کد خبر: 40214 | صفحه ۱۱ | ایران و جهان | تاریخ: 10 دی 1403
اثراتی که آشوب در مرزهای شرقی و غربی بر کشورمان می گذارد
تحریک برای ایجاد تنش؟
گروه بین الملل- در دو روز گذشته افغانستان و پاکستان در تبادل آتش مرزی به سر بردند. چرا حالا که منطقه خاورمیانه در آشوب است شرق کشورمان هم ملتهب شده است؟
در حالی که آسیای غربی در تهدید جنگ و ناامنی و آشوب به سر می برد و تحولات لحظهای خاورمیانه، منطقه را به انباری باروت تبدیل کرده است. همسایگان شرقی کشورمان به جان یکدیگر افتادهاند! مناطقی که برای کشورمان از لحاظ امنیتی اهمیت بسیار ویژهای دارد خصوصا در مرز بلوچستان (جیشالعدل) و شمال افغانستان (داعش خراسان)، با این وضعیت ناامنی افغانستان و پاکستان به سوی یکدیگر آتش گشودهاند. پاکستان میگوید تحریک طالبان به یک پاسگاه نظامی حمله تروریستی کرده و افغانستان تکذیب کرده است همین امر سبب بالاگرفتن تنش میان دوکشور شده است.
این دوکشور همسایه در سبقه تاریخی خود هیچگاه از حالت امنیتی سازی بیرون نیامدند چراکه پاکستان همیشه از سوی شبکه حقانی و تحریک طالبان در تهدید بوده است و جالب آنکه این دو گروه زیر نظر استخبارات پاکستان اداره میشدند! که برخی از تحلیلگران در دو روز گذشته میگویند که احتمالا تحریک طالبان همکاری مورد پسندی با استخبارات این کشور نداشته و به همین دلیل تحریک طالبان پاکستان برای انتقامجویی به این پاسگاه نظامی حمله کرده است.
اینکه چرا استخبارات پاکستان که در گذشته روابط خوبی با این گروه داشت حالا امروز به این وضع رسیده شاید باید در ترور رهبر حقانی از سوی داعش بررسی کرد تروری که امریکا تمام قد از آن حمایت کرد. این مساله هیچگاه مورد پسند پاکستان نبود و موضوعی شد که رابطه دو کشور پاکستان و افغانستان تیرهتر شود و همین امر سبب ناامنی بیشتر در افغانستان. با این حال ناامنی و آشوب در دو کشور همسایه بی اهمیت برای ایران و حتی چینی ها نیست. ایران از سوی گروههای تجزیه طلب بلوچستان در خطر است و چینیها نیز آنجا سرمایهگذاری گستردهای انجام دادهاند. اینکه شرق آسیا هم درگیر آشوب و ناامنی شود برای هیچیک از بازیگران منطقه به نظر جالب نمیآید و نفعی هم برای بازیگران منطقه ندارد مگر آنکه باز هم بحث تجزیه ایران و کشورهای شرق آسیا مانند غرب آسیا در میان باشد. از سوی دیگر شاید تلاش طالبان برای راه اندازی کریدور واخان واتصال آن به چین،نخستین بهانه لازم برای آمریکا باشد، تا طالبان را بار دیگر بازی دهد و یا شاید هم به سرنگونی آنها فکر میکند! همکاری طالبان با چین به نفع ایالات متحده نیست و آشوب منطقه میتواند بهانهای شود تا از خیل مسائل کلان جلوگیری شود. در کنار این مسائل اخباری مشکوک در رسانههای خبری و کانالهای تلگرامی مبنی بر حضور گروههای تروریستی جیش العدل در افغانستان دست به دست میشود که کابل این اخبار را تکذیب کرده است. گویا بازیگران خارج منطقهای، ایران را نیز از سمت شرق تحت فشار گذاشتهاند! ضمن اینکه گروه طالبان دست بیعت با گروه تحریرالشام داده است که این مساله به خودی خود برای امنیت کشورمان ممکن است معضل بزرگی شود. با توجه به اینکه شب گذشته پس از درگیریهای مرزی طالبان آب را به روی ایران بست. طالبان روی خوشی به روابط خوب ایران و پاکستان ندارد شاید هدف از بستن آب یارکشی طالبان در منطقه باشد.
