سرمقاله

رشد اقتصادی بدون اثر عینی ‪/‬ نیما غلامرضایی

مشاهده کل سرمقاله ها

صفحات روزنامه

اخبار آنلاین

  • بسته تخفیفی ایرانسل به مناسبت روز مادر و روز پدر
  • ارائه بسته‌های ویژه همراه اول به‌مناسبت روز مادر
  • حضور همراه اول با مجموعه‌ای از سرویس‌های فناورانه در نمایشگاه تلکام 2024
  • مشاهده کل اخبار آنلاین

    کد خبر: 21142  |  صفحه ۴ | فرهنگ و هنر  |  تاریخ: 06 دی 1402
    داستان‌هایی برای نوجوانان
    کتاب‌های «کوچه قهر و آشتی و غول جنگ» نوشته اکبر صحرایی، «فرشته‌ها» نوشته سیدهاشم حسینی و «قطار سریع‌السیر در ایستگاه پیراشکی‌های خانگی» نوشته فروغ علی‌شاهرودی برای نوجوانان منتشر شدند. به گزارش ایسنا، داستان نوجوان «کوچه قهر و آشتی و غول جنگ» نوشته اکبر صحرایی در ۱۷۶ صفحه با شمارگان ۵۰۰ نسخه و قیمت ۹۹ هزار تومان در کتاب زیتون (وابسته به دفتر نشر فرهنگ اسلامی) منتشر شده است.
    در نوشته پشت جلد کتاب آمده است: زن که انگار تحت تأثیر برخورد آسیدجعفر قرار گرفته باشد، گفت: «چی بگم والله؟ شما اولاد پیغمبرید، صاحب اختیارید!»
    سهراب نفس راحتی کشید و لبخند داشت روی لبش نقش می‌بست که صدای مردانه‌ای هُری دلش را خالی کرد.
    برو کنار زن! کدام فلون‌فلون‌شده جرأت کرده بچه من رو بزنه!
    زن جا خورد و عقب رفت. مرد هیکل‌درشتی با سبیل کلفت و موهای فر ظاهر شد. توی سایه‌روشن نور لامپ، انگار مار خال‌کوبی‌شده روی گردنش، حرکت می‌کرد.
    همچنین کتاب «فرشته‌ها» نوشته سیدهاشم حسینی در ۷۱ صفحه با شمارگان ۵۰۰ نسخه و قیمت ۴۳ هزار تومان در نشر یادشده عرضه شده است.
    در نوشته پشت جلد کتاب آمده است: یک‌باره نفسش برید و گریه کرد. تابه‌حال گریه پدر را ندیده بودم. فکر نکرده بودم چقدر دردناک و دلهره‌آور است. اشک توی چشمم می‌جوشید. مات مانده بودم و تکان نمی‌خوردم. قادر نبودم حرکت کنم. صدای گریه پدر میخ‌کوبم کرده بود. دوست داشتم بدوم و جلوِ پویا زانو بزنم. دست و پایش را ببوسم و التماس‌کنان از او بخواهم بلند شود و همراه پدر به دبیرستان برود. برود تا گریه پدر قطع شود.
    دیگر کتاب منتشرشده در کتاب زیتون، «قطار سریع‌السّیر در ایستگاه پیراشکی‌های خانگی» نوشته فروغ علی‌شاهرودی با تصویرگری سمائه شریفی با طراحی گرافیک کوروش پارسانژاد است که در ۵۶ صفحه با شمارگان ۱۰۰۰ نسخه و بهای ۹۹ هزار تومان در دسترس مخاطبان قرار گرفته است.
    در نوشته پشت جلد کتاب عنوان شده است: داستان «قطار سریع‌السّیر در ایستگاه پیراشکی‌های خانگی»، روایت زندگی است که همچون قطار، مسیری دارد؛ مقصدی، واگن‌ها و ایستگاه‌هایی؛ و ما، انسان‌هایی هستیم در قطارهای زندگی‌مان، با آرزوها، رؤیاها و نگرش‌هایی متفاوت. هومن، پسر نوجوان داستان، از قطار زندگی‌اش می‌گوید که عادی می‌گذشت، ولی با مرگ ناگهانی پدرش، قطار زندگی او و خانواده‌اش، مانند قطاری سریع‌السّیر شتاب می‌گیرد؛ اما هومن خود را با شرایط پیش‌آمده سازگار می‌کند و آرزوها و رؤیاهایش انگیزه‌ای برای پیشبرد زندگی‌اش می‌شوند. وقتی قطار زندگی مسیر پر پیچ‌وخم و سختی را طی می‌کند، اگر همچون هومن، از پنجره قطار خوب نگاه کنیم، چیزی‌های بسیار جذاب و جالبی می‌بینیم؛ چیزهایی که زندگی‌مان را بهتر و زیباتر می‌کنند.