سرمقاله

خیانت و خباثت تا کجا؟ / محمدعلی وکیلی

مشاهده کل سرمقاله ها

صفحات روزنامه

اخبار آنلاین

  • پخش زنده لیگ ملت‌های والیبال ۲۰۲۴ از لنز ایرانسل
  • تیم ملی هاکی ایران با حمایت همراه اول قهرمان آسیا شد
  • برگزاری نمایشگاه الکامپ و تلکام استان مرکزی با حمایت ایرانسل
  • مشاهده کل اخبار آنلاین

    کد خبر: 23334  |  صفحه ۱  |  تاریخ: 14 بهمن 1402
    ایران باستان، مادها و سرنوشت جمعی / محمدعلی نویدی
    پرسش بنیادین درخصوص زندگی، قبیله و جامعه اقوام ماد این است که آنان و رئیسان و حکمرانان شان چگونه به سرنوشت و سعادتمندی مردم خود می‌نگریستند و می‌کوشیدند؟ آیا رؤسای قبایل و شیوخ تیره‌ها و عشیره‌ها به منافع شخصی و فامیلی خود می اندیشیدند یا نفع و خیر و عاقبت تمام آحاد و افراد و همه طبقات اجتماعی مطمح نظر بوده است؟ و آیا در سیر تطور و تحول اجتماعی و در فراز و نشیب قدرت و قدرتمندی و ریاست و کیاست، مردم را فراموش می کردند یا همواره خود را مدیون و مرهون جماعت و خدمتگزار ملت و قبیله می پنداشتند؟
    اینک ما از حدود دو هزار و هشتصد سال قبل سخن می گوییم، اینک ما ایستاده در مبادی و مبدأ و منشأ تاریخ ایران زمین هستیم، اینک از زمانی بحث می گوییم و گزارش می دهیم که نه دموکراسی نه عدالت نه جمهوریت نه قانون اساسی نه ارتباطات نوین و نه علم و آگاهی و فناوری‌های جدید و نه اساساً هیچ یک از مؤلفه‌های تشکیل دهنده زندگی مدرن حتی تصور نمی‌شده است! آری، از ۲۸۰۰ سال پیش گزارش می‌کنیم. از زمانی که انسان آن زمان از نظر سلول‌های مغزی و یاخته‌های عصبی و انباشت معلومات و دانش و تجربه، با انسان امروز زمین تا آسمان متفاوت بوده است. ما از انسان همسایه عصر آهن سخن می گوییم، سه هزار سال پیش!
    بنا بر پژوهش‌ها و تحقیقات و تأملات و تتبعات اینجانب، به طور کلی زندگی انسان دوران مادها را می‌توان بر چهار مرحله تقسیم کرد: ۱- دوران اندیشه مهاجرت و کوچ دسته جمعی به فلات ایران. در این هنگامه و زمانه اقوام ماد با همفکری و هم اندیشی و جمع‌اندیشی بدین نتیجه رسیدند که شرایط و وضعیت اقلیمی و آب و هوایی برای زیست بهتر و آینده آنان مناسب و مساعد نیست، فلذا، تصمیم جمعی بر مهاجرت گرفتند و به مناطق جنوبی و گرم (‌فلات ایران‌) کوچ کردند. کوچ یعنی سفر و هجرت جمعی، در کوچ «‌migration‌» همه فعال‌اند، حتی کودکان و پیران نیز نقش آفرین هستند، آیا تا حالا از نزدیک با عشایر و کوچ آنان همراه بوده اید؟ آیا از نزدیک به درد و دل و درون آنان گوش جان داده اید؟ آیا دیده‌اید در هنگام کوچ و ییلاق و قشلاق چه زحمتی جمعی می کشند؟ من بارها از نزدیک این تجربه را داشته ام و آگاهانه به شما می نویسم و گزارش می کنم. باری، مادها با اندیشه محوری خود، یعنی (‌اتحاد و یکپارچگی و اقتدار و قدرت‌) به سفر اول خود که کوچ جمعی بود اقدام کردند، همه در این مهاجرت و جابجایی و نقل مکان و اقلیم فعال بودند و فرد منفعل و منزوی نداشتیم. این تغییر اقلیم جغرافیایی بعد از تغییر اقلیم فکری «‌Intellectual climate» اتفاق افتاد. اول اندیشه وانگهی کردار. اقوام ماد بعنوان اولین قوم بنیانگذار در ایران باستان در این کار بزرگ مهاجرت موفق بودند.
    ۲- مرحله دوم کار جمعی و اجتماعی اقوام ماد استقرار در مناطق مختلف ایران باستان و مهمتر از آن، ایستادگی در برابر تهاجم بومیان و غارتگران بود، دفع تهاجمات و حملات آشوریان کار سهلی و آسانی نبود.
