کد خبر: 2539 | صفحه ۱ | تاریخ: 11 دی 1401
اقتصاد خطرناک
سید سجاد رمضانی بیتعارفترین نوشته با جناب آقای رئیس جمهوری
به کدام مسیر و با چه هدفی در مسیر گام دوم انقلاب قدم برمیداریم؟ آیا این درست است ملت بین بد و بدتر بد را انتخاب کنند چرا گزینه ای پیش روی ملت در میان بد و بدتر قرار ندهیم به نام نسبی اوضاع اقتصادی جامعه وحشتناک است. آن چیزی که در گزارشات توسط تیم اقتصادی دولت ارائه می شود بدون ملاک ها معیارهای واقعی گزارشات می باشد .ریل اقتصادی موجوددر حال تبدیل شدن به پاشنه آشیل زمام داری شده است .در اقتصاد فعلی تک روی تعیین نرخ بازاربسیار خودسرانه مسیر خود را طی و هیچ کس در مقابل تعیین نرخ اقتصاد جامعه امروزی پاسخگو نیست. نه نظارت مشخص و نه یارانه ای هدفمند وجود دارد. تیم اقتصادی حاکم و وزارتخانه های درگیر در اقتصاد کشور نیاز جدی به افرادی فوق تخصص و تازه نفس را جهت آرامش اقتصادی بر جامعه ی حاکم لازم است. عدم انجام بصورت فورس این تغییرات می تواند پاشنه آشیلی باشد و ثانیه ها برای این اتفاق حیاتی هست. نشتی اقتصادی دردسر ساز شده است و نیازمند آب بندی جدی است.
ثبات اقتصادی در جامعه رخت بر بسته و رهاورد این عدم ثبات و برگشت نرخها خیلی به عقبتر ، سخت تر و سخت تر خواهد شد و باعث ایجاد شوک مجدد نابسامانی های اخیر خواهد شد.
آنچه از بازار ارز میدانیم نوسان یا رنج زدن همیشگی ذات بازار ارز است اما بالواقع این نوسان فراتر از استانداردهای همیشگی این رنج زدن ها بوده و این اتفاق خود زمینه ساز بازاری آشفته و خطر ناک خواهد بود
متاسفانه مشاهده می شود بخش عظیمی از توان دولت به سمت اقلامی مثل مرغ و تخم مرغ رفته و دست آخر هم نه تولید کننده راضی هست و نه مصرف کننده در مجموع میتوان گفت اقتصاد ملتهب امروز جامعه در تاریخ انقلاب اسلامی همانندی نداشته و هر چه قدر به گام دوم انقلاب نزدیک تر و یا از آن عبور می کنیم خود مسبب عدم اثر و کارآیی این شعار مهم و حیاتی در عرصه جمهوری اسلامی می باشد و خطوط قرمز برای جامعه روز به روز کم رنگ و حتی بی رنگ تر خواهد شد .در جایی که فرامین رهبری بر همگان ارجحیت دارد قطعا کارگزاران نظام بیشتر حواس پنج گانه خود را جمع کنند تا خدایی ناکرده تجربه ی تلخ دیگری حکم فرما نشود.
رئیس دولت به خوبی می داند که با چه شعار و هدفی پا به عرصه ی چنین میدان بزرگ ایرانی گذاشته است و میدان ملاحظات و تعارفات دیگر چاره ساز کار نخواهد بود.
ای کاش جناب رئیسی خشت اول رو با ترازهای جهانی و درمقیاس جهانی گذاشته بود تا در گام اول مردم اینچنین دستخوش تحولات درهم برهم نمیشدند و کفگیر به ته دیگشان نمیخورد .
حقیقتا بخش عظیمی از این ملت کفگیرشان دیگ را هم سوراخ کرده و از آن ور بیرون زده که تنها چاره ی کار دراختیار قرار دادن دیگ و کفگیری آن هم از نوع مستحکم و لاغیر.