کد خبر: 23218 | صفحه ۴ | فرهنگ و هنر | تاریخ: 11 بهمن 1402
وقتی مدرنیسم جای فرهنگ کهن را میگیرد
«سده» جشنی به وسعت تاریخ
«جشن سده» آذرماه ۱۴۰۲ در فهرست میراث ناملموس یونسکو ثبت جهانی شد؛ اتفاقی که سبب شد نام این جشن دوباره بر سر زبانها بیفتد، اما در حدود یک ماه پس از این ثبت جهانی شاهد استقبال از جشنهای غیرایرانی همچون «هالووین و کریسمس» بودیم. در این شرایط این پرسش مطرح میشود که اساسا مناسبتهای ملی ایران همچون این جشن تا چه اندازه در میان عامه مردم شناخته شده است؟
به گزارش ایسنا، کشف آتش از مهمترین اتفاقات زندگی بشر است؛ روشنی، آتش، نور و خورشید همیشه مظهر زندگی و رویش و بالیدن بوده است از این رو آتش نزد ایرانیان بسیار محترم بوده و بر همین اساس در باور عامه و نظر برخی پژوهشگران، یکی از علل برگزاری «جشن سده» به کشف آتش نسبت داده شده است.
وجه تسمیه دیگر «جشن سده» در باورها و برخی متنهای بازمانده از گذشته این است که اولا ایرانیان باستان سال را به دو فصل تقسیم میکردند که فصل دوم از آبانماه شروع میشد؛ از این زمان تا دهم بهمن که زمان برگزاری جشن سده است، ۱۰۰ روز میگذشت و به این علت جشن آتش را «جشن سده» مینامند. دیگر آنکه ایرانیان باستان معتقد بودند آتشی که در این روز افروخته میشود، سمبول و نشانه گرم شدن زمین و آماده شدن برای ورود به فصل بهار است.
در «جشن سده» که در آغاز شامگاه دهم بهمن برگزار میشود، زرتشتیان و موبدان گرد آتش حلقه میزنند و در حالی که دعای «آتش نیایش» میخوانند مردم در پشت سر آنها قرار میگیرند، سپس هیزمها را آتش میزنند و در ادامه به شاهنامهخوانی و اجرای موسیقی میپردازند.
«جشن سده» که امسال مشترک از سوی ایران و تاجیکستان در فهرست میراث ناملموس یونسکو ثبت جهانی شد، پیشتر و در سال ۱۳۹۸ در فهرست ملی ایران ثبت شده و وزیر وقت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایعدستی در بخشنامهای دستور پاسداشت و زندهگردانی این کهن آیین را به استانداران کشور ابلاغ کرده بود.
آثار محدودیت در اجرای مراسم «جشن سده» در برخی دورهها
با این حال و با وجود اینکه «جشن سده» جزو آیینهای باستانی کشور است و از ابتدا به منطقه خاصی اختصاص نداشته، اما در روزگار فعلی این مراسم به شکل خاص در میان زرتشتیان و حوزههای فرهنگی کرمان، یزد، شیراز، اصفهان و بهویژه روستاییان خراسان برگزار میشود که البته به نظر میرسد این موضوع وابسته به حضور بیشتر زرتشتیان در این مناطق باشد.
هرچند برگزاری این مراسم در این مناطق و در دورههای مختلف با اما و اگرهایی همراه بوده، چنانکه پیگیریهای ایسنا در سالهای ۹۳ و ۹۵ بیانگر وجود برخی محدودیتها در برگزاری این مراسم بوده است. محدودیتهایی که گاهی به دلیل درنظر گرفتن یک ساعت خاص برای بازدید از جشن، سبب میشده تورهای گردشگری نتوانند برنامهریزی مناسبی برای حضور گردشگر در منطقه خاص اجرای این آیین داشته باشند و گاهی نیز حوادث تلخی نظیر حادثه پلاسکو و یا حادثه اخیر کرمان باعث میشده تا جشن، بدون حضور تمام اقشار و فقط با شرکت زرتشتیان برگزار شود.
