سرمقاله
صفحات روزنامه
اخبار آنلاین
به دلیل تکرار موارد اختلاس و خلافگویی توسط برخی مسئولان و برخی شخصیتها و به دلیل پمپاژ اخبار یاسآور در فضایی مجازی، حساسیت جامعه در موضوعات فوق کم شده و حافظه مردم هم فراموش کار گردیده است. مدتهاست موضوعی درخصوص اختلاس و خلافگویی، سوژه روز میشود و به سرعت با سوژه جدید به فراموشی سپرده میشود. تکرار سوژهها موجب عادیسازی و عدم تعجب مردم میگردد. چند روزی نقل محافل و اسباب جک و خنده و طعنه میشود و دیگر هیچ. در میان حجم بالای سوژهها، موضوع تصرف زمین ازگل توسط آقای صدیقی و انتسابات عجیب پناهیان به ساحت پیامبر رحمت(ص) و امیرالمومنین(ع) و درنهایت توجیهات عجیبتر از اصل موجب تامل گردید. آنچه در این بین بر عجائب حوادث افزود، تداوم حضور تلویزیونی آقای پناهیان و امامت جمعه آقای صدیقی میباشد. در اینجا بنای کالبدشکافی و چرایی حوادث فوق و بررسی جامعه شناختی آثار و تبعات این اقدامات را ندارم و فرصت برشمردن پیامدهایی آن برتردید و تشکیک جامعه مذهبی ایران نیز نیست (که البته در جایی خود لازم به تذکر هست) اما در اینجا اثاربی توجهی به حساسیتهای جامعه و پیامد لجبازی با افکار عمومی را یادآور میشوم. جامعه ایران درنتیجه فشارهای زندگی و بمباران خبرهایی دروغ و راست، بسیار عصبانی است. آثار این عصبانیت را در نرخ خودکشیها، نرخ بالایی افسردگی، دعواهای خیابانی، طلاق ،بیحوصلگی و….میبینیم طوفان بیاعتقادی و زلزله ده ریشتری به جان باورهای مردم افتاده است. اکثریت جوانان به شکل ذرههای معلق در بین آسمان و زمین رها شدهاند آنان که بایست نقش وزنههایی تعادل بخش را ایفا کنند خود هر روز میلغزند و بر شدت این زلزله ویرانگر و اعتقادبرافکن میفزایند. حال با این وجود به جای کنار نشستن و چند صباحی از دیدگان رفتن با این سرعت یا در تلویزیون حاضر میشوند و یا امامت جمعه را ادامه میدهند گویا افکار عمومی و حساسیت جامعه، برای دستاندرکاران اهمیت خود را از دست داده است و هرکس کار خود میکند. حال که اکثریت را رها کردهاید، حداقل حرمت جامعه مذهبی-سنتی وفادار را نگه دارید. این مردم استحقاق این همه لجبازی و بیاعتنایی را ندارند.