کد خبر: 31291 | صفحه ۴ | فرهنگ و هنر | تاریخ: 21 تیر 1403
بررسی وضعیت کاهش تولید آثار طنز در تلویزیون و کوچ مخاطبان به فضای مجازی
تلویزیون در رقابت با اینستاگرام شکست میخورد
عباس رافعی میگوید اگر قرار است صداوسیما مثل یک دانشگاه عمل کند و کار فرهنگسازی انجام دهد، اما کسی سر کلاس این دانشگاه نمینشیند، چرا باید برای این دانشگاه هزینه کرد؟ این مسئله خیلی مهم است که بررسی شود کسانی که قرار بود پای درس این دانشگاه بنشینند الان کجا هستند و چه چیزی میبینند؟
از بودجه ۲۴ هزار میلیارد تومانی صداوسیما که بگذریم از مخاطب ۱۰ تا ۲۰ درصد و اعلام رسنی مدیران سازمان که دوره مخاطبان ۸۰ و ۹۰ درصدی در تلویزیون گذشته نمیتوانیم به راحتی بگذریم. اگر قرار است تلویزیون بودجه ۲۴ هزار میلیارد تومانی دریافت کند و در نهایت بازهم مردم برای تماشای سریال به شکه نمایشخانگی و برای خنده و تفریح به اینستاگرام فیلتر شده مراجعه کنند؟ پس وظیفه صداوسیما در این میان چیست؟
به گزارش خبرآنلاین، برای بررسی خلا جدی که در کیفیت تولید برنامههای طنز در صداوسیما وجود دارد به گفتوگو با عباس رافعی، کارگردان و نویسنده پرداختیم که در ادامه میخوانید.
همه جوامع نیاز با تفریح و خنده و شادی و نشاط داره حالا یک معضلی که وجود دارد این است که صداوسیما، شبکه نمایشخانگی و در کنارش سینما و تئاتر این موضوع را تامین نمیکنند و در عوض اینفلوئنسرهای اینستاگرامی با سادهترین شکل ممکن بدون چارچوبها و خطها چیزهای خندهداری میسازند که مخاطبهای ما آن محتواها را دنبال میکنند و از همین طریق درآمدهای چند صد میلیونی کسب میکنند در صورتی که صداوسیمای ما بودجه ۲۴ هزار میلیارد تومانی دارد. به همین جهت میخواهیم این خلأ و ضعفی که وجود دارد و آسیبی که به مرور زمان شاهد آن هستیم را بررسی کنیم.
من موافق نیستم که یک خلا وجود دار که این افراد این کارها را انجام میدهند چرا که به عقیده من آنها بیشتر لودگی انجام میدهند. من معتقدم که در صداوسیما از تولید برنامههای تفریحی، سرگرمی یا طنز مثل «ساعت خوش» و «خنده بازار» کاسته شده است. این طنزهایی که در اینستاگرام میبینیم همان طنزهای آیتمی است که خلا آن در تلویزیون وجود دارد و حالا که در اینستاگرام وقت بسیار کمی از مخاطب میگیرد میتواند برایش جذاب باشد. یکی از دلایل این ماجرا هم این است که این آیتمهای اینستاگرامی تحت مقررات و محدودیتهای فضای رسانهای جمهوری اسلامی نیستند و تا حدودی خیلی آزادانه هر چیزی که بخواهند را منتشر میکنند.
چه بسا اگر تلویزیون طنزهای آیتمی مثل «ساعت خوش» و غیره را تولید کند بازهم ممکن است این طنزها در تلویزیون دیده نشود و در فضای مجازی مورد توجه قرار گیرد و اتفاقا هم جای آن محتواهای بیارزش اینستاگرامی را بگیرد. من فکر میکنم این ماجرا دو دلیل دارد اول بحث مرجعیت رسانهای است که در حال حاضر باعث شده تا اقبال مخاطبان به تلویزیون کمتر از فضای مجازی باشد و دوم اینکه مردم تفاوت طنز و لودگی را میدانند.
