سرمقاله

دیپلماسی سخت؛ روایت تغییر در مذاکرات ایران و آمریکا / یاسر هاشمی

مشاهده کل سرمقاله ها

صفحات روزنامه

اخبار آنلاین

  • حضور همراه اول در نمایشگاه اینوتکس ۲۰۲۵
  • اطلاعیه ایرانسل درباره پیامک‌های سقف مصرف مجاز
  • چطور یک منبع تحلیل بیت کوین حسرتم رو جبران کرد
  • مشاهده کل اخبار آنلاین

    کد خبر: 45574  |  صفحه ۱  |  تاریخ: 09 اردیبهشت 1404
    زحمت اندیشه، رخصت آرامش / محمد علی نویدی
    برای داشتن یک زندگی فردی و جمعی معقول و مطلوب، تَعمُّق و ژرف اندیشی، شرط لازم است. زیرا، اندیشه، یعنی اثر متعالی و ممتاز و انسانی نیروی اندیشیدن و نتیجه بکارگیری قدرت تفکر و حاصل خردورزی. بنابراین، امر اندیشیده، یعنی امر و کاری که دارای ویژگی فکر شده و از روی حساب و کتاب باشد. فعالیت اندیشیده، درست بر خلاف فعالیت و کارِ از روی بی خیالی و بی تفاوتی و باری بهر جهت را گوئیم. لذا، اندیشیدن، بکارگیری و استفاده آگاهانه از ذهن و قدرت مغز است برای انتظام و انسجام امور زندگی و سر و سامان مفاهیم و مقولات مرتبط با هستی و حیات انسانی. بدین ترتیب، کسی که می اندیشد و سپس عمل می کند و اثر نافع می درَود را اندیشه ورز اطلاق می کنیم.
    در اندیشیدن و زحمت اندیشه چند نکته مهم مورد توجه است: گذشته بعنوان تجربه و عبرت لحاظ می شود. مثلاً، اگر در گذشته رخداد تلخ، مثل سیلاب و آتش سوزی و ریزش ساختمان و معدن و غیره در یک جامعه، رویداده و اتفاق افتاده است، اندیشه و تفکر و اندیشه ورزان و مدیران خردمند جامعه از حوادث گذشته درس عبرت می گیرند و برای آینده و آرامش اجتماعی، صورت خردمندانه و دلیل متقن تمهید می کنند و فراهم می سازند. یعنی، از تکرار حوادث تلخ جلوگیری می کنند. چرا حادثه تلخ و دردناک بندرعباس پیش آمده است؟ در حالت خوشبینانه، چون امور و سامان کارها، از روی عقل و اندیشه پیش نرفته است. انگار، ما ایرانیان در این دوران سخت، عادت به زندگی در روزمرگی و روزانه زیستن داریم! میدانید فرق زندگی روزانه و روزانگی با زندگی از روی تفکر و تعقل در چیست؟ زندگی و رتق و فتق امور روزمره بدون زحمت اندیشه، یعنی تو خالی و پوچ بودن و بی فایده گشتن است. زندگی تکراری روزمره، یعنی، خالی از رشد و بالندگی، ماندن در زندگی روزانه، یعنی تهی از پویایی و نشاط بودن، یعنی خالی از شکