کد خبر: 21482 | صفحه ۱ | تاریخ: 12 دی 1402
کمای شجاعت / عبدالله دارابی
امیر قلعهنویی در اوان مربی گری زیرک بود و شجاع و این ۲ خصلت، نوید یک مربی خوب و تاثیرگذار را به فوتبال ما می داد، اما هرجه تجربه اش بیشتر شد شجاعتش رو به کاهش گرایید! قلعه نویی در ۲ مقطع سکاندار تیم ملی فوتبال ایران شد و در هر ۲ نوبت به خاطر شرایط، بخت موافق جوان گرایی و تغییر نسل همراه او گشت؛ یکی در دوره جوانی مربی گری و دیگری در زمان پرتجربگی، ولی به رغم انتظاری که از وی می رفت چندان وقعی به آن ننهاد به ویژه و نمایان تر در این دوره که فوتبال ما بیشتر نیاز به تغییر نسل را احساس می کند.
اولین مسالهای که در لیست اسامی تیم ملی فوتبال برای حضور در جام ملت آسیا، نمود بارزتری دارد میانگین سنی بالای بازیکنان است که زنگ خطر و هشداری جدی است. انتخاب بازیکنانی که در انتهای دوران بازی گری خود هستند قرار است چه دردی را از این تیم دوا کند، جز اینکه راه را بر فرصت بروز توانایی های بازیکنان جوان، بهره گیری از پتانسیل آنها و آبدیدگی شان می بندد؟ هر نگاه منصفی می پذیرد که تیم ملی بر اساس واقعیت موجود تیمهای حاضر در رقابت ها، شانس چندانی حداقل روی کاغذ برای رسیدن به فینال بازی ها ندارد مگر اینکه اتفاق غیرمنتظره ای بیفتد یا احتمالات فوتبالی به سود ما رقم بخورد. پس چه ایرادی داشت که برخی بازیکنان جوان و آینده دار جایگزین پا به سن گذاشته هایی شوند که خواسته یا ناخواسته، این آخرین حضورشان در تیم ملی است و در همین آخرین حضور نیز معلوم نیست بازی بدانها برسد یا بتوانند کمکی به تیم بنمایند؟ در میان بازیکنان اصلی موردنظر سرمربی نیز بازیکنان مسنی هستند که شرایط سنی و عملکرد آنها در تیم های باشگاهی شان و بازی های قبلی تیم ملی، هشدار دهنده و ناامید کننده است!
قلعهنویی جوان گرایی و کشف استعدادها را وظیفه سرمربی تیم ملی ندانست، البته کشف استعداد کار سرمربی تیم ملی بزرگسالان هم نیست ولی جوان گرایی و میدان دادن به استعدادهای کشف شده وظیفه اوست و تغییر نسل کنونی نیز نیاز مبرم فوتبال ما. شاید برای تغییر نسل، برخی ابزار و شرایط برای او مهیا نبوده باشد ولی یکی از مهمترین آنها که به خودش بر می گردد؛ شجاعت شخص سرمربی است که آن نیز به علل: محتاط شدن قلعهنویی - که از اقتضائات بالا رفتن سن است - بیم نتیجه نگرفتن و فشار افکار عمومی و از دست دادن جایگاه کنونی به محاق رفت! اما نتیجه نگرفتن تیم ملی هم این نگرانیها را برای قلعهنویی به همراه خواهد داشت، حتی شدیدتر.
کاش قلعهنویی به جای ترس و نگرانی، جسورانه و امیدوارانه به تغییر نسل روی خوش نشان می داد تا خدمتی ماندگار به فوتبال ملی کرده باشد. تیم ملی با جوان تر شدن نه تنها ضرر نمی کرد بلکه به احتمال فراوان به لحاظ نتیجه گیری هم بهتر از تیم کنونی عمل می نمود.
اگر قلعه نویی، تصمیم شجاعانه و ماندگار مرحوم پرویز دهداری در سال ۱۳۶۵ که منجر به ظهور نسلی طلایی و منشا توفیقات بعدی فوتبال ملی ایران از جمله مقام سومی جام ملتها در سال ۱۳۶۷ به رهبری مرحوم دهداری و قهرمانی بازیهای آسیایی در سال ۱۳۶۹ به رهبری پروین شد و حتی اثرات آن تا ۲۲ سال بعد یعنی در جام جهانی ۱۹۹۸ فرانسه و کسب قهرمانی بازی های آسیایی ۱۳۷۷ با بازیهای درخشان احمدرضا عابدزاده، نادر محمدخانی و جواد زرینچه در تیم ملی ادامه یافت را مرور و بازخوانی می کرد، شاید با شجاعت و درایت، تصمیم بهتر و شایسته تری در راستای وظیفه اش نسبت به فوتبال ملی میگرفت و جایگاه خود را نیز محکم تر میساخت.
فراموش نکنیم در سال ۱۳۶۵ تصمیم مرحوم دهداری با بیتوجهی و مخالفت عمومی ناشی از کنار رفتن یک دو جین ستاره سرشناس زیر ۳۰ سال فوتبال ایران همراه بود ولی اکنون فضای عمومی جامعه فوتبال موافق و معتقد به لزوم جوان گرایی در تیم ملی است.