کد خبر: 27724 | صفحه ۶ | حوادث | تاریخ: 19 اردیبهشت 1403
از دختران قوچان تا پیدا شدن یسنا
«مسالهای شخصی» که به «امر ملی» تبدیل شد
گروه حوادث - «یسنا دیدار» دختربچه چهارساله از اهالی روستای «یلی بدراق» بخش «پیشکمر» شهرستان کلاله که عصر روز یکشنبه نهم اردیبهشت گمشده بود، روز ۱۳ اردیبهشت ماه، زنده پیدا شد. پس از اعلام گزارش گمشدن یسنا، تلاش نیروهای جمعیت هلال احمر و مردمی برای یافتن این کودک آغاز شد. بعد از پیدا شدن او ما شاهد نوعی شادی عمومی در جامعه ایرانیم همانطور که گم شدن «یسنا» نگرانی عمومی در جامعه ایجاد کرد. دکتر محمدرضا جوادی یگانه جامعهشناس بر این باور است که «از بیتوجهی به فروخته شدن دختران قوچان تا نگرانی عمومی از گم شدن یسنا راه درازی طی شدهاست». موضوع دختران قوچان اشاره به واقعه فروش دختران قوچان به ترکمانها در خراسان دارد که در جریان انقلاب مشروطه و شکلگیری مجلس اول، در فضای عمومی جامعه جنجالانگیز شد.
دکتر محمدرضا جوادی یگانه استاد دانشگاه و جامعهشناس گفت: «پیدا شدن دختر بچهای با نام «یسنا» موجب شادی همگانی در جامعه ما شد. شادی جامعه ناگهانی نبود و از چند روز قبل در میان مردم نگرانی ایجاد شده بود. از سوی دیگر تعداد زیادی از افراد در جریان جست و جو برای این دختر بچه حضور یافتند و عملا یک فعالیت و تلاش جمعی شکل گرفت که خوشبختانه منجر به نتیجهای مثبت شد. نگرانی جامعه در خصوص این نوع از اتفاقات زیاد شده و این نقطه مثبتی است. چند وقت پیش ماجرای کشته شدن دختر اصفهانی مبتلا به اوتیسم در جامعه نگرانی ایجاد کرد. در ماجرای «یسنا» نوعی همبستگی و عرق ملی ایجاد شد که یک دختر هم وطن گم شده است؛ جامعه نگران او بود و با پیدا شدنش شاد شد».
نقطهای امیدوارکننده
او در گفتوگو با روزنامه اینترنتی فراز ادامه داد: «بحث گم شدن و پیدا شدن «یسنا» به تعبیر من نشانه نوعی احساس «همسرنوشتی» در میان مردم است و آن را هم تقویت کرد.. مردم با این موضوع احساس نزدیکی زیادی کردند؛ اگر فارغ از جنبههای انسانی به موضوع نگاه کنیم، متوجه میشویم که این اتفاق برای هموطنان ما بسیار مهم بود. در سالهای اخیر این نوع از همبستگی ملی و وفاق در خصوص موضوعی واحد کمتر دیده میشود به خصوص الان که فضا به شدت سیاسی شدهاست. گمشدن «یسنا» به دغدغهای عمومی تبدیل شد. به همین دلیل یک نقطه امیدوارکننده برای جامعه ایران محسوب میشود».
واقعه دختران قوچان
جوادییگانه در توصیف موضوع دختران قوچان در ادامه گفت: «پیش از انقلاب مشروطه، بخشی از دختران ساکن در قوچان را به ترکمانها میفروختند. قبلتر نیز آن منطقه برای ایرانیانی که به سفر میرفتند امن نبود. بیتوجهی به دختران قوچان در آن زمان حائز اهمیت است. در همان زمان دهخدا در صور اسرافیل شعری با این مضمون را میسرایدد: «هفده و هجده و نوزده و بیست /ای خدا کسی فکر ما نیست». بعدها دختران قوچان به نماد وطن تبدیل میشوند که کسی به آنها توجهای ندارد. «افسانه نجمآبادی» در کتابی با عنوان «حکایت دختران قوچان» به این ماجرا میپردازد. زمانی در جامعه ایران، تعدادی از دختران این سرزمین به فروش میروند و کسی به سرنوشت آنها اهمیت نمیدهد، ولی امروز گم شدن یک دختربچه در همان منطقه به مسئله ملی تبدیل میشود. تغییر واکنش عمومی نشانگر قدرت گرفتن مفهوم وطن در جامعه ایرانی و یک نقطه قوت است».
جامعهای دوبخشی
او در آخر گفت: «من تعبیری دارم به نام «دو جامعهای شدن» یعنی به تدریج جامعه ایران بر اثر شدت گرفتن دو قطبیها و دو قطبیشدن همه چیز، دو جامعهای شده است. در این فضا برخی از هر چیزی که به نوعی با جمهوری اسلامی ارتباط دارد، فاصله میگیرند؛ بنابراین شادی برای برد تیم ملی که میتواند امر ملی و عام باشد، به عنوان امری سیاسی در نظر گرفته میشود. هرچند این فضا به تدریج ترمیم شد، اما در زمان خود، شادی عدهای از باخت تیم ملی در پاییز ۱۴۰۱ نشانه این مساله بود. در این فضای دوجامعهای، مواردی که باعث همبستگی عمومی میشود دلگرمکننده است مانند تنفر از واقعه تروریستی کرمان که همگان آن را محکوم کردند. واقعه «یسنا» نیز از همین نمونه است. در فضایی که همبستگی عمومی دچار خلل شده باید از هر موردی که میتواند جامعه را متعادلتر کند، استقبال کنیم».
نباید شادی وغم عمومی جامعه نادیده گرفته شود، زیرا همبستگی عمومی در غم و شادی برای تمام جوامع از اهمیت بسیاری برخوردار است. مفهوم «وطن» مفهومی باارزش است که حیاتش از مسیر توجه مردم به این مفهوم تضمین میشود.