صفحات روزنامه

اخبار آنلاین

  • اعلام تعرفه‌های تخفیفی ایرانسل ویژه حج
  • آغاز نمایشگاه ایران اکسپو ۲۰۲۴ با حضور ایرانسل
  • گام بلند برای جهش تولید با برات الکترونیک/ سککوک ابزار موثر زنجیره تامین مالی
  • مشاهده کل اخبار آنلاین

    کد خبر: 3659  |  صفحه ۱  |  تاریخ: 30 دی 1401
    منطق، یاور خرد نه رهبر خرد
    چنانکه اهل تتبع و کوشش در علم و فن منطق دانند، یکی از آثار و کتب عمیق و پرمایه در این زمینه کتاب « رهبر خرد » نوشته و تألیف استاد مدق و محقق و مسلم دکتر محمود شهابی می باشد. اینجانب از دوران دانشجویی با این کتاب کم و بیش آشنا بودم و در دوره ای که تدریس منطق می کردم نیز بار‌ها به این کتاب مراجعه می نمودم. لیکن با گذشت زمان و پژوهش های ژرف تر و نگارش آثار متعدد رشته اندیشه ورزی اثربخش و مطالعه چند باره منطق، به این نتیجه رسیدم که منطق نمی تواند رهبر خرد باشد؛ زیرا، منطق و قواعد منطقی چه در منطق قدیم و ارسطویی و چه در منطق ریاضی و جدید، اصل و سرچشمه و منشأ نمی باشند. یعنی، به تصور راقم این سطور، رهبر و راهنما بودن با منشأئیت اثرهای اصیل بودن ربط وثیق دارد. به تحقیق و پژوهش، منشأ و سرچشمه در وجود آدمی و صحنه زندگی وی، همانا، خرد و اندیشه است، خرد و اندیشه ای که فعال و فروزان شده باشد نه منفعل و خاموش گشته باشد. به تعبیر دیگر، اگر خرد و خردورزی نبود، هرگز از منطق و قواعد و قوانین منطقی خبری نبود.
    مثل منطق و خردورزی همانند مثل یک خودرو است. هرگاه موتور و باطری و سایر اجزاء تشکیل دهنده خودرو نبود، آیا از چراغ ها و روشنایی ماشین نمی توان سخن گفت و واقعیت نور و جلوداری را نشان داد؟ روشنایی و نور چراغهای خودرو، از بدنه و پیکر اصلی خودرو است نه امری مستقل و مستقیم. اگر خودرو و باطری نباشد منشأ و مبدأ چراغ ها از بین خواهند رفت و خودرو با چراغ قوه و نور عاریتی نمی تواند حرکت کند کجا مانده که رهبر و جلودار باشد!. پس منطق آن قواعد روشنی بخش است که به اصل و اصالت خودرو بستگی دارد. پنداری، تا خودرو روشن نشود و حرکت نکند و گرم نباشد، چراغ ها که همان قواعد منطق در اندیشه ورزی و استدلال آوری است، هرگز روشن نخواهند شد. روشنی و نور چراغ ها بخشی و پاره‌ای از خودرو است.
    انسان اندیشه ورز با انسان نا اندیشه ورز چنین وضعی دارند. منطق و قواعد و شرایط منطقی با شعله ور شدن اندیشه و تابش شعاع آن معنی و مصداق پیدا می کنند. به عبارت دیگر، اگر انسان نیاندیشد، منطق ظهور و بروز نمی کند. به همان میزان که اندیشه و خرد وسعت می یابد، بکار گیری قوانین منطقی که زاده خود اندیشه است، نیز افزون می شود و انسان منطقی تر می گردد. پس منطق وابسته به خردمندی و اندیشه ورزی است. مثلاً از کسی که اهل فکر و اندیشه و علم و آگاهی نیست و تنها به سود و سوداگری و شهرت و قلدری علاقه دارد، نمی توان انتظار رفتار منطقی داشت. چنین آدمی نیاز به آموزش اندیشه ورزانه دارد تا قوه خرد او رشد کند و منطق لازم افتد. یک نکته دیگر نیز لازم است اضافه کنم: ارسطو کتاب و رسائل منطقی را به اسکندر مقدونی هدیه کرده است و شخص اسکندر بیش از آنکه اهل حکمت و اندیشه باشد، اهل حکومت و قدرت بود. جدا انگاری منطق از مادر و منشأ اصلی خود با این نگرش نیز ارتباط دارد. البته ارسطوی بزرگ و دانا، ذهن زمینی و تحلیلی داشت و با افلاطون حکیم و علاقه مند به مثل و متافیزیک و دارای ذهن آسمانی تفاوت آشکاری داشت. تحقیق و تتبع در آثار ارسطو نشان می‌دهد ذهن منطقی او از دستگاه فلسفی و فکری وی جدا نبوده است. بهرحال، منطق علم و فن مستقل و علی حده نیست، بلکه شعبه و شعاعی از خردورزی و عقل مندی است. این نظر و تحلیل از اهمیت منطق و قواعد منطقی چیزی کم نمی کند، بلکه شاید، منطق در جایگاه و نقش واقعی و اصلی خود می نشاند و اثر اصیل منطق نمایان می سازد. با یک پرسش می توان این نکته ژرف و عمیق را فهمید: آیا بدون اندیشیدن و کاوش‌های عقلانی و اثربخش، منطق بکار می آید؟ منطق اگر درست اندیشیدن است، با اندیشیدن و همزمان و در پس حرکت ذهن یاریگری می کند نه رهبری. منطق از خود نوری برای هدایت و جلوداری ندارد، تنها با جریان اندیشه ورزی یاریگری و یاوری می کند و به روشنی حرکت در مسیر ذهن کمک می نماید. بنابراین منطق و اصول منطقی یک لایه و نماد و نمود خردورزی و اندیشه آوری و استدلال ورزی است. آدمیان در کاربرد ها و کاربست های زبانی و روابط کلامی و معنایی و تعاملات اجتماعی بیش از نظر ورزی های ذهنی و انتزاعی به رعایت قوانین منطق محتاج اند، لیکن هر اندیشه و آنگهی گفتار درست. بدین سان، منطق یاور انسان و خرد است نه رهبر و راهنمای او. انسان منطقی، به دنبال انسان اندیشه ورز، ظهور می کند. دقت لازم است.
    محمدعلی نویدی