سرمقاله
صفحات روزنامه
اخبار آنلاین
دلار ترمز بریده و ساعت به ساعت رکورد میزند. این وضعیت خود بزرگترین برانداز است. با این اقتصاد زهوار دررفته دیگر نیاز به هیچ دشمن خارجی یا اپوزیسیون داخلی نیست. کمتر کسی هست که نداند امثال نازنین بنیادی و سایر مجریان بفرمایید شام که تازه سیاسی شدهاند نه توان براندازی دارند و نه ملت حاضر است با چنین اشخاصی از چاله کنونی به چاه آنان پناه ببرند. ولی جمهوری اسلامی با این دست فرمان اقتصادی خود بزرگترین دشمن خود شده است. اصلاً نیاز به برانداز نیست، خود راهبردهای کنونی کشور برانداز است. تحریم هم دروغی بیش نیست، درواقع خودش یک بیزینس است. دولتهای مختلفی از جمله ترکیه، امارات و آمریکا بزرگترین کاسبان بیزینس تحریم میباشند. در داخل نیز تاکنون از مقامات مسئول شامل رئیس جمهوری تا رئیس مجلس فقط سخنرانی و وعده و ادعا شنیدهایم شرایط به گونهای است که آیت الله جوادی آملی نیز میفرمایند بیکفایتی مسئولان عامل شکست هست. راستش کشور به علت عدم بازسازی زیرساختها و استهلاک منابع دیگر کلنگی شده است. در راهبردهای کنونی نیز افق نجات پیدا نیست. ادامه این روند میتواند به سقوط نه یک حکومت که یک تمدن بینجامد. تمام هنر دولت اداره روزمره کشور آن هم به بدترین شکل ممکن شده است. هرچه صحنه را تماشا میکنیم پر است از سردرگمی مسئولان و آشفتهگویی آنان. هیچ تصمیم دلگرم کنندهای این روزها گرفته نمیشود. حتی از وعده حکمرانی نو رئیس مجلس آبی هم گرم نشد. هفته گذشته در حین پرواز قیمت دلار شاهد جلسه غیرعلنی مجلس با مقامات اقتصادی بودیم؛ می دانید نتیجه اش چه بود؟ درواقع هیچ! آمدند، گفتند و رفتند. این مهمترین دستاورد نشست های دولت و مجلس است. نه کسی تنبیه می شود، نه کسی توبیخ می شود، نه توافق و تدبیری، نه چاره و تصمیمی. تنها اقدام تغییر رئیس بانک مرکزی است. او فقط یک حلقه از زنجیره ناکارآمدی است. او فقط یک پازل از تیم اقتصادی است. تغییر او قطعاً چیز زیادی را تغییر نمی دهد. بدون تحول در سیاست های کلی و روندهای مالی-بانکی نباید انتظار معجزه داشت. طنز تلخی است که در این وضعیت که از زمین و زمان فشار بر مردم وارد می شود بزرگترین تدبیر مجلس کنونی وضع مالیات بر ارزش سرمایه مردم است. انتقام بی ارزش شدن پول ملّی درنتیجه بی کفایتی خود را از طریق مالیات بر عائدی سرمایه مردم می گیرند. مردم که نباید هزینه شکست راهبردهای حکومت را بدهند. یعنی اگر کسی خودرویی به ارزش چهارصد میلیون خریده باشد و در نتیجه تورم (که خود یک مالیات پنهان است) و کاهش ارزش پول ملی قیمتش به بالای یک میلیارد می رسد باید مالیات بر عائدی بدهد. یعنی به جای تنبیه بانیان تورم، مردم را جریمه و توبیخ میکنند. تصور میکنید پایان این روشها چه اتفاقی جز بدتر شدن شرایط میافتد؟