«جشن سده» یک آیین ملی است که به عنوان میراث ناملموس شناخته میشود و به نوعی با فرهنگ و باور عامه مردم در ارتباط است، آیینی که البته به نظر میرسد شناخت افراد از آن به نسبت سایر آیینهای باستانی همچون «شب یلدا»، «نوروز»، «چهارشنبهسوری» و... کمتر است، موضوعی که شاید بتوان ریشههای آن را در پرداخت کمتر به چنین آیینهایی در کتابهای درسی، رسانهها و... دانست، هرچند محدود شدن اجرای آن در میان زرتشتیان نیز میتواند عامل مؤثری در شناخت کمترِ تمام اقشار جامعه از آن باشد.
با این وجود و در شرایطی که به نظر میرسد استقبال از جشنهایی که متعلق به فرهنگ ایرانی نیست همچون «هالووین»، «کریسمس»، «ولنتاین» و... روز به روز در کشور، بهویژه در میان جوانان در حال افزایش است. از سویی، نبود برنامهریزی برای شناساندن آیینهای باستانیِ کمتر شناختهشده ایرانی، در کنار وجود برخی محدودیتها در اجرای مراسمهای مرتبط، احتمالا سبب فراموشی بیشتر آیینی همچون «جشن سده» شده است.
تفاوت «جشن» و «بزم» در فرهنگ ایرانی
در این زمینه حمیدرضا دالوند ـ عضو هیات علمی پژوهشکده زبانشناسی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی ـ در گفتوگو با ایسنا، با اشاره به اینکه یکی از ویژگیهای فرهنگ ایرانی وجود جشنهای فراوان است، اظهار کرد: اگر به بنیانهای فرهنگ ایرانی نگاه کنیم که نمونه کوچکی از آن در جامعه زرتشتی امروز منعکس شده، هر روز به نام یک فرشته است و هر روز انسان درگیر جشن و شادی است.
او با تاکید بر اینکه باید تفاوتی بین جشن و بزم قائل شویم، گفت: بخش اندکی از جشن یا پوسته ظاهری آن، شادی است که معنایی عمیق در فرهنگ ایرانی دارد. جشن یک واژه همریشه با «ستایش» است که اشاره به شادی ناشی از نیایش پروردگار دارد که نشاندهنده امری قدسی است. در واقع انسان به چیزی باور دارد و آن باور سبب میشود فرد به شعف برسد و این خوشی عمیق و فراتر از این جهان است.
این کارشناس فرهنگ و زبانهای ایران باستان با اشاره به اینکه جشنهای باستانی به تناسب رویدادهای زمانی و کشاورزی شکل گرفتهاند، افزود: نکته مهم در جشنهای ایرانی، شکلگیری مشارکت جمعی است که افراد را کنار یکدیگر جمع میکند و در جشنهایی مانند «سده» این گردهمایی را در ابعاد وسیعتری شاهد هستیم.
دریچه نگاه جشنهای باستانی فراتر از جهان مادی است
او با بیان اینکه معمولا در جشنهای باستانی نگاه «آنجهانی» وجود دارد، گفت: به عنوان مثال در «جشن سده» میبینیم که حتی خاکستر باقیمانده از آتش را به نشانه برکتبخشی روی زمینهای کشاورزی میپاشند و همین عمل باعث تقدس خاکستر میشود که شاید در نگاه اول بیارزش به نظر برسد.
دالوند افزود: یکی دیگر از ویژگیهای مهم جشنهای ایرانی قدمت آنهاست، جشنهای ایرانی معمولا به درازای تاریخ ایران قدمت دارند که این موضوع درباره «جشن سده» هم صدق میکند که هم در سنت ملی و هم در سنت دینی و پس از اسلام به این جشن توجه شده است.
او با تاکید بر اینکه جشنهای باستانی به دلایل خاصی شکل گرفته است، بیان کرد: همه این دلایل، روایتهایی هستند که انسان برای توجیه عمل خود گفته است و نمیتوان هیچکدام را حقیقت پنداشت، اما برخی روایتها به گفتمان غالب تبدیل میشوند و برخی دیگر روایتهای ضعیفتری هستند.
