کد خبر: 21695 | صفحه ۱ | تاریخ: 16 دی 1402
پژوهش اثربخش و پایندگی اصی
نسبت بین پژوهندگی و پایندگی چیست؟
کاوش و کنکاش عقلانی و اثری در خصوص این سؤال و پرسش بنیادین در ابتدا بسی سخت و صعب می نماید ولی در اصل و عمق شیرین و دلپذیر و عقل پسند به نظر می آید، بدین دلیل، ارزش و اهمیت التفات و عنایت عمیق و دقیق دارد. پایندگی هم با دوام شخصیت فردی و خانوادگی و هم با جان جمعی و اجتماعی و هم با روح ملیت و ملی و نیز با جان جهان زیست بشری پیوند عمیق و رابطه وثیق دارد. شاید، وقتی ناصر خسرو قبادیانی در کتاب «جامع الحکمتین» از دیمومیت و خلود و دوام و پایداری سخن می گفت، منظور و مرداش شخصیت و هویت مردم زمانها و مکانها بوده است و اقلیم اقلیت خاص مطمح نظر نبوده باشد، و نیز وقتی افضل الدین کاشانی در کتاب «مصنفات افضل الدین» از مدت و بقای نفس انسان سخن میگوید، حقیقت و ماهیت اصیل آدمی بوده باشد. به هر حال، به نظر راقم این سطور، پایندگی «permanent» در مقابل پاره پاره شدگی و آشفتگی و پریشانی «distress» است. پایندگی با پیوستگی هویت و شخصیت و اصالت فردی و جمعی نسبت و تناسب دارد و پریشانی با گسستگی و پارگی وجودی- اثری انسان و اجتماع و جهان زیست آدمی مرتبط است. ساده تر بگویم، وحدت پیکره یک جامعه و کشور با پایندگی خردمندی و اندیشه ورزی آن ملک و ملت در ارتباط همیشگی و جدا نشدنی قابل تعبیر و تفسیر و معنا بخشی و مصداق یابی است، و پارگی و پاره پاره شدن های یک جامعه و کشور ریشه در دوری از خرد و خردورزی و گوهر آگاهی و آزادی آن نهفته است. بنابراین، جوامع و ممالک عاقل و هوشمند همواره بیدار و هوشیار هستند تا مبادا در باتلاق پارگی و تشتت گرفتار آیند و توش و توان خود را تلف کنند و زندگی ببازند و کوک مرگ بنوازند، زندگی اندیشی با مرگ اندیشی ملزومات و مؤلفه های متفاوت دارد، ما برای زندگی و ساختن به این دنیا آمده ایم نه ویرانی و تباهی. روزی قرار بود یک گروه ارکستر یا سازگان به اجرای یک برنامه منظم و گوش نواز و دلپذیر موسیقی بپردازند، وقتی رهبر ارکستر شروع به آغازیدن برنامه نمود، اما، بر خلاف انتظار وی و همگان و تماشاگران آهنگ موسیقی موزون اجرا نشد و گروه هنگ کرد؟ چرا؟ چون، ساز نوازان بدلی به جای موسیقی دانان و ساز زنندگان واقعی و حقیقی به صحنه آمده بودند. خلاصه، برنامه آهنگین و پیوستگی به پریشانی و پراکندگی مبدل شد. باری، چنین است حکایت و حکمت تکوین و تکون شخصیت آدمیان و جوامع. زیرا، هر چیزی و هر شخصی اثری و خاصیتی بی بدیل و بی نظیر دارد. چنین نیست که هر نقشی را هر کسی بازی کند و نیک بنوازد و شور و اشتیاق و نشاط ایجاد کند. عالم جسم و ماده و زمین و زمان مرکز زیست انسان است، اما، جان و روح و گوهر این جسم و قالب، نور خرد و خردمندی است که در دل و هستی همین انسان زمینی نهفته و خفته است و نیاز به شعله وری و فروزندگی دارد. به همین دلیل، عالم عقل و اندیشه ورزی، جهان و قلمرو وحدت و یکپارچگی و پایندگی است. وقتی اجسام و قوالب از روح و جان خردورزانه و حکمت آمیز تهی شود، پاره پاره شدگی عارض آن جامعه میشود. می خواهم بگویم، بقا و دوام و رشد و بالندگی و شکوفایی و رونق یک جامعه با شکوفایی فرهنگ و تجلی و تبلور اصول انسانیت و با تفکر و پژوهش و علم و معنویت و سازندگی نسبت دارد. عالم قدرت، معمولاً، عالم تشتت و پراکندگی و فریب و نیرنگ است و عالم خرد و راستی، عالم راستین و درستی است. هویت و فرهنگ جوامع فراتر از حکومتها و قدرت هاست.
پائیدن و ناپائیدن شخصیت و فردیت و هویت ما آدمیان با میزان و قامت اندیشه و اندیشیدن اثربخش و خیرمند ما نسبت دارد. مقایسه کنید این نگاه و نگرش را با نگرش عرفانی و شعری بزرگان:
آزمودم مرگ من در زندگیست،
چون رهم زین زندگی پایندگیست. (مولانا، دفتر سوم، بخش ۱۸۴ ).
تصور من این است که پایندگی و ناپایندگی با طرز تفکر و انواع و اقسام اثرهای اصیل و سازنده ربط وثیق دارد نه رهیدن از این زندگی و مرغ باغ ملکوت شدن! به سخن دیگر، تولید اثرهای سازنده و اثربخش استمرار و پایندگی شخصیت اصیل یک شخص و وحدت حقیقی یک کشور و جامعه را تضمین می کند. یعنی منظر حکمی و حکمت بنیان و تفکرمند با نظرگاه عرفان و تصوف و آرمانی و خیالی، از آسمان تا زمین فرق دارد.
نحن ابناء الدلیل، نمیل حیث یمیل.
اگر سودای صلح و آرامش و تعادل و تناسب اجتماعی داریم، بر سر عقل و عقلانیت اثربخش برگردیم و از جنگ و ستیزه بیهوده حذر کنیم و راه خردمندان پیشه سازیم، دوری از خردمندی، نزدیکی به خونریزی و کشمکش است. پژوهش های اثربخش به افزایش اندیشه ورزی و آگاهی های اصیل یاری می رسانند و شالوده پایندگی هویت و چیستی و کیستی ملت را استحکام می بخشند و زمینه رشد و شکوفایی و بالش و بالندگی و پیشرفت را فراهم می سازد. تاریکی و تیرگی حاصل قطعی بی خردی و بی خبری ست.
محمدعلی نویدی