سرمقاله
صفحات روزنامه
اخبار آنلاین
موضوع تازهای نیست که عدهای تمایل داشته باشند، آنها که همفکرشان نیستند از کشور خارج شوند. سابقاً در یکی از شبکههای تلویزیونی این موضوع توسط یک خانم مطرح شده بود و حالا در همان شبکه باز هم این بار درباره علی دایی با تسمخر از افتخارات و گلهای او یاد میشود و در ادامه به مزاح گفته میشود که بگذارید او و امثال او برود تا کشور تطهیر شود. واقعیت آن است که فارغ از پرداختن به این موضوع که چرا در رسانهای که عنوان ملی را یدک میکشد چرا باید چنین سخنانی گفته شود، نکته حائزاهمیت نوع نگاهی است که در بخشی از افراد صاحب تریبون وجود دارد. اینکه مردم به معنای عام فقط آن بخشی تعریف میشوند که مثل آنها فکر میکنند. واقعیت آن است که این نگاه تنها به شکاف هرچه بیشتر در جامعه و حرکت به سمت خشونت به جای همزیستی مسلامتآمیز منجر خواهد شد. این یک گزاره بدیهی است. درواقع فارغ از اینکه دیدگاه آن کارشناس یا دیدگاه علی دایی نسبت به هر پدیدهای درست یا غلط باشد؛ در وهله نخست، اهمیت ماجرا در پذیرش این تفاوت دیدگاه است. اگر یکی از طرفها به کل دیدگاه مخالف را انکار و یا در صدد حذف آن باشد تنها به یک چیز دامن زده و آن خشونت است که انواع گوناگونی دارد و این نوع، همان خشونت عریانی کلامی است. کما اینکه حتی اگر بخواهیم درگفتمان مورد قبول کارشناس برنامه نیز به مسئله نگاه کنیم، احتمالاً او نیز شنیده است که شهید سلیمانی گفته است که آن دختر بدحجاب هم فرزند این کشور است و نگفته که مثلا بهتر است از ایران برود تا کشور تطهیر شود. به نظر میرسد آنچه حلقه مفقوده این روزهای ماست، نپذیرفتن اندیشه مخالف و تعریف انحصاری از مفهوم مردم است. مردمی که میتوانند با انواع تفکر و دیدگاهها در جامعه حضور داشته و نقشآفرینی کنند. شاید از این زاویه، کشور زیباتری داشته باشیم وقتی که برای تطهیر جامعه به حذف دیگری فکر نکرده و به جای آن همزیستی مسالمتآمیز و گفتوگوی منطقی را رواج دهیم. بهتر نیست از اتفاق از همه جریانهای فکری بخواهیم بمانند و نظراتشان را زیر چتر واحد کشورمان بیان کنند؟ متاسفانه طی این سالها تفکر حذفی از سوی برخی جریانهای فکری قدرت بیشتری گرفته و حالا گاه و بیگاه نه تنها آن را پنهان نمیکنند که از اتفاق در رسانه ای که قرار است ملی باشد آن را بیان میکنند. تفکری که احتمالاً به جای منطق تنها به حذف دیگری میاندیشد.