادقانه باید بگوییم مجموعه حرکتی که در سطوح اقدامات سیاسی و تماسها، ارتباطات، آمد و رفتها، سفرها، دیدارها و تاکتیکها و ابتکارات و پیشنهادها انجام شده است نمره خوبی میگیرند و باید به دوستان و همکاران دولت و وزارت خارجه خداقوت کامل و قاطع گفت. امیدواریم مجموعه این تلاشها به فلسطینیها در این شرایط سخت کمک کند.