طراحی تنش میان اسلامآباد،کابل و تهران؟
در همین باره هیواد تایمز کانال تلگرامی که روایت واقعیتهای افغانستان را پوشش میدهد در اینباره نوشته است: «شواهد متعدد میدانی و اطلاعات منابع معتبر حاکی از تحرک جدید ارتش پاکستان برای پیادهسازی دستورالعمل جدیدی است که از خارج منطقه برای ایجاد تنش میان اسلامآباد، کابل و تهران صادر شده است. ژنرالهای ارتش پاکستان در این طرح، با آسودگی خاطر از اینکه که هیچ نیروی بازدارندهای در داخل کشور مانع آنان نیست، اقدام به بمباران مناطقی در استان پکتیکا مینمایند، آن هم دقیقاً در زمانی که تیم دیپلماسی این کشور در کابل، پشت میز مذاکره با مقامهای طالبان بود!»
هیواد تایمز در ادامه مدعی شده است: «بند اول طرح مذکور که درگیر کردن و ایجاد تنش میان کابل و اسلامآباد است، زمانی اجرا شد که منابع محلی از نظارت شدید طالبان بر هر گونه تحرک مرزی علیه خاک پاکستان خبر میدادند و گفتگوهای نماینده ویژه پاکستان با مقامات طالبان هم کاملاً مثبت ارزیابی میشد!گام دیگر ژنرالهای پاکستانی، بر تنشآفرینی در رابطه تهران، کابل متمرکز شده است؛ البته این بار با شانتاژ رسانهای.
درحالیکه سالهاست تروریستهای جیشالعدل در خاک پاکستان و با پشتیبانی آشکار نظامیان آن اقدام به ناامنی مرز و عملیاتهای کور تروریستی در ایران میکنند، انتشار گسترده شایعه حضور نیروهای این گروهک تروریستی در خاک افغانستان با هدف دستیابی به ایجاد تنش میان تهران و کابل طراحی و اجرا میشود.»
تحلیل این کانال تلگرامی بعید و دور از انتظار نیست، اینکه کشورهای منطقه و فرامنطقهای هنوز طالبان را به رسمیت نشناختهاند شاید دلیل بر این امر است که این گروه طنابی برای بالا رفتن اهداف آمریکا در منطقه شود و اگر افغانستان ناامن شود پروژههای اقتصادی چین نیز ممکن است اجرایی نشود و این ضربه بزرگی برای پکن خواهد بود هماطور که پروژه خط لوله تاپی ایران نیز به دلیل این ناامنی پس از 10 سال به راه به جایی نبرده است.
این اتفاقات در حالی است که ماه گذشته افغانستان از سوی داعش چندین مرتبه مورد حملات ترویستی از سوی داعش خراسان بود.
در مرز پاکستان و افغانستان چه خبر است؟
به گزارش شبکه خبری الجزیره، روز گذشته نیروهای طالبان افغان «چندین نقطه» در پاکستان همسایه را هدف قرار دادند، وزارت دفاع افغانستان اعلام کرد، چند روز پس از آنکه هواپیماهای پاکستانی بمبارانهایی هوایی را در داخل افغانستان انجام دادند.
بیانیه وزارت دفاع افغانستان که روز شنبه منتشر شد، مستقیماً مشخص نکرد که پاکستان هدف قرار گرفته است، اما اشاره کرد که این حملات «فراتر از خط فرضی» انجام شدهاند – اصطلاحی که مقامات افغان برای اشاره به مرزی استفاده میکنند که مدتهاست با پاکستان مورد مناقشه است.
وزارت دفاع در بیانیه خود اعلام کرد: «چندین نقطه فراتر از خط فرضی، که بهعنوان مراکز و پناهگاههایی برای عناصر مخرب و حامیان آنها که حملات در افغانستان را سازماندهی و هماهنگ میکردند عمل میکردند، از جهت جنوب شرقی کشور مورد هدف قرار گرفتند.»
