کد خبر: 38354 | صفحه ۱ | تاریخ: 06 آذر 1403
نسل جوان، عقل نفیس و نفس خسیس / محمد علی نویدی
نسل جوان و نوجوان، بهزودی بزرگ می شوند و به میان سالی می رسند و از مرحله نسل زِد و جن زی بودن عبور می کنند و نسل آلفا جای آنان را می گیرد. اینک پرسش سرنوشت ساز این است که، نسل زِد و جوان، چگونه می تواند نسل مؤثر و مفید و کارآفرین و خردورز و دانشور باشد؟
برای پاسخ به این سؤال و موضوع مهم، لازم است بین عقل و عقلانیت نفیس و نفس و نفسانیات خسیس تمییز قائل شویم و این دو مرحله و مرتبهٔ وجودی انسان را از هم تشخیص دهیم. چرا عنایت و التفات به عقل و خِرد « wisdom - intellect » مهم و سرنوشت ساز است؟ ویژگی منحصربفرد عقل و اندیشه چیست؟ عقل، منبع و سرچشمه دهش و بخشش و زایش و خَلق و آفرینش است. جز عقل، چیز دیگری در این جهان و در هستی انسان، چنین صفت و ویژگی ای را ندارد. مَثَل عقل، مَثَل خورشید است در منظومه شمسی. در این منظومهٔ خورشیدی، هیچ چیزی توان مقابله و مقایسه با درخشش و نور خورشید را ندارد و این موضوع کاملاً مبرهن و مبَیَّن و مستدل است. همه چیز از نور و گرمای خورشید جان می گیرد و بقا و استمرار حیات می یابد. عقل در وجود و حضور آدمی، چنین ویژگی دارد. بدین دلیل، حکما و فلاسفه بزرگ، همچون فارابی در ( مدینه فاضله) و ابن سینا در کتاب ( نفس ) و ناصر خسرو در زادالمسافرین و کندی و ارسطو و غیره به ارزش و اهمیت و نفیس بودن عقل و خِرد، عنایت و توجه خاصی داشتند. عزیزالدین نسفی در کتاب انسان کامل ، عقل را بزرگترین عطا و موهبت این جهان و انسان می داند و آن را خلیفه خدا می خواند. از ویژگیهای نسل جوان و نوجوان امروز، آن است که در تغییر مدام و پیوسته و در وضعیت آنلاین هستند؛ کدام نیرو و قدرت در هستی و وجود آدمی و همین نسل متغیر، چنین امکانی را فراهم می سازد؟ این عقل و اندیشه انسان است که پیوسته صورتگری می کند، صورت های کهنه و پوسیده را دور می ریزد و صورت های خردورزانه نو می آفریند. صورت های جدید در تمام ابعاد زندگی نسل جوان و زِد، یک ضرورت لاینقطع است. بدون صورت گری عقل و خِرد، چنین آفرینش ِ متصل و مدام، ممکن نیست. بنابراین، نسل زِد، به خَلق و آفرینش گری صورت های اندیشه ورزانه در ساحات و سطوح مختلف زندگی، بیش از چیزهای دیگر، نیاز دارد. اساساً، تغییر و آنلاین بودن بدون صورت گری و خلاقیت، امکان پذیر نیست. بدین ترتیب، بنیان امور نسل ها و راز و رمز رشد و بالندگی آنان، عقلانیت و خردمندی بوده است. فرهنگ و تمدن بدون عقلانیت و اندیشه ورزی، هرگز امکان ظهور و بروز نداشته است و نخواهد داشت.
علت نفیس بودن « valuable _ exquisite » عقل و عقلانیت و تفکر، به پربها بودن، اثربخش بودن، مطبوع انسان بودن و پر ارزش و پر اثر بودن آن و به خصایص بارز و بی بدیل آن بر می گردد. ناصر خسرو در زادالمسافرین می گوید، عقل هست نخست است و بهشت بحقیقت عقل می باشد. لذا، وقتی به این نتیجه رسیدیم که عقل منبع و مبدأ هست ها در این جهان است، ( به کتاب عقل اثربخش) مراجعه فرمائید، معنی و مفهوم نفیس بودن عقل اثبات و عیان می گردد. اگر خورشید و نورش را از این جهان حذف کنند، چی می ماند؟ آیا جز فسردگی و مردگی و تاریکی چیزی می ماند؟ نسل زِد، همواره به نور عقل و اندیشه و علم، محتاج است؛ و شاید، این احتیاج و فقر، بنیادی ترین و حیاتیترین نیاز این نسل باشد.
نَفْس « soul » در اصطلاح فلاسفه و اندیشمندان، یعنی کمال اول برای اجسام طبیعی آلی. نفس را در اصطلاح شریعت « روح » می گویند. اولین نشانه نفس، حرکت است. یعنی، بدون نفس، حرکتی نیست. مثل، انسان زنده و انسان مرده. همین نفس، یک رشحه و تابشی از انوار و آثار عقل و تفکر است. ضوء، یعنی پرتو و روشنایی و نور عقل و جان پاک. حکمای قدیم، مثل ابن سینا، نفس را دارای سه مرحله و مرتبه تلقی می کردند: نفس نباتی، نفس حیوانی و نفس ناطقه. آنان نفس ناطقه و انسانی را مفارِق از ماده و بدن می دانستند. باری، هیچ نسلی از نسل های بشری، بدون ارتقاء و ارتفاع و ترقی از مرحله و مرتبهٔ نفس به مقام نفیس عقل و اندیشه، صاحب فرهنگ و تمدن و تاریخ و هنر و فرزانگی و فرهیختگی نشده است. نسل زِد، بدین سیر و صعود بیش از نسل های پیشین نیازمند است؛ چون، نسل زِد، در دوران آگاهی و انفجار اطلاعات و تحرک و تلاش وافر بدنیا آمده است دادههای گرانبار از خِرد و دانش و تابش عقل، با داده های سطحی و معمولی و روزمره، فرق اساسی دارند.
نفس، بخودی خود « فی نفسه » توان ِ خَلق و آفرینش و صورت گری و تولید معلومات معقول و منطقی را ندارد. بدین جهت، نفس در مرتبه نفسانیات، بذاته خسیس است. یعنی، در اصل و نسب نفس موجود خفیف می باشد، قاعده این است که عطا از موجود عالی « عقل » به موجود دانی « نفس » صورت پذیرد؛ و چون نفس در مرتبه و پله پایین است، همخفیف و هم لئیم و هم فرومایه می باشد، علت تقبیح نفسانیات و هویٰ و هوس از همین نکته ناشی میشود.
آیا از شخص تنگ نظر و تنگ چشم، انتظار بخشش و تابش داریم؟ آیا از انسان بخیل، توقع احسان و ایثار داریم؟ نسل جوان و نوجوان، چه سودایی در سر دارد؟ یقیناً در فکر بزرگی و والا مرتبگی است. والایی و دانایی از عقل و عقلانیت نشأت میگیرد. بیل گیتس را نگاه کنید، عاشق کتاب و کتابخوانی و مطالعه است؛ چرا، چون کتاب به انسان درس عقلانیت می آموزد، زیرا، کتابخوانی آدم را بروز میکند، برای اینکه، کتاب مغزها را بزرگ می کند، به ذهن ها، وسعت می بخشد و خزانه لغات را می گسترد. نسل زِد، قطعاً، بیل گیتس شدن را به بیهوده بودن و شدن، ترجیح می دهد. و این مسیر بدون همراهی عقل ورزی ممکن نیست.