کد خبر: 38520 | صفحه ۱ | تاریخ: 08 آذر 1403
هویت حقیقی و تله های احساسی / محمدعلی نویدی
هویت چیست و چگونه شناخته میشود، و انواع و اقسام آن کدام است؟ و در چه شرایطی در تله های احساسی و عاطفی، به کَمند می افتد؟ و نسبت نسل جدید با هویت چگونه قابل توصیف و تبیین است؟
منظور من از هُویّت « entity » یعنی موجودیت است. موجودیت هر چیزی و هر شخصی. بنابراین، در خصوص آدمیان هویت، هر آنچیزی است که افراد آدمی، بدان شناخته می شوند؛ مِثل، کمالات و فضایل انسانی، مسئولیت پذیری، فرهنگ مدنیت، ادب مندی، مدارا و صلح دوستی و از همه مهمتر، خردورزی و عقل گرایی. فلذا، مجموعه ٔ اوصاف و ویژگیهای یک انسان که او را از سایر انسان ها، متمایز و متفاوت می کنند، هویت و موجودیت آن شخص را می سازند. چنین است، هویت جوامع و ممالک و کشورها. اگر بپرسند، این شخص کیست؟ ما در جواب از پرسش از چیستی و کیستی، به هویت و موجودیت و ویژگیهای ممتاز وی اشاره می کنیم. مثلاً می گوئیم، او انسان خوش اخلاق و دانایی است؛ یا می گوئیم، ایشان علاف و عاطل و بی اثری است. در اصل، هویت و موجودیت، واقعیت وجودی و اثری هر چیز و هر شخصی را بیان می کند.
برای شناخت ِ هویت و موجودیت هر انسانی و هر جامعهای، شناخت تشخُّصات و تعُّنیات و صفات بارز آن کاملاً ضرورت دارد. مراد از تشخصات و تعینات، صورت ها و صفات راسخ در ذات اوست. آنچنانکه، انفکاک و انقطاع آن صفات براحتی از هستی وی، ممکن نباشد. گویی، آن اوصاف جزو ذات آن شخص و غیره شده است. به عنوان مثال، شخصی را در نظر بگیرید که حسود و کینه ورز است، و از شدت حسادت و کینه ورزی، خود که هیچ آرامشی ندارد، و مضاف بر آن، بدان سبب مردم آزار نیز هست. اگر چنین بیمار مزمنی، به مداوای خود اقدام نکند، آسیب های جدی اجتماعی نیز به همراه خواهد داشت. پس، گاهی چنین اوصاف منفی و مخرِّب، بر اثر تکرار و عادت تباه گر، جزء ذات و هویت آدمی، می شود. بنابراین، هویت و موجودیت شناسی، تعین و تخشص شناسی لازم دارد. حکمای ایران باستان ( به کتاب ایران و ریشه هایش، مراجعه کنید)، مثل حکیم ناصر خسرو و جامی و عطار و سعدی و نظایر آن، ریشه هویت و شخصیت آدمی را در عقل و عقلانیت جستجو می کردند. مثل، مندرجات کتاب ِجامع الحکمتین، حکیم ناصرخسرو . شاید، راز و رمز هویت بخشی عقل و اندیشه از این نکته ناشی شده باشد که، عقل مبدأ و منشأ دَِهش و خَلق است، عقل صورت گر و صورت بخش می باشد، عقل می آفریند و می بخشد. و همین صورت ها، اوصاف و تعینات و تشخصات نوینی پدیدار می سازند و ماهیت جدیدی را شکل می دهند. بنابراین، هویت واقعی و اثرمند، در تله ی احساسات و هیجانات و شور و شعار و توهمات و ایدیولوژی به کمند نمی افتد و گرفتار نمی شود؛ زیرا، ریشه دار و بروز می باشد.
جهان نو و دنیای تازه که ویژگی اصلی آن، تغییر و دگرگونی است. هویت منحصر در هویت و موجودیت قدیم و باستان نیست. هویت مجازی و اینترنتی، برای نسل جوان و نوجوان، یک هویت واقعی محسوب میشود و هرگز جزو هذو و هذیان و هذیت نیست. امروزه، هویت و موجودیت گذشته و پیشین، دیگر، تنها منبع هویت بخش و تعین و تخشص آفرین بحساب نمی آید، بلکه، برای نسل جدید هویت مجازی باندازه هویت گذشته، واقعی است. دلیل این مطلب آن است که اگر نیک بنگریم نسل جوان وقت و عمر خود را چگونه می گذرانند؟ ایران امروز محتاج گذر سریع از وضعیت هویت خیالی و دشمن تراشانه، به وضعیت هویت واقعی و تعامل گرانه است تا نسل جوانِ خود را امید بخشد و آینده سازی کند. ما نیاز به گذر از وضعیت « being » به وضعیت « becoming » هستیم؛ در حالت بودگی، اوصاف و خصایص گذشته بیشتر عیان و آشکار و خودنمایی می کنند، امّا، در حالت شدن و تغییر و دگرگونی، هنجارها و نرم های نوین جایگزین آموزههای قدیمی می شود. ایران نیاز به باز تعریف هویت خود می باشد؛ به نظر من، با نظریه تفکراثربخش و با مدل، بازسازی عقلانی با حفظ جوهره، جواب می دهد. تفکر ایدئولوژیک صرف، یک تفکر و توهم ثابت و عدم انعطاف پذیری برای تغییر و تحول است. ایران، محتاج تفکر تغییر و اثربخش می باشد؛ تا از انزوا و فقر و فلاکت و کیفیت بسیار پایین زندگی رهایی یابد. با دشمن سازی و کوبیدن بر طبل جنگ و افراطیگری، هیچ کشوری به آبادانی و همزیستی مسالمت آمیز و آزادانه نرسیده است. آیا چیستی و ماهیت مبتنی بر عقل و منطق قوام و دوام دارد یا هویت مبتنی بر احساسات و هیجانات صرف.
کافیست تاریخ و تاریخ علم بخوانیم و ژرف بیاندیشیم و دور اندیشی را از سرگذشت « A, B, Noble » آلفرد نوبل، عبرت بگیریم. کشور سوئد، جایگاه و شرافت خود را از بنیاد صلح آلفرد نوبل، کاشف دینامیک اخذ می کند و ایران با فرهنگ و تمدن به خردمندان و دانشوران بیش از جنگجویان و خشونت طلبان و تندروها، محتاج است و از در و دیوار این سرزمین، فریاد تغییر بر می آید. تغییر در کیفیت زندگی، محیط زیست، انرژی، سیاست و اقتصاد و آموزش.
خلاصه مطلب اینکه، ایران در دوران باستان با فرهنگ و تمدن و خردمندی و فرهمندی شناخته می شد و کشوری پهناور و گذران زندگی بهتری داشت. و هویت خود را بر اساس ترقی و تعامل و همکاری تعریف می کرد، اینک، جهان و دنیا و نسل و عصر عوض شده است، و نسل جدید و جوان به روش های گذشته اکتفا نمی ورزد و خواستار تغییر و بازتعریف از هویت و موجودیت بر پایه و شالوده نرم ها و نگرش ها و پیشرفت های شگرف زمانه و زمینه می باشد. گوش شنوا داشتن از شروط عاقل بودن است؛ کشورداری با عقل و تدبیر مناسبت دارد، نه با احساسات و عواطف مذهبی و غیره.