به گزارش خبرآنلاین این بیانیه درحالی منتشر میشود که امروز برخی از رسانههای افغان اعلام کردند تمام تصاویری که از سوی طالبان در فضای مجازی به عنوان جنگ با پاکستان منتشر شده است جعلی است و حتی برای چند سال پیش است. با این حال در پاسخ به اینکه آیا این بیانیه به پاکستان اشاره دارد، عنایتالله خوارزمی، سخنگوی وزارت دفاع، گفت: «ما آن منطقه را قلمرو پاکستان نمیدانیم، بنابراین نمیتوانیم تأیید کنیم که این قلمرو پاکستان است، اما این حملات در آن سوی خط فرضی انجام شدند.»
در همین حال، یک منبع امنیتی روز شنبه به خبرگزاری فرانسه (AFP) گفت که در درگیریهای تبادل آتش مرزی با نیروهای افغان، حداقل یک سرباز شبهنظامی پاکستانی کشته و هفت نفر دیگر زخمی شدند.
بر اساس گزارش مقامات هر دو کشور، درگیریهای پراکنده، از جمله با استفاده از سلاحهای سنگین، شب گذشته میان نیروهای مرزی در امتداد مرز بین ایالت خیبر پختونخوا در پاکستان و ولایت خوست در افغانستان رخ داد.این حوادث پس از آن رخ داد که مقامات طالبان افغانستان، پاکستان را متهم کردند که در حملات هوایی در نزدیکی مرز در این هفته 46 نفر، عمدتاً زنان و کودکان، را کشته است.
اسلامآباد اعلام کرد که پناهگاههای جنگجویان در امتداد مرز را هدف قرار داده، در حالی که مقامات افغان روز چهارشنبه هشدار دادند که تلافی خواهند کرد.
این دو کشور رابطهای پرتنش دارند و پاکستان میگوید که چندین حمله در خاک این کشور از افغانستان انجام شده است. ادعایی که طالبان افغانستان آن را رد میکنند.
تحریک طالبان پاکستان (TTP) – که ایدئولوژی مشترکی با طالبان افغانستان دارد، هفته گذشته حمله به یک پست نظامی در نزدیکی مرز با افغانستان را بر عهده گرفت. پاکستان اعلام کرد که این حمله منجر به کشته شدن 16 سرباز شد.
«ما خواهان روابط خوب با آنها [افغانستان] هستیم، اما باید جلو کشتار مردم بیگناه ما توسط تحریک طالبان پاکستان (TTP) گرفته شود. شهباز شریف نخستوزیر پاکستان روز جمعه در نشست کابینه این کشور گفت:
«این خط قرمز ماست.»
برخی از رسانههای خبری و کانالهال تلگرامی عنوان کردهاند که منابعی به آماجنیوز افغانستان گفتهاند که بخشی از طالبان چند شلیک هوایی در مناطق مرزی دیورند برای «تسکین تحقیر شدن در برابر پاکستان» داشتهاند و هیچ گونه درگیری واقعی رُخ نداده است. به هرجهت خبرآنلاین نمیتواند صحت این اخبار را تایید یا رد کند. بنابراین در ادامه این گزارش تحلیلی هم از شرایط این دو کشور را به نقل از شبکه خبری الجزیره می خوانیم تا بهتر متوجه شویم اوضاع همسایگان شرقی ما چگونه است و چرا این دوکشور خیال دوستی ندارند و درگیری تاریخی آنها بر سر چیست؟
اهمیت و پیامدهای تنشها
بعید است طالبان هرگونه درخواست پاکستان برای اقدام علیه رهبران تحریک طالبان پاکستان (TTP) در مناطق مرزی افغانستان با پاکستان را بپذیرند. بهطور خاص، چنین اقدامی تعادل طالبان با TTP را مختل کرده و فضای بیشتری برای گروههای افراطیتر مانند ولایت خراسان داعش (ISKP) ایجاد میکند. رهبران طالبان از همان منطقی استفاده میکنند که پاکستان تقریباً دو دهه از آن بهره میبرد؛ رد درخواستهای دولت پیشین افغانستان و ایالات متحده برای مهار فعالیتهای طالبان در قلمرو خود. مانند پاکستان در گذشته، طالبان اکنون استدلال میکنند که TTP یک مسئله داخلی پاکستان است و اسلامآباد باید مشکلات خود را در داخل حل کند.
