کد خبر: 21419 | صفحه ۴ | فرهنگ و هنر | تاریخ: 11 دی 1402
علی شروقی مطرح کرد
بحران ادبیات امروز ایران
علی شروقی بحران مخاطب را مسئله اصلی ادبیات امروز ما میداند و درباره دلایل این بحران توضیح میدهد.
این نویسنده و منتقد ادبی که با کتاب «پرده آهنین» بهعنوان تقدیرشده جایزه مهرگان ادب در بخش رمان معرفی شد، در گفتوگو با ایسنا بیان کرد: داستان اصلی این رمان در فضای مطبوعات و در دهه ۱۳۹۰ اتفاق میافتد؛ شخصیت اصلی رمان «پرده آهنین» یک خبرنگار ادبی است که دنبال شخصی است که هیچکس از او خبر ندارد، یک نویسنده قدیمی که با هیچ جا مصاحبه نکرده و سالها غایب بوده است. دهه ۱۳۹۰ دورهای است که مطبوعات خیلی دنبال چهرهها و شخصیتهای مشهور هستند و از طرف دیگر این رقابت در مطبوعات وجود دارد که خبرنگار یا روزنامهنگار سراغ یک چهره معروفتر یا آدمهایی که سخت مصاحبه میکنند، برود.
او افزود: شخصیت اصلی داستان دنبال این است با این نویسنده که سالها از او خبری نبوده، مصاحبه بگیرد؛ در واقع این شخصیت روزنامهنگاری است که نتوانسته در حوزه روزنامهنگاری ادبیات بدرخشد و با پیدا کردن این شخص و مصاحبهکردن با او میخواهد به شهرت برسد. در این میان شخصی مدعی است که با این فرد در ارتباط است و میتواند این روزنامهنگار را به او وصل کند. این ماجرای جستوجو و مصاحبه ابعاد دیگری پیدا کرده و حالت رازآلودی به فضای رمان میدهد. البته فضای اجتماعی این دهه را نیز به نحوی منعکس میکند.
شروقی درباره اینکه بهنوعی روزمرگی کار خبرنگاران به رمان تبدیل شده است، گفت: این موضوع به نحوی در این رمان وجود دارد؛ در واقع مشغلههای معمول در فضای روزنامهنگاری و قضیه جعل و سوءاستفاده یک آدم خارج از مطبوعات از فضای رقابتی که در مطبوعات وجود دارد، در این رمان بازتاب داده شده، البته ارجاعاتی درباره فضای ادبی و هنری و روشنفکری دهه ۱۳۴۰ و بازخوانیهایی که در دهه ۱۳۹۰ صورت گرفته در این رمان وجود دارد. اما محور ماجرا و داستان اصلی حول جستوجو برای آن آدم غایب شکل گرفته و یکجور مشغله روزانه خبرنگاران است. بعد از انقلاب گسستی میان دو نسل پدید میآید و یکسری از نویسندهها فراموش میشوند و یا معلوم نیست کجا هستند و خبری از آنها نیست و این موضوعی بود که در دهه ۱۳۹۰ در مطبوعات مطرح و بازخوانی میشد.
او درباره اینکه با توجه به فضای ادبی که در کتاب دیده میشود، آیا میتوان گفت، کتاب شناختی کلی از این دوره به ما میدهد، گفت: رمان یک جهان خیالی است. نویسنده اگر از فضای واقعی استفاده میکند در نهایت جهان خود را میسازد به همین دلیل ممکن است هرکسی روایت خود را از واقعیت داشته باشد. رمان تاریخ نیست؛ اثری خیالی است. به روایت این رمان ممکن است تصویری از یک دوران را به دست بیاورید؛ ولی ممکن است تنها تصویر نباشد و هرکس ممکن است روایت خود را از این دوره داشته باشد.
این نویسنده درباره ارزیابیاش از فضای ادبی کشور نیز گفت: مسئله اساسی که ما در ادبیات داستان ایرانی داریم، بحران مخاطب است. این بحران مخاطب نیز دلایل مختلفی دارد. مخاطبان نویسندههای نسل ما، این سالها کمتر از نسلهای قدیمیتر بودهاند. نویسندههای نسل جدیدتر در میان مخاطبان عادی و نه مخاطبان جدی ادبیات که کتابخوان هستند، در قیاس با نویسندههای قدیمیتر کمتر شناختهشدهاند. در فضایی که همه مثل هم هستیم، هر نویسندهای ۴۰۰ _ ۵۰۰ خواننده از جنس خود از راههای مختلف جمع میکند. با شبکههای مجازی و انواع روشهای تبلیغاتی که وجود دارد، نویسندهها میتوانند برای خودشان تبلیغ کنند؛ اما از این فضا که فاصله میگیریم و بهاصطلاح وارد کف خیابان میشویم، میبینیم که انگار به آن صورت مخاطبی وجود ندارد.
او سپس درباره علتهای بحران مخاطب بیان کرد: به نظرم مهمترین دلیل ممیزیای است که بر روی ادبیات بهویژه ادبیات داستانی ایرانی اعمال میشود. حساسیتهایی که به لحاظ ممیزی وجود دارد، قدرت انتخاب نویسندهها را برای مضامین قصهشان محدود میکند و دستشان خیلی باز نیست، خیلی چیزها را نمیتوانند، بنویسند یا نمیتوانند به خیلی از جزئیات بپردازند. خیلی چیزها خط قرمز است و نمیشود سراغشان رفت. این موضوع در معرفی ادبیات ما تأثیر زیادی دارد و نمیتواند سلیقههای متفاوت مخاطبان را اقناع کند.
او افزود: مسئله دیگری که باز به ممیزی برمیگردد، معرفینشدن نویسندههای جدید به شکل گسترده در رسانههایی است که مخاطب زیادی دارند. شما نویسندههای جدید را در تلویزیون نمیبینید. البته در رادیو تا حدودی این اتفاق میافتد. دلیل دیگر مطبوعات ما هستند؛ مطبوعات در دورهای که رونق و تنوع بیشتری داشتند، صفحات معرفی کتاب در آنها فعالتر و جدیتر بود، پس هرچه تنوع روزنامهها بیشتر باشد کتابها و نویسندهها بیشتر معرفی میشوند. ژورنالیسم ادبی ما هم به دلیل اینکه محدودتر شده مانند قبل آنچنان شکوفا نبوده است. تعداد کسانی که به کتاب و مسائل آن میپردازند، کم است. هرچه تعداد صفحات نشریات کمتر باشد، طبیعتاً تعداد صفحاتی که به نقد و معرفی کتاب میپردازند، کمتر میشود.
شروقی خاطرنشان کرد: دلیل دیگر این است که ادبیات ما نتوانسته به ادبیات جهان معرفی شود؛ زیرا عضو حق نشر نیستیم. ادبیات ما با ادبیات دنیا وارد یک مراوده پویا نشده است. میخواهم بگویم فقط بحث کیفیت آثار مطرح نیست، بلکه این چیزها هم مهم است و نویسنده مقصر اصلی نیست.