سرمقاله

نقش آمارسازی درابرفساد دبش! ‪/‬ محمدعلی وکیلی

مشاهده کل سرمقاله ها

صفحات روزنامه

اخبار آنلاین

  • جشنواره بلک فرایدی در نخل مارکت
  • چهارمین «گزارش پایداری» ایرانسل منتشر شد
  • مانور آمادگی همراه اول برای رویارویی با بحران؛ تمرینی برای پایداری ارتباطات
  • مشاهده کل اخبار آنلاین

    کد خبر: 20850  |  صفحه ۱  |  تاریخ: 02 دی 1402
    «کار خودشونه» ‪/‬ مسعود نصیری
    اگر توجه کرده باشید کمتر اتفاقی در جامعه رخ داده که مردم نگویند کار خودشونه و ما این نکته را بررسی می‌کنیم که چرا مردم جامعه دچار توهم توطئه شده‌اند و هر اتفاقی را مهندسی شده و از پیش تعیین شده توسط حکومت فرض می‌کنند؟!
    در دهه‌های قبل بزرگترین تئوری توطئه پردازان که می‌گفتند کار خودشونه قشر کم‌سواد و عامیانه جامعه بودند اما متاسفانه رفته‌رفته شاهد این اتفاق هستیم که اقشار تحصیلکرده و دانشگاهیان و اصطلاحاً روشنفکران جامعه نیز دچار این توهم شده‌اند که برگی از درخت نمی‌افتد مگر به خواست و اراده حکومت درواقع کمتر کسی درجامعه راه در بررسی چگونگی رخ داد اتفاقات می‌گذارد.
    بزرگترین دلیل تئوری توطئه پردازی در ایران عقب ماندگی علوم انسانیست که متاسفانه دنبال چرایی هیچ اتفاقی نیستیم و یک چرا اول هر اتفاق نمی‌گذاریم تا به دلایل و جواب ها برسیم و هرآنچه که موافق طبع و میل ما باشد دلیلی برایش میتراشیم اما اگر اتفاق و رخدادی مطابق میل ما نباشد کار دست‌های پشت پرده است که یکی از دلایل شکل گیری این نگاه ایدئولوژیک محوری ذهن ماست که ایده آل ذهن خود را دلیل هراتفاقی می‌دانیم به عنوان مثال اگر از روشنفکر تا عوام جامعه سوال کنید که چرا بین آیت الله کاشانی و دکتر محمد مصدق اختلاف ایجاد شد تمامشان متفق القول می‌گویند آمریکا عامل ایجاد این شکاف بوده است و کمتر کسی به شما می‌گوید حداقل آمریکا به این اختلاف دامن زده اما علت اختلاف کاشانی با مصدق تفاوت رویکردشان در ادامه مسیر قدرت بوده است به عنوان مثال بعد از ملی شدن نفت، مصدق به مارکسیست‌ها و مستشاران فرصت حضور در کابینه و تصمیم گیری‌ها را داد و کاشانی که گمان کرد حضور مارکسیست‌ها اسلام را در ایران به خطر میاندازد از دکتر مصدق و دموکراسی مدنظر او فاصله گرفت اما تئوری توطئه اجازه کنکاش و بررسی این معقوله را نمی‌دهد و در یک‌ کلام می‌گوید کاشانی با آمریکا توافق کرده بود یا تطمیع شده بود تا از مصدق حمایت نکند و به برداشت اشتباه آیت الله کاشانی از دکتر مصدق اشاره ای نمی‌کند.
    شما مادری را فرض کنید که نه ماه حاملگی او به سر رسیده و حال زمان فارغ شدن اوست اگر از پزشک علت درد مادر را بپرسی با تشریح علمی زایش به شما می‌گوید که چرا باید در نه ماه و چند هفته و چند روز و چند ساعت درد فارغ شدن سراغ مادر بیاید اما اگر از شخصی غیر پزشک بپرسید علت درد را نمی‌داند و متاسفانه این روزها در جامعه کمتر کسی سراغ چرایی و چگونگی درد می‌آید و همه در یک کلام می‌گویند کار خودشونه!!
    کار خودشونه نماد و سمبل سوظن جامعه به حاکمیت است که اتفاقات روزمره را حاصل تصمیمات درست و غلط مسئولین نمی‌داند بلکه آنها را محصول یک فکر مهندسی شده و از پیش طراحی شده تصور می‌کند.
