کد خبر: 20095 | صفحه ۲ | سیاست روز | تاریخ: 16 آذر 1402
یک فعال سیاسی اصلاح طلب مطرح کرد
خالص سازی به سمت مرحله غلیظتری رفته است
غلامرضا ظریفیان فعال سیاسی اصلاحطلب در گفتوگویی در پاسخ به این سوال که از دو سال پیش که روند یکدستسازی شکل گرفته تا امروز برخلاف اهداف از پیش تعیین شده شاهد اختلافات زیادی بین اصولگرایان در قوای مختلف بودیم تحلیل شما درباره این موضوع چیست، گفت: ببینید آنچه که در حال حاضر رخ داد، سابقه دارد. یعنی در گذشته در دو، سه دهه قبل هم چنین تلاشی صورت گرفت اما به دلایل عدیدهای موفق نشد. اما در دوره آقای احمدینژاد تلاش شد که در عرصه سیاستورزی و به ویژه مدیریت از سوی حاکمیت، یکدستی صورت بگیرد که حاصل آن را دیدیم که این یکدستی نه تنها جامعه ما را به توسعه نرساند و شتاب آن را بیشتر نکرد، بلکه آن را مهار و شکافهای آن را به شدت تقویت کرد و در نهایت، در طلاییترین دوره اقتصادی کشور، به دلیل توهمی که در رابطه با آثار یکدستسازی بود، آن دوره طلایی به جای فرصت تبدیل به تهدید شد و چه فسادهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی رخ داد. درواقع حاصل آن یکدستسازی به جای آنکه منجر به همبستگی اجتماعی شود، به همبستگی اجتماعی به شدت آسیب زد و ما با نوعی کاهش محسوس سرمایه اجتماعی مواجه شدیم.
به گزارش ایلنا، وی افزود: متأسفانه این نگاه علیرغم آن تجربه تلخ و تجربهای که به جای اینکه ملت و جامعه، اقتصاد و سیاست را به جلو پرتاب کند، ما را به عقب راند، دوباره در دوره جدید تکرار شد و حتی بحث یکدستسازی به سمت مرحله غلیظتر شدن و با ادبیات ترمونولوژی «خالصسازی» رفته است. گویی توهم اینکه ما با یکدستسازی میتوانیم هم به برنامهها انسجام ببخشیم و هم به اقدامات سرعت ببخشیم، صورت گرفت.
وی افزود: به ویژه درعرصه اقتصادی شاهد این هستیم که جامعه با چه مشکلات بنیادینی روبهرو میشود و این نظام حکمرانی در عمل نشان داده که نمیتواند از این مسألهها گرهگشایی کند. برای فهم مهمترین عامل آن باید به پرسش اولیه شما برگردیم این جامعه متکثر و متنوع است؛ جامعهای که در درون آن با نیروهای توانمندی در عرصههای دانشگاهی، آموزش و پرورش، هنری و فرهنگی، اقتصادی و سیاسی روبهرو هستیم و به دلیل آنکه این افراد در جامعه امکان تأثیرگذاری، تصمیمگیری و تصمیمسازی را نمیبینند، شاهدیم که چگونه مهاجرت میکنند و همین نیروها جذب سیستمهای دیگر میشوند و روز به روز مهاجرت به شدت در عرصه پزشکی، اساتید دانشگاه و حتی در عرصه تکنسینها و سطوح کاربردیتر افزایش پیدا میکند. بنابراین در این جامعه به این تنوع، تکثر و این پیشینه فرهنگی قطعا هیچ جریانی حتی اصلاحطلبان، این صلاحیت را ندارند که فقط به اتکای خودشان جامعه را مدیریت کنند چه برسد به اینکه یک جریان در اقلیت با تواناییهای محدود و توهمات بسیار بخواهد این جامعه را رهبری و راهبری کند. حاصل آن هم همین اتفاقی است که در کشور ما رخ داده است، سرمایه اجتماعی ما به شدت آسیب دیده و متأسفانه احتمالا این کاهش سرمایه خود را در رخدادهای مهمی که در پیش داریم، به خصوص انتخابات نشان خواهد داد.
ظریفیان در پاسخ به این سوال برخی در بدنه جامعه این تصور را دارند که اختلافات بین دولت، مجلس و قوه قضائیه نوعی دعوای تصنعی برای جلب توجه و مشارکت مردم است و برخی معتقدند اینها نشانههای اختلافات عمیقتری است، گفت: اساسا بنیان این نگاه که ما میتوانیم با یک انسجام متکی بر اقلیت، جامعه را مدیریت کنیم، زیرسوال است. در هیچ جای دنیا این اتفاق نیفتاده، هرجا یک اقلیتی خواسته این اتفاق را انجام دهد، در نهایت جامعه را دچار بحرانهای بنیادین و فروپاشی کرده است. ممکن است در یک بخشهایی تظاهر به دوگانگی هم باشد، اما طبیعی است که عرصه سیاستورزی، عرصه تکثر و اختلاف دیدگاه است. تا دیروز جریانی که حاکم میشد میتوانست با اتکای رقیب یا رقبایش وحدت شکلی داشته باشد، امروز که فقط خودش در میدان است و رقیبی را برای خودش قرار نداده، طبیعتا در درون این مجموعه رقابتهای جدی در حال شکلگیری است.