روایاتی از شکلگیری «جشن سده»
این پژوهشگر حوزه مطالعات زرتشتی گفت: درباره «جشن سده» یک روایت به داستان کشف آتش توسط «هوشنگ پیشدادی» برمیگردد؛ در واقع روایت است که او در بیابان سنگی به طرف یک مار پرتاب میکند و این سنگ در برخورد به سنگ دیگری موجب شکلگیری آتش میشود، اما اینکه چقدر این موضوع واقعیت است و یا چقدر شکل افسانه و اسطوره به خود گرفته جای پرسش دارد و احتمالا هیچگاه به نتیجه نرسد. جوامع میتوانند به دنبال علتها بگردند، اما باید بدانیم که پرداختن به کارکرد این آیینها مهمتر از کشف علت است.
او به روایات دیگر شکلگیری «جشن سده» پرداخت و افزود: موضوع دیگر، مسأله زمان و تقویم فصلی است که تناسب تغییر فصل را علت شکلگیری این جشن عنوان کردهاند که بیانگر پایان زمستان طولانی بوده است و ایرانیان باستان معتقد بودند از اول آبان تا دهم بهمنماه دوره طولانی زمستان سپری میشده و در این روز به اصطلاح کمر زمستان شکسته میشده است.
این کارشناس فرهنگ و زبانهای ایران باستان با تاکید بر اینکه باید از علل شکلگیری جشنها گذر کرد، گفت: نکته مهم، محتوا و جوهره این جشنهاست که اگر بتوان پاسخ درستی به آن داد، مشروعیت و تداوم این سنتها برای ما مشخص میشود و با نگاهی فراتر از افسانه و اسطوره به این جشنها میپردازیم. در بینش ایرانی آنچه اهمیت دارد خود انسان است که فرهنگ ایرانی بر مبنای انسانمداری و تکریم انسان، استوار است.
نگاه فرهنگ باستانی ایران به انسان چگونه است؟
او با اشاره به اینکه بر مبنای فرهنگ ایرانی، حضور انسان روی زمین فلسفه خاص خود را دارد، اظهار کرد: انسان روی زمین رسالتی دارد. فرهنگ ما میگوید انسان معاونت خداوند را روی زمین برعهده دارد و از سوی خداوند مأمور است که توسط او، خیر بر شرّ، نور بر تاریکی، عدالت بر ظلم و... پیروز شود و این نگاه است که انسان ایرانی را رسالتمدار و مسئول قلمداد کرده است.
دالوند با بیان اینکه معنای مسئولیت تنها در بُعد انسانی نیست و در فرهنگ ایرانی افراد حتی در قبال آب، آتش و سایر عناصر هستی مسئول هستند، گفت: تجلی احترام گذاشتن به این عناصر را در جشنها و آیینها میبینیم که یکی از نشانههای آن در «جشن سده» با تکریم آتش، گرما و نور توسط انسان اتفاق میافتد؛ چراکه آتش را علت تحولات زندگی بشر میدانند.
او با تاکید بر اینکه «جشن سده» یک رویداد بزرگ فرهنگی است، اظهار کرد: در روزگار فعلی بیشترین رواج این جشن در جامعه زرتشتیان است، اما در دورههای مختلف تاریخی پیش و پس از اسلام، در ایران فرهنگی این جشن برگزار میشده و در جریان جامعه اسلامی هم برقرار بوده است. در مواقعی این جشن به صورت سنتی در برخی جوامع محلی برگزار میشده، اما در دوره فعلی به خودآگاهی بیشتری رسیدهایم و امروز با نگاه به گذشته میگوییم فرهنگ ایرانی مبتنی بر انسان است، بنابراین بر اساس همین فلسفه، «جشن سده» برای ما مشروعیت پیدا میکند که دیگر این آیین را تنها وابسته به کیشِ زرتشتی ندانیم و «جشن سده» را نیز همچون نوروز، شب یلدا و ... متعلق به همگان بدانیم.