    بعنوان مثال مردم ایران و تمامی اقشار کشور در هشت سال دفاع مقدس مقابل تجاوز رژیم بعث عراق ایستادند اما وقتی نامه نگاری های صدام و رئیس جمهوری وقت آیت الله هاشمی رفسنجانی را در رسانه‌ها دنبال می‌کردند گمان کردند جنگ توسط سیاسیون دو کشور از پیش طراحی شده در صورتیکه اگر به مصاحبه های محمدرضا شاه پهلوی در دهه پنجاه رجوع کنید می‌بینید وقتی خبرنگاران از وی می‌پرسند چرا تجهیزات نظامی میخرید او می‌گوید کشور همسایه ما و آقای صدام حسین پنج برابر جمعیت کشورش تجهیزات نظامی خریده و ما نمی‌توانیم در برابر همچین همسایه ای مسلح نباشیم و صدام قبل از انقلاب هم چندین بار حریم هوایی و دریایی ایران را درنوردیده بود زیرا صدام دنبال راهی برای اتصال عراق به خلیج فارس بود و در زمان پهلوی موفق نشد با متحد آمریکا (رژیم پهلوی) وارد جنگ شود و بعد از حمله به ایران نیز با کشور کویت هم وارد تخاصم و درگیری شد پس ماشین جنگی صدام و بعث را نمیشد متوقف کرد پس هیچ طراحی از پیش تعیین شده ای بین صدام و سیاسیون ایران برای شروع جنگ نبود.
    ویژگی که باعث می‌شود نظریه کار خودشونه و متصل کردن همه اتفاقات به حکومت قوت بگیرد تا مردم و روشنفکران برای درمان دردها دست به تیغ جراحی نزنند یک معقوله است و آن فاصله گرفتن از رخدادهاست یعنی در سال ۵۷ کمتر کسی میگفت انقلاب کار آمریکاست زیرا مردم خودرایی و دیکتاتوری پهلوی و پر شدن زندان اوین و بازداشتگاههای ساواک و رژیم پهلوی را می‌دیدند اما چون انقلاب اسلامی در دستیابی به یک سری اهداف مثل پاسخگویی تمام ارکان حکومت به مردم و سایر اهداف اولیه انقلاب ناتوان بوده مردم میگویند نتیجه انقلاب مگر میخواست چیزی باشد که امروز هست؟ پس انقلاب کار آمریکا بوده درصورتیکه در سال ۵۷ تنها کسی که اعتقاد داشت انقلاب کار آمریکاست شخص شاه بود‌.
    برخی نظریه پردازان در شبکه‌های ماهواره‌ای می‌گویند ابر قدرت‌ها در نشست گوادالوپ تصمیم گرفتند حکومت پهلوی برکنار شود درصورتی که نشست گوادالوپ در تاریخ ۴ دی تا ۱۷ دی ماه سال ۵۷ برگزار شد و باید از متوهمین این توطئه پرسید آیا یکماه بعد از این نشست در ۲۲ بهمن انقلاب شد؟! خیر مردم قبل از سال ۵۷ نیز مخالفت خویش با حکومت پهلوی و خودرایی و عدم دموکراسی را اعلام کرده بودند اگر کاری به درست و غلط بودن این تصمیم یعنی انقلاب نداشته باشیم باید به این نکته اشاره کنیم که مردم در سال ۱۳۳۲ به جبهه مصدق و فاطمی بعنوان جمهوری خواه پیوسته بودند مردم در سال ۱۳۲۰ در برابر حمله متفقین به حمایت از پهلوی متحد نشدند زیرا حکومت پهلوی را از جنس خویش و برخواسته از خود نمیدانستند مردم در سال ۴۲ به مخالفت رژیم برخواستند اما نظریه کار خودشونه و کار آمریکاست و هیچ برگی از درخت نمی‌افتد مگر به اذن و اجازه بریتانیای کبیر باعث می‌شود که مردم حرکت قطار انقلاب و خواسته انقلابیون که برقراری دموکراسی از زمان عباس میرزا آن ولیعهد اصلاح طلب تا انقلاب ۵۷ بود را فراموش کنند.
    کدام استاد علوم انسانی و کدام شبکه تلویزیونی علت به قدرت رسیدن رضاشاه را بررسی کرده است؟ به سال ۱۳۰۴ و به قدرت رسیدن رضا شاه پهلوی برمیگردیم اگر با نگاه پژوهشی و چرایی به قدرت رسیدن رضاشاه را زیر ذره بین ببرید از خویش میپرسید ما که میدانیم حکومت پهلوی مطلوب مان نبوده اما چرا حتی یک نفر معترض به قدرت رسیدن رضاشاه نمیشود؟ آن وقت ایران قاجار را لحظه ای تصور میکنید که شیخ خزعل در جنوب و اسماعیل خان سیمت قو در کردستان و میرزا کوچک خان در شمال دنبال جدایی و استقلال و ایجاد حکومت خودمختار هستند و در تمام ایران گردنه‌ها و راه‌ها ناامنیست و مشروطه ناقص حکومت مرکزی قاجار را تضعیف کرده تا جایی که قاجار پانزده هزار تومان از سفارت انگلستان برای رفع امور خویش مقروض شده است در چنین جامعه ای احمدشاه قاجار در فرنگ در حال بازدید از برج ایفل و دیدن سینماتوگراف است خواهید فهمید که چرا مردم مقابل رضاشاه که آمده بود با زورگویی و دیکتاتوری ولایت های گریز از مرکز را سرکوب کند نمی‌ایستند.
    * فعال فرهنگی