اتحادیه اروپا از ۶ تا ۹ ژوئن ۲۰۲۴ میلادی امسال« ۱۶ تا۱۹ خرداد ۱۴۰۳ هجری شمسی»شاهد برگزاری انتخابات سرنوشت سازی خواهد بود؛آرایی کلیدی و تعیین کننده که در ترسیم استراتژی و پلن آینده سیاسی قاره سبز نقش راهبردی و بنیادی ایفا خواهد کرد. این انتخابات زمانی نقش بارز و برجسته‌تری به خود گرفت که دونالد ترامپ آنها را به یک چالش تازه و بحران خودساخته هویتی دعوت کرد و فراخواند. جایی در ایالت کارولینای جنوبی در جمع هواداران خود برای انتخابات درون حزبی؛که دونالد ترامپ چند ماه پیش گفته بود اگر کشورهای عضو ناتو خراج و مالیات دفاعی خود را که از محل سرانه تولید ناخالص داخلی پرداخت می‌شود،نپردازند روسیه و شخص ولادیمیر پوتین را تشویق خواهد کرد و به او خواهد گفت که هر رفتاری که دوست داشته باشد می‌تواند با آن ها انجام دهد؛در واقع او ولادیمیر پوتین را به یک جنگ تمام عیار و گسترش قلمرو تحت حاکمیت خویش فراخوانده بود که در ادامه با خشم و پاسخ تند رؤسای جمهور کشورهای عضو این اتحادیه مواجه شد و پوتین هم ناگزیر پاسخ داد که ترجیح می‌دهد در انتخابات ۱۳ نوامبر امسال آمریکا،دوباره جو بایدن رئیس جمهور شود که ترامپ هم در مقام شنونده و پاسخ دهنده گفته بود البته که پوتین تعارف می‌کند و او هم باشد،اگر بایدن کشوری چون اوکراین را دو دستی به او پیشکش می‌کرد باید هم چنین موضعی بگیرد.
انتخابات پارلمان اروپا به یکباره بیشتر کشورهای اروپایی را در یک شوک عمیق فرو برده است و در بیشتر این کشورها، راست های افراطی قد علم کرده‌اند.«آلترناتیو برای آلمان،حزب آزادی اتریش،اجتماع ملی فرانسه،آلترناتیو برای سوئد،حزب جهانی جنگ گرجستان،جریان راست افراطی موسوم به دست های پاک در مادرید اسپانیا و...» ترس از احیای مجدد چپ‌های نو با افکار مدرن مارکسیستی جهان را دچار یک دگردیسی و پوست اندازی کرده است. در بیشتر کشورهای اروپایی حزب‌های تازه راست گرایان افراطی مقابل حزب‌های حاکم که قدرت را در ید خویش قبضه کردند؛دست به اعتراض و تحصن و آشوب می‌زنند و دمار از روزگار مردان سپهر سیاست این کشورها درآورده اند و در بیشتر نظرسنجی‌ها آنها بدون شک و تردید اگر نگوییم،حرف اول را می‌زنند در جایگاه دوم رنگینگ رأی دهندگان در نظرسنجی‌های معتبر قرار گرفته اند و می‌شود به نوعی گفت که زنگ‌های بی‌صدا در قاره سبز برای راست گرایان افراطی از مدت‌ها پیش به صدا درآمده است و این نوید خوش یمنی در سپهر سیاست برای اروپایی‌ها به شمار نمی‌رود و اگر در انتخابات ۱۳ نوامبر ۲۰۲۴ میلادی امسال در ایالات متحده مجدد دونالد ترامپ برای بار دوم به قدرت برسد؛ آن گاه اگر بیشترین راست گرایان افراطی حزب مستقل و واحد کشورهای اروپایی شوند، چالش‌های عجیب و تعارضی بی‌سابقه و گسلی عمیق میان آمریکا و اروپا خواهد افتاد که مثل جدا شدن قاره‌ها از یکدیگر در علم زمین شناسی جهان را با بحران‌ها و چالش‌های تازه‌ای مواجه و روبرو خواهند ساخت. در شرایطی که گمان می‌رفت در جهان شکاف راست و چپ بی‌معنا شده باشد و همه جهان چپ شده و در چپ گرایی گوی سبقت را از یکدیگر ربوده باشند؛ درست از منتهی الیه چپ راست‌های افراطی متولد شده‌اند که در چپ گرایی یادآور سوسیالیست‌های تخیلی هستند و بدین ترتیب چرخش چپ به راست پایان چپ گرایی نیست؛بلکه با گردش چپ به راست در قاره سبز این بار از بعیدترین و دورترین نقطه چپ‌ها دوباره احیاء شده اند و این قانون لنینی دگر بار اثبات شد که انتهای چپ روی راست گرایی است؛ظهور راست های افراطی با روش‌های چپ گرایانه به دست پوپولیست‌ها اکنون در انتخابات پارلمان اروپا را می‌توان نشانه تازه‌ای از پاندول ساعت سیاست در قاره سبز قلمداد کرد که حرکت برعکس خود را آغاز کرده است و به ریاست رسیدن دوباره دونالد ترامپ در آمریکا و به دست گرفتن کلید کاخ سفید در واقع برخاستن چپ از دنده راست است و احیای روش‌های نئوکابوئیسم دموکرات‌ها با روش‌های راست گرایانه و پوپولیستی جمهوری خواهان به دست فرد شکاک، متوهم و افراط‌گرایی به نام دونالد ترامپ.