کد خبر: 38338 | صفحه ۱۱ | ایران و جهان | تاریخ: 05 آذر 1403
اجماع داخلی چگونه به روند مذاکرات کمک می کند؟
وفاق راهبردی برگ برنده دیپلماسی
درحالی که طرفهای غربی هیچ حسننیتی را در تعامل با ایران نشان نداده و مواضع خصمانهای را اتخاذ کردهاند، اما اجماع داخلی و پرهیز از اختلافات وحدتشکن، مبنای موفقیت در حوزه سیاست خارجی است.
به گزارش ایسنا، «امین صبحی» تحلیلگر مسائل سیاسی و بینالملل در یادداشتی نوشت: سالهای سال است که کشورهای غربی با محوریت ایالات متحده سعی دارند این گزاره غلط را القا کنند که فعالیت صلحآمیز هستهای جمهوری اسلامی ایران تهدیدی علیه جهان است تا از این رهگذر به اهداف سیاسی خود که مانعتراشی برای نقشآفرینی ایران اسلامی در تحولات بینالمللی و منطقه است، دست یابند.
تصویب دومین قطعنامه ضدایرانی شورای حکام علیه کشورمان در کمتر از ۶ ماه موید این حقیقت است که دولتهای غربی درصدد هستند تا با ترفندهای سیاسی اینچنینی به مصاف دیپلماسی فعال ایران رفته و به زعم خود آن را مهار کنند.
این قطعنامه که محور اصلی آن معطوف بر عدم همکاری ایران با سازوکارهای پادمان و راستیآزمایی آژانس بین المللی انرژی اتمی است، همزمان با ۲۱ نوامبر (اول اذرماه سال جاری) از سوی سه کشور فرانسه، انگلیس وآمریکا در شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی ارائه شد و در نهایت با ۱۹ رای موافق، ۱۲ رای ممتنع و سه رای مخالف به تصویب رسیده و تبدیل به مانعی جدی بر روند همکاری داوطلبانه ایران با این نهاد به اصطلاح بینالمللی که قاعدتا باید به صورت بیطرفانه به بررسی مسائل فنی بپردازد، شد.
تبعات منفی قطعنامه ضدایرانی بر فضای مثبت تعامل
این اقدام غیرمنطقی در شرایطی صورت گرفت که مقامات ایرانی با ارسال پالس مثبت میزبان «رافائل گروسی» بودند و اجازه بازدید مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی از سایت هستهای ایران در نطنز و فردو را صادر کرده و به صورت ضمنی به این مسئله صحه گذاشتند که جمهوری اسلامی ایران کماکان در مسیر همکاری با آژانس قدم برمیدارد. او نیز پس از مراجعت از تهران، از گام جدید ایران ابراز خرسندی و اشاره کرد که «ایران گفته سطح ذخایر اورانیوم غنیشده را در ۶۰ درصد متوقف میکند» اما با وجود همه این تعاملات، فرستاده غربیها به سبک و سیاق مرسوم اربابانش، خلف وعده کرده و حسن نیت ایران را با تقابل و صدور قطعنامه ضدایرانی پاسخ داد؛ اقدامی که بدون شک تبعات منفی ناشی از آن بر فضای مثبت مورد نیاز برای کار سایه انداخته و بر اقدامات بیشتری که به صورت تقابل باید میان ایران و آژانس صورت گیرد، تاثیر میگذارد.
اکنون تروییکا باید مسئولیت همه عواقب احتمالی را برعهده گرفته و پاسخگوی تصمیمات دشمنانه خود در قبال ملت ایران باشد. مرور فعالیتهای جمهوری اسلامی ایران در سالهای اخیر و دهههای گذشته حکایت از این واقعیت دارد که جمهوری اسلامی ایران تاکنون شیوه مسالمتآمیزی را برای تعامل با طرفهای غربی برگزیده و تعهدات خود را به صورت کامل انجام داده است و حالا پس از صدور این قطعنامههای پی در پی میتواند اقدامات متقابلی را در دستورکار قرار داده و واکنش درخوری را اعمال کند، کما اینکه «محمد اسلامی» رئیس سازمان انرژی اتمی ایران در جریان دیدار و نشست خبری اخیر خود با مدیرکل آژانس بینالمللی اتمی، در خصوص تلاش کشورهای اروپایی برای صدور قطعنامه ضدایرانی در شورای حکام آژانس هشدار داد و تاکید کرد: «صدور هرگونه قطعنامهای علیه برنامه هستهای ایران این حق را برای ما ایجاد میکند که اقدام متقابل داشته باشیم.»
اجماع داخلی؛ برگ برنده ایران در مذاکرات
نگاه به اتفاقات رخ داده و عبرت از گذشته و آنچه در حال وقوع است میتواند چراغ راه آینده و مسیر پیش روی ما باشد و افق فکری و زوایای جدیدی را در اختیارمان قرار دهد. اینکه مذاکرات ایران و طرفهای غربی به کجا خواهد انجامید، پرسش جدیدی نیست و سالهاست که فضای سیاسی کشور ما و طرفین مذاکرهکننده را به خود مشغول کرده است اما تردیدی نیست که همه طرفین میکوشند تا با ترفندهای مختلف آینده مطلوبی را برای خودشان ترسیم و منافع ملی خود را محقق کنند، از همین رو با پیش داوری و تصمیمات شتابزده نمیتوان پیشبینی کرد که کدام گزینه نهایتاً بر کرسی خواهد نشست به ویژه که شرایط منطقهای و تحولات حاکم بر نظام بینالملل بر اهمیت تصمیمات اخذ شده میافزاید، بنابراین توجه به برخی نکات راهگشاست و کمک میکند تا رویکرد دیپلماتیک ایران به صورت متمرکز به طرفهای خارجی منعکس شده و توجه جامعه بینالمللی از تصمیم قاطع ملت که پاسداری از منافع ملی است، منحرف نشده و صدای واحدی از دولت و ملت ایران به گوش برسد.
درست است که اتفاقات آتی در هالهای از ابهام است، به ویژه که طرفهای غربی هیچ حسننیتی را در تعامل با ایران نشان نداده و مواضع خصمانهای را اتخاذ کردهاند اما شکی در این نیست که اجماع داخلی و پرهیز از اختلافات وحدتشکن، مبنای موفقیت در حوزه سیاست خارجی است از همین رو اجماع نخبگان و آحاد ملت با سیاستهای اصلی این عرصه و توجه فعالان حوزه دیپلماسی به توصیههای داهیانه رهبر انقلاب که همواره در موضع حمایت از تیم مذاکره کننده بودند، بسیار راهگشاست و میتواند موقعیت جمهوری اسلامی ایران را در سه سطح ملی، منطقه ای و بین المللی ارتقا بخشد.
بنا بر رسم حاکم بر تعاملات، انگیزه اصلی رفتار همه کشورها در عرصه بینالمللی، «منافع ملی» است. دانشمندان روابط بینالملل، منافع ملی را از جمله ارزشهای اساسی جامعه دانسته و صیانت از یکپارچگی سرزمینی، حاکمیت کشور، تامین رفاه عمومی، حفظ نظام سیاسی و اجتماعی، پشتیبانی از میراثهای تاریخی و فرهنگی در برابر تجاوزهای خارجی و پاسداری از راه و روش زندگی ملی را از محورهای سازنده آن دانستهاند ولی واقعیت امر فراتر از این مفاهیم و امری سیال است که در بحرانهای مختلف شکل و شمایل تازهای یافته و اولویتهای آن جابجا میشوند.