سرمقاله

رنگ پزشکیان در دولت رنگین کمان ؟ ‪/‬ محمدعلی وکیلی

مشاهده کل سرمقاله ها

صفحات روزنامه

اخبار آنلاین

  • آغاز طرح زمستانی «ایرانسل‌من»
  • بسته تخفیفی ایرانسل به مناسبت روز مادر و روز پدر
  • ارائه بسته‌های ویژه همراه اول به‌مناسبت روز مادر
  • مشاهده کل اخبار آنلاین

    کد خبر: 38657  |  صفحه آخر  |  تاریخ: 10 آذر 1403
    «خال سیاه عربی» چاپ شانزدهمی شد
    چاپ شانزدهم سفرنامه حج «خال سیاه عربی» اثر حامد عسکری توسط انتشارات امیرکبیر منتشر شد. به گزارش خبرنگار مهر، حامد عسکری شاعر و نویسنده ایرانی پس از سفر حج تمتع خود، خاطراتش را در قالب سفرنامه به رشته تحریر در آورده است که به تازگی چاپ شانزدهم آن توسط انتشارات امیرکبیر منتشر شده است.
    عسکری با خاطرات دوران کودکی‌اش و تصوراتش از خدا شروع می‌کند. او در حادثه زلزله بم بسیاری از نزدیکان خود را از دست داده و پس از آن برای ادامه تحصیل به تهران رفت. شاید به همین دلیل باشد که خانواده و به ویژه مادر در داستانش نقش پر رنگی دارند. می‌توان نشانه‌های زیادی را در این کتاب پیدا کرد که حاکی از تعلق خاطر نویسنده به شهر مادری‌اش یعنی بم است.
    بنا بر اظهارات نویسنده «خال سیاه عربی» او سعی داشته که تنها تجربیات شخصی خود را از یک اتفاق بزرگ بنویسد و مطالب دگر از پیش داوری یا تعصب باشد.
    در بخشی از این کتاب می‌خوانیم:
    «خدا… این کلمه، این مفهوم، بزرگ‌ترین سوال کودکی من بود و از سی‌وهفت سال پیش تا همین لحظۀ اکنون، مغزم دست گذاشته روی علامت سوال صفحه‌کلید مغزم و هنوزاهنوز برنداشته. این مفهوم، این نیرو، این نور، این قدرت، این هر چی که هست، کیست؟ از کجا آمده؟ قرار است برای من چه‌کار کند و قرار است برایش چه‌کار کنم؟ خدا را توی همان چند سال اول کودکی از چند تا عینک مختلف دیدم. عینک اول عینک معلم‌های دینی‌مان بود.
    خدای معلم‌های دینی مدرسه مثل خودشان بود؛ خدایی با عینکی کائوچویی که یک سری مقررات دقیق و منظم وضع کرده بود سخت‌تر از مقررات مدرسه و هرکس دست از پا خطا می‌کرد، حسابش با آتش جهنم بود و سُرب داغ و میل گداخته به چشم؛ یک خدای اخمو و بی اعصاب که انگار همیشه از دندان‌درد رنج می‌برد و همین روی رفتارهایش تأثیر منفی گذاشته بود. از این خدا خیلی می‌ترسیدم.