کد خبر: 3711 | صفحه ۱ | تاریخ: 02 بهمن 1401
تغییراتی که درک نشد / ژوبین صفاری
فضای اجتماعی در هر دورهای دچار تحول و دگردیسی میشود. روند تاریخی حرکت هر جامعهای معمولاً با یک یا چند رویداد دچار تغییر مسیر شده و بعد از آن همه چیز متفاوت از گذشته می شود. در تاریخ معاصر کشور ما و البته جهان هم کم نبودند رویدادهایی که مسیر روندها را تغییر دادند. این نوشتار قصد ندارد تا به رویدادهای پیش آمده در این چند ماه و چند سال گذشته بپردازد، بلکه پرسش اساسی این است که نهادهای مختلف تصیمساز تا چه حد نسبت به رویدادها و تغییر مسیرها آگاهی دارند و سیاستهای خود را بر اساس آن تنظیم کردهاند. امروز چه بخواهیم چه نخواهیم جامعه دچار تغییرات مهمی شده است. برای شناخت این تغییرات لازم است به متخصصان علوم اجتماعی و روانشناسی مراجعه کرد اما برای مثال رسانه ملی به عنوان یک نهاد عمومی و اثرگذار تا چه حد به درک این تغییرات رسیده است؟ همین چند روز گذشته بود که روابط عمومی صدا و سیما در واکنش به بودجه در نظر گرفته شده برای این سازمان، گفته بود که با این میزان بودجه، مخاطبان ریزش خواهند کرد چرا که هزینه تولیدات بالا رفته و میزان افزایش به اندازه لازم نیست. این مساله در حالی مطرح میشود که حتی یک دانشجوی کارشناسی ارتباطات هم میداند که اساساً رسانه قدرتمند نیازی به آن ندارد که برای تامین نیازش مدام دستش را در جیب بیت المال کند و حتما متخصصان میدانند که بودجه و پول تنها عامل جذب یا دفع مخاطب نیست. نمونهاش رسانههایی در شبکههای اجتماعی است که بدون هیچ بودجهای مخاطبان فراوان دارند، چرا که احتمالاً نبض تغییرات جامعه و نیازشان را به دست دارند. اما رسانه ملی را حتی نمیتوان با گذشته اش مقایسه کرد. شاید برایتان جالب باشد که بدانید همچنان تکههای سریالهای رضا عطاران در شبکههای اجتماعی که مربوط به یک یا دو دهه پیش است دست به دست میشود و بیشترین بازدیدها را به خود اختصاص میدهد. به نظرم رسانه ملی به جای درخواست بودجه بیشتر آینهای مقابل خود بگذارد و ببینید تا چه حد تولیداتش برای مردم با ذائقه های متنوع موثر و البته جذاب بوده است؟ در همین عصر گسترده شبکه های اجتماعی اگر همچنان یک سریال قدیمی مورد توجه است یعنی میتوان امیدوار بود که با باز کردن دایره محدودیتهای سلیقهای و بی مورد، مخاطب جذب کرد. اگر ساختارهای صدا و سیما فقط با پول میتوانند سرپا بمانند یک جای کار ایراد دارد که باید اصلاح شود. در این چند سال گذشته کسی یادش نمی آید که کدام سریال ساخته شد که مخاطب گسترده داشته باشد و همه را از یزرگ و کوچک پای جعبه جادویی بنشاند. همان چهره های مقبول هم به حاشیه رانده شدند و جای آن را حالا یک یا دو چهره گرفته که مدام از این شبکه به آن شبکه و از این برنامه به آن برنامه منتقل می شوند. به نظر می رسد تغییر شمایل در چارچوب قاب تلویزیون نتوانسته طی این سال ها موفق عمل کند چرا که به واقع تغییر روندها با رویدادهای جدید درک نشده است.