ما در حوزه فرهنگ رسانه و مدیریت فضای مجازی بسیار کم کاری کردیم و اتفاقا در بخشهای گوناگون مدیرانی داریم که پولهای زیادی میگیرند تا نظارتی بر فضای مجازی داشته باشند -منظورم این نیست که کار بگیر و ببند انجام و بسته صفحه اشخاص را انجام دهند منظورم این است که ارزشیابی و سلیقهیابی انجام دهند- ولی چون انسانهای رسانهای نیستند نتوانستند این اتفاق را رقم بزنند که فضای رسانهای جمهوری اسلامی بتواند در جهت ثبت یا ارتقا سطح فرهنگی مخاطبان تلاش کند.
یعنی اگر الان تلویزیون یک عقبگرد داشته باشد و با رویکردهای جدید برنامه آیتمی بسازد میتواند بخشی از مخاطبان از دست رفته خود را بازگرداند؟
نه نمیتواند چون مخاطب صداوسیما با مخاطب فضای اینستاگرام متفاوت است. قطعا مخاطب اینستاگرام به سمت مخاطبان تلویزیون حرکت نمیکند اما نکته من این است که اگر تلویزیون فضا بدهد آن برنامههای سرگرم کننده در آنجا ساخته میشوند و کاملا ناخواسته آن محتواها از اینستاگرام سر در میآورند و چون آن آثار در تلویزیون به شکل حرفهای ساخته میشود، مخاطب تلویزیون برنامههای این فضا را به اینستاگرام ترجیح میدهند.
در حال حاضر اینستاگرام یک تریبون است که در دستان ما نیست و ما هم هیچ تولید محتوایی برای اینستاگرام انجام نمیدهیم، اگر ما سیاستهای فرهنگی درستی داشته باشیم و تولید محتوا را هم درست انجام دهیم می@توانیم بگوییم که به نوعی یک تریبون را انجام دادیم اما این کار در تلویزیون انجام نمیشود و به نوعی باید گفت که تلویزیون در رقابت با اینستاگرام شکست میخورد.
آقای رافعی شما گفتید مخاطبان تلویزیون مخاطبان فضای مجازی نیستند.
بله رخ دادن این ماجرا هم کاملا طبیعی است تلویزیون مخاطبان خودش را از دست داده است و دیگر با انوع و اقسام تولید محتواها آنها دیگر جذب تلویزیون نمیشوند. حتی خود تلویزیون هم متوجه این ماجرا هست و برای اینکه سیاستهای رسانهای خود را در سطح جامعه جاری کند، پلتفرمی به نام تلوبیون راهاندازی میکند تا به اصطلاح خودش همگام با فضای روز جامعه جهانی باشد، اما آی ا واقعا میتواند این کار را انجام دهد؟
چندوقت پیش محسن شاکرینژاد رئیس مرکز تحقیقات صداوسیما اعلام کرد که دوره مخاطب ۸۰ و ۹۰ درصدی در تلویزیون به سر رسیده است. اولا اینکه چرا به پایان رسیده و دومین نکتهاش اینکه اگر به پایان رسیده پس چرا بودجه ۲۴ هزار میلیارد تومانی به این سازمان تخصیص داده میشود؟
ببینید این یک تناقض بزرگ است و برای من هم الان این سوال ایجاد شده که اگر دوره این میزان از مخاطب به پایان رسیده چرا چنین بودجه هنگفتی صرف سازمانی میکنند که مخاطبی ندارد؟ من فکر میکنم که برای مدیرت این رسانه باید یک تجدید نظر انجام دهند. اگر قرار است صداوسیما مثل یک دانشگاه عمل کند و کار فرهنگسازی انجام دهد، اما کسی سر کلاس این دانشگاه نمینشیند، چرا باید برای این دانشگاه هزینه کرد؟
این مسئله خیلی مهم است که بررسی شود کسانی که قرار بود پای درس این دانشگاه بنشینند الان کجا هستند و چه چیزی میبینند؟