ارتش پاکستان به احتمال زیاد به بمباران خاک افغانستان ادامه خواهد داد، بدون اینکه با واکنش جدی بینالمللی روبهرو شود، و تنها محکومیتهای خفیفی دریافت خواهد کرد. متأسفانه، نمونههای بینالمللی مشابه در حال افزایش است. کشورهایی مانند اسرائیل حملات هوایی فرامرزی انجام میدهند و تهدیدات امنیتی را دلیل آن میدانند. علاوه بر این، ارتش پاکستان که بهعنوان نگهبان بلندمدت امنیت کشور شناخته میشود، تحت فشار شدیدی است تا اقدامات ملموسی در مقابله با شبهنظامیگری و حفاظت از زیرساختهای کشور، از جمله پروژههای اقتصادی سرمایهگذاری شده توسط چین در بلوچستان، انجام دهد.
حمله به خاک افغانستان این امکان را به پاکستان میدهد که پیامهای سیاسی به جمعیت داخلی خود ارسال کند و دشمنی «تسهیلشده توسط خارجیها» را برجسته کند. این کار همچنین دولت را از پرداختن به مطالبات داخلی فزاینده برای توانمندسازی سیاسی و اجتماعی-اقتصادی، بهویژه از سوی پشتونهای پاکستانی، مصون نگه میدارد.
در همین حال، دولت طالبان در افغانستان فاقد منابع، یک ارتش سازمانیافته و هرگونه شراکت بینالمللی معنادار برای مقابله با قاطعیت پاکستان است. در مارس ۲۰۲۴، یک رهبر ارشد نظامی طالبان اظهار داشت که ایالات متحده همچنان کنترل حریم هوایی افغانستان را در دست دارد و این موضوع را به ظهور گاهبهگاه پهپادهای آمریکایی در آسمان افغانستان مرتبط دانست.
در حالی که رهبران طالبان وعده «تلافی» دادهاند، مشخص نیست چگونه میتوانند علیه همسایهای قدرتمند از نظر نظامی که همچنین بهعنوان حامی استراتژیک بلندمدت آنها شناخته میشود، اقدام کنند. پاکستان همچنین ابزارهای دیگری برای اعمال نفوذ بر طالبان در اختیار دارد: بیشتر تجارت افغانستان که کشوری بدون دسترسی به دریاست، از طریق پاکستان جریان دارد و پاکستان برای دههها میزبان میلیونها پناهنده افغان بوده است.
با این حال، اقدامات نظامی پاکستان در داخل افغانستان احساسات ضدپاکستانی را در میان جمعیت افغان شعلهور خواهد کرد و پشتونهای پاکستانی را بیشتر از پاکستان بیگانه خواهد ساخت. همانطور که مورد افغانستان نشان میدهد، شورشها از نارضایتی اجتماعی، محرومیت و سرخوردگی جوانان تغذیه میشوند.
راهحلها نیازمند رهبرانی هستند که جسارت لازم برای پرداختن به نارضایتیهای بلندمدت را نشان دهند. نمایش واکنشی از قدرت ممکن است ژستهای خبری کوتاهمدتی ایجاد کند، اما دستیابی به صلح معمولاً هنری از خرد و صبر است. به طرز طنزآمیزی، پاکستان و افغانستان فرصتهایی عملی برای یکپارچگی اقتصادی منطقهای ارائه میدهند که میتواند آسیای مرکزی و جنوبی را به یکدیگر متصل کند. متأسفانه، فقدان اراده و چشمانداز سیاسی در میان رهبران این دو کشور برای چندین دهه و امنیتیسازی روابط دوجانبه، مانع از دستیابی به رفاه برای بیش از ۳۰۰ میلیون نفر در هر دو کشور شده است.