شیوه پرداخت به «جشن سده» در دوره معاصر
عضو هیأت علمی پژوهشکده زبانشناسی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی با اشاره به بروز برخی تغییرات پس از انقلاب، بیان کرد: به دلیل پیوند «جشن سده» با کیشِ زرتشتی و مسأله آتش، این جشن تا حدودی به جامعه زرتشتیان تقلیل پیدا کرد و شاید یکی از دلایلی که این جشن به نسبت آیینهای دیگری همچون نوروز کمتر عمومی شده است، همین موضوع باشد.
دالوند با اعتقاد بر اینکه میتوان دو نگاه به این میراث ملی داشت، اظهار کرد: یک نگاه، رمانتیک و هیجانی است که در مقابل آن، نگاه عقلانی وجود دارد. در واقع باید به «جشن سده» به عنوان بخشی از هویت ملی بنگریم که پیشزمینه شناخت خود و کشورمان است. واقعیت وجود فرد وابسته به فرهنگ اوست. اگر به نگاه فرهنگ ایرانی به تکریم انسان بپردازیم که خیر و خلیفهاللهی است، تمام آیینها از جمله «جشن سده» در حکمِ احکام امضایی در جامعه اسلامی تلقی میشوند و نهتنها باید اجرا شوند، بلکه باید حفظ شوند و ضمن پذیرش آن برای ترویجش نیز باید بکوشیم که خوشبختانه در جامعه امروز ایران، این نگاهِ فرزانگی در حال حاکم شدن است و از نگاه هیجانی قبلی گذر کردهایم، به شکلی که جامعه و مسئولان فعلی به دنبال ثبت جهانی «جشن سده» میروند.
او افزود: البته به خاطر نگاه تقابلی اولیه، برخی موضوعات از جمله «جشن سده» در سایه قرار گرفتهاند که بعدتر این نگاه اصلاح شد و به نگاه مبتنی بر دانش و خرد رسیدیم، اما این موضوع مهم است که برای افزایش شناخت از این جشن، فرهنگسازی صورت گیرد.
این کارشناس فرهنگ و زبانهای ایران باستان با بیان اینکه در دنیای مدرن یکی از مشکلات، انسان بیرسالت است، گفت: این درحالی است که انسان ایرانی از گذشته رسالتمدار بوده است و به همین اعتبار، تمام جشنهای باستانی فلسفه پیدا میکند و این تنها راهی است که میتوان «جشن سده» و دیگر آیینها را رشد داد تا تنها محدود به گروهی خاص نباشند.
وقتی مدرنیسم جای فرهنگ کهن را میگیرد
او در پاسخ به این پرسش که لازم است چه راهکاری اتخاذ شود تا اقبال از جشنهای باستانی ایران که ریشه در فرهنگ دارد افزایش یابد تا به دنبال آن شاهد رونق گرفتن برگزاری جشنهای غیرایرانی مانند «ولنتاین»، «هالووین» و... در کشور نباشیم؟ گفت: در اینجا موضوع سنت و مدرنیته مطرح میشود و در این نقطه است که دو دوره تاریخیِ پیش و پس از اسلام در یک سمت قرار میگیرند. در واقع، فرهنگ ایرانی خود دارای جوهرهای بوده که با اسلام تکمیل شده است. اگر انسان ایرانی که دارای فرهنگ کهن است، فهم درستی از میراث کهن و رسالت تاریخی خود نداشته باشد، گرایش به دنیای مدرن اتفاق میافتد. دنیای مدرن بر مبنای ظواهر است که فردیت به جای مسئولیت جمعی قرار میگیرد و به همین دلیل اگر فهم درستی از میراث ملی کشور شکل نگیرد، به نکبت تاریخی گرفتار خواهیم شد که یکی از جلوههای آن، گسترش مدرنیسم به صورت افراطی در جوامع است. اگر در جامعه با این سنتها چالش داشته باشیم و روی بود و نبود آنها دعوا کنیم، فضا برای دنیای مدرن به صورت افراطی باز میشود، درحالیکه اینجا دیگر فرهنگ ایرانی و فرهنگ اسلامی نداریم؛ زیرا اگر مدرنیسم صرف غالب شود هم فرهنگ ایرانی و هم فرهنگ اسلامی از دست میرود.