کد خبر: 34492  |  صفحه ۱  |  تاریخ: 28 شهریور 1403
عدالت آموزشی برای همه  /    آرین احمدی
این  روزها  با  اعلام  نتایج  نهایی کنکور و  همچنین نزدیک  شدن  به  بازگشایی مدارس و همچنین افزایش هزینه ی تحصیل  در مدارس غیر انتفاعی و حتی مدارس دولتی و همچنین آگاهی از نحوه قبولی دانش آموزان در دانشگاه ها و...  بیشتر با پرسش هایی در مورد وجود  «عدالت آموزشی» مواجه می شویم  و  این که  تا  چه حد  نهاد های  فرهنگی و در رِأس آن ها آموزش و پرورش توانسته اند در برقراری فرصت برابر و عدالت آموزشی موفق و موثر عمل کنند.
برای تفسیر عدالت آموزشی باید به 6 عنصر کلیدی توجه ویژه داشت؛1-دسترسی همگانی 2-توازن در تربیت3-کیفیت آموزشی برابر
4-استعدادها و نیازهای متفاوت5-قابلیت های متفاوت فردی دربهره گیری از فرصت ها 6- تلاش های متفاوت در بهره گیری از فرصت ها
اگر بخواهیم به طور کلی به این عناصر کلیدی بپردازیم خواهیم دید تقریبا در همه آن ها ضعف های اساسی و مشکلات جدی وجود دارد به طور مثال  در قسمت دسترسی همگانی مشاهده می کنیم که هنوز در خیلی از نقاط کشور دسترسی استاندارد و یکسان آموزشی وجود ندارد ، در برخی از مناطق کلاس هایی به تعداد 40 نفر و حتی بیشتر و در برخی مناطق دیگر کلاس های زیر 20 نفر تشکیل می شود در برخی از مناطق برای برخی از دروس معلم تخصصی وجود ندارد و در برخی مناطق دیگر برای هر درس چندین معلم تخصصی موجود است ، هنوز هم برخی از دانش آموزان برای رسیدن به مدرسه مسیرهای طولانی را طی می کنند و ساعت های زیادی را در راه هستند ، و یا در مورد عنصر کلیدی کیفیت آموزشی برابر هم شرایط بسیار نامطلوبی برقرار است، به وضوح امکانات و کیفیت تدریس در مدارس غیرانتفاعی با مدارس دولتی عادی(نه استعدادهای درخشان که فقط  برای تعداد محدودی  از دانش آموزان است) متفاوت است و این عدم برابری را می توان به سادگی در نتایج کنکور سراسری امسال مشاهده کرد، شکافی عمیق بین دانش آموزان مرفه و برخوردار و دانش آموزانی که به دلیل مشکلات اقتصادی امکان استفاده از کیفیت  آموزشی بالا را ندارند، نه می توانند در مدارس غیر انتفاعی ثبت نام کنند و نه قدرت خرید کتاب ها و آزمون های آزمایشی را دارند ،  کنکوری که قرار بود  روزی  نماد  عدالت آموزشی  باشد  اینک  به  کارزاری  نابرابر  بین  دانش آموزان  مرفه  و  دانش آموزانی  که  از  حداقل های  آموزشی  نیز  برخوردار  نیستند  بدل  شده  است ،  و  همین  امر  باعث  ایجاد  نوعی  بی انگیزگی  و  نا امیدی  و نارضایتی  در  دانش آموزان  کم برخوردار شده است ، آن ها که شاید قبولی در دانشگاه و رشته های خوب را تنها راه برای رسیدن به آرزوهای خود می پنداشتند! همین امر باعث شده دانشگاه ها نتوانند به طور مساوی و عادلانه دانشآموزان بسیار مستعد را جذب کنند، به دلیل اینکه اصلاً تعدادی از دانش آموزان بسیار مستعد آموزش ندیده و وارد مدارس خوبی برای تحصیل نشدهاند، برعکس خانوادههای مرفه در طول سال با آموزشهای دبیر خصوصی به هر نحوی فرزند را به  سمت  دانشگاه سوق میدهند ، این  اتفاق می تواند دانشگاه ها را که به عنوان مراکزی برای تربیت نخبهها و برگزیدههای کشوری هستند با  افت کیفی و کاهش عملکرد آموزشی مواجه سازد. در مورد سایر عناصر کلیدی عدالت آموزشی نیز سخن بسیار است  که باید  به طور جداگانه و مفصل به آن ها پرداخت. 
به نظر می رسد با توجه به تحولات علمی و آموزشی در جهان امروز و  برای پیشرفت علمی کشور و همچنین  عقب نماندن از جریان علمی روز جهان؛ ایجاد کیفیت آموزشی استاندارد با محتوای جذاب ،  دسترسی برابر و  استاندارد همه اقشار جامعه به خدمات آموزشی و همچنین   تأمین نیروی انسانی کارآمد و توانمندسازی آنها  باید  در اولویت ها و اقدامات فوری آموزش و پرورش قرار بگیرند.