    خردجمعی و همپیوستگی اجتماعی «‌social cohesion‌» لازم داشت. درد مشترک، درمان مشترک نیاز دارد. (‌کتاب دوران کرونا ویروس، جهان در بحران تاج پنج گرمی، اثر نگارنده) بدین سان، اقوام ماد با اندیشه و اهتمام جمعی توانستند هم در محل‌های جدید مستقر شوند و هم از حملات و غارتگری ها نجات یابند. بگذارید صریح تر بگویم، اندیشه اتحاد بدون نقش آفرینی و اثرگذاری واقعی آحاد مردم امکان پذیر نبوده و نیست. سه هزار سال پیش همین آباء و اجداد ما این نکته فهمیده بودند. اساساً، بافت و ساخت اجتماعی «‌social fabric‌» چنین است. شاید، مدتی برخی با ریا و تزویر و تهمت و دروغ و شمشیر و شمش، بر مردم حکم برانند و تحکم کنند و عاقلان و اثرمندان را به عزلت وا بدارند و از عرصه حذف کنند، لیکن، بافت اجتماعی، همواره در حال دگرگونی و تغییر و تحول است. مادها توانستند با تکیه بر خرد جمعی و تلاش همگانی در فلات ایران زمین مستقر شوند و نظم و ترتیب نوینی در جامعه و قبایل خود تأسیس کنند. مشارکت جمعی و همگانی شرط هرگونه موفقیت اجتماعی است، اقوام ماد سه هزار سال پیش این نکته سرنوشت ساز را فهمیدند و عمل کردند.
    دوره سوم از طرح کلی اقوام ماد برای زندگانی انسانی، تشکیل حکومت بود. مادها پس از پیروزی طاقت فرسا و پر زحمت بر آشوریان و شاید اورارتوییان، توانستند با آن اندیشه مرکزی (‌اتحاد و اقتدار‌) اولین حکومت ایرانی را تأسیس کنند و حق تقدم تشکیل حکومت و حکمرانی در ایران را برای خود حفظ نمایند. راستی، مگر ممکن است بدون همبستگی اجتماعی و رای و نظر و عمل و اثر اکثریت مردم به اقتدار رسید؟ اگر ژرف اندیش باشیم، مادها حدود سه هزار سال پیش بدین مطلب و محتوا رسیدند اگرچه امکان توضیح و تفسیر نداشتند.
    مادها حکومت و حتی امپراتوری تأسیس کردند و وارث تمدن آشورییان و اورارتوییان و سایر اقوام شدند و یکصد و پنجاه سال فرمانروایی کردند. مادها، در زمینه های گوناگون، مثل، معماری، هنر، صنایع دستی، دفتر و دیوان، لشکر و عسکر، دژ سازی و دیوار کاری و مهمتر از همه مردم داری حق تقدم دارند، اهل پژوهش و دانش و فلسفه یونان بدانند ایرانیان خیلی پیش از آنان محل و مجتمع دموکراتیک برای اظهار نظر و پیشنهاد و راهکار و نقش آفرینی کاربردی تأسیس کردند و عملاً بدان اقدام نمودند، در پارسی باستان هگمتانه یعنی محل تجمع مردم و صاحبان اصلی حکومت. مشابه آن مرکز و محل را بعد از دویست سال یونانیان باستان در آتن ساختند. آری، مادها با اندیشه «‌اتحاد دموکراتیک و اقتدار دموکراتیک» حکمرانی کردند، اهل تحقیق و پژوهش به چرایی و چگونگی ساختن هگمتانه دقت کنند.
    مرحله چهارم طرح مادها برای سرنوشت جمعی، تحویل حکومت و قدرت به خویشان و هم نسبان و قبیله دیگر یعنی پارس‌ها بود. من نمی‌گویم این تحویل مسالمت‌آمیز صورت گرفت بلکه با هوشمندی و همبستگی اجتماعی بالای قوم پارس و کوروش بزرگ صورت گرفت و مادها نتوانستند به استمرار حکومت دهند، شاید، بعد از اینکه بر مصدر و مسند امور نشستند، مردم را فراموش کردند و پشتوانه و پشت خود را خالی دیدند و بازی را به قبیله دیگری (‌پارس‌ها‌) باختند. شخصاً در سقوط مادها سه احتمال را نزدیک به واقعیت می دانم: ۱- عدم پشتیبانی مردمی. ۲- کم عرضگی و کم تدبیری «‌ایشتوویگو، آخرین حکمران مادها». و ۳- اندیشمندی و قدرتمندی روزافزون پارس ها.
    خلاصه سخن این است که اگر در جامعه‌ای عقل و اندیشه و دانش و تدبیر اهمیت و اعتبار یابد و اندیشه ورزان و خردمندان «‌thoughtful‌» بر صدر تصمیم نشینند و قدر و ارزش بینند و چشم انداز اجتماعی «‌social perspective‌» و رضایتمندی مردم و سرنوشت شان اولویت اول باشد، آن جامعه ولو در سه هزار سال پیش موفق و سربلند می شود، عکس قضیه نیز صادق است.