کد خبر: 20849 | صفحه ۱ | تاریخ: 02 دی 1402
تعمیم نظر خویش به جامعه یا فرافکنی خالص گرایان مسأله این است؟ / امین جمشیدزاده
یکی از اولین وظایف روانشناسی شخصیت خالص گرایان توصیف تفاوتهایی است که آنها را از اصلاح طلبان متمایز میکند ولی رویکرد صفات به خودی خود شخصیت خالصگرایان را نشان نمیدهد بلکه نوعی جهتگیری کلی و روشهایی است که ویژگیهای ثابت این افراد را میسنجد صفات شاخص شخصیت پنهان آن ها را به دست نمیدهد و در این رویکردجامعه شناسان و روانشناسان سپهر سیاست میکوشند لایههای پنهان شخصیت اصولگرایان را ارائه دهند برای پرداختن به دومین کار عمده جامعه شناسی و روانشناسی شخصیت خالص گرایان یعنی در آمیختن و ترکیب فرایندهای متعددی که بر تعاملهای شخصی و سیاسی آنها با محیطهای اجتماعی و سیاسی تاثیر میگذارند و وجود یک پارچه آنان را رقم میزند؛ در این راستا این سوال که هیچگاه به نحو قانع کنندهای به جامعه پاسخ داده نشده،نیز مطرح میگردد که تا چه حد عقاید هیجانها و اعمال سیاسی و اجتماعی خالص گرایان اختیاری هستند و تا چه اندازه معلول عواملی هستند که در اختیار خالصگرایان نیستند و آیا خالص گرایانی که اساساً وعده بهشت روی زمین میدهند به آن پایبند هستند یعنی تغییر
پذیر هستند یا نه؟میتوانند سرنوشت خود را در اختیار بگیرند یا نه؟ و چه چیزهایی موجب سلامت یا عدم سلامت روان کالبد جامعه با خطابهها و تحلیلهای آنها میشود. مسأله بارز این مثال این است که به تازگی با اینکه مجلس خبرگان رهبری با امتحان توسط آیت الله مومن از حسن روحانی رئیس جمهور سابق صلاحیت او را تایید کردهاند ولی روزنامه کیهان در تیتری درشت گفته است که حسن روحانی باید رد صلاحیت شود و سرنا را از سر گشادش نواخته است و پاسخ او را روزنامه آفتاب یزد هفته گذشته باتیتری متفاوت اینگونه پاسخ داده است که روزنامه کیهان نیاز نیست که در مورد چای دبش هر روز نسخه متفاوتی چاپ کند.اگرچه مردم بسیاری از الگوهای رفتاری را از راه تجربه مستقیم می آموزند به این طریق که پاداش یا تنبیه میبینند پاسخهای مستقیم را نیز از راه مشاهده میآموزند مردم میتوانند از طریق مشاهده رفتار دیگران و نتایج آنها، آن رفتارها را بیاموزند اگر قرار بود تمام رفتارهای ما از راه تقویت مستقیم آموخته شود مستلزم صرف زمان بسیار طولانی میبود به همین منوال تقویت که ابراز رفتار آموخته شده را کنترل میکند ممکن از مستقیم باشد؛مانند پاداش ملموس تایید یا عدم تایید اجتماعی، تشدید شرایط نامساعد و یا مشاهده یا جانشینی مانند مشاهده پاداش دیدن و تنبیه شدن دیگران و یا خودگردانی باشد،مانند ارزیابی فرد از عمل خودش از راه تمجید یا سرزنش خویش از آنجا که رفتارهای اجتماعی در شرایط گوناگون پاداش یکسان نمیبیند در نتیجه شخص مناسب داشتن رفتارها با موقعیتها را میآموزد به تناسب اینکه شخص برای پاسخهای مشابه خود در شرایط متفاوت پاداش گرفته باشد تعمیم روی میدهد یعنی رفتار معینی در شرایط گوناگون روی خواهد داد؛ بنابراین وقتی پرخاشگری فیزیکی پسری در منزل و در مدرسه و در بازی تقویت شود، امکان ایجاد شخصیت پرخاشگر در او زیاد است پاسخهای پرخاشگرانه در موقعیتهای مختلف و صورتهای متفاوت پاداش میبیند و در نتیجه فرد میآموزد که موقعیتهای مختلف را از لحاظ امکان پرخاشگری کردن از هم تمیز دهد برای مثال پرخاشگری در زمین فوتبال قابل پذیرش است ولی در سپهر سیاست و در مناظره های انتخاباتی جایز نیست به همین دلیل نظریه پردازان یادگیری اجتماعی با دادن صفتهایی نظیر پرخاشگر به مردم مخالف هستند و متذکر میشوند که چنین اصطلاحاتی تنوع رفتارها در موقعیتهای مختلف را از بین میبرد؛ جایز نیست به همین دلیل تحلیلگران یادگیری اجتماعی با دادن صفتهایی نظیر پرخاشگر به مردم و به خصوص رجال سیاسی به ویژه در سپهر سیاست مخالف هستند؛ سیاستی که اصولگرایان در مقابله با همتای سنتی اصلاح طلب خویش قائل به آن هستند این تحلیلگران اجتماعی متذکر میشوند که چنین اصطلاحاتی تنوع رفتارها و امکان رقابت و عرض اندام را به رقیب «در اینجا اصلاح طلبان» در موقعیتهای مختلف را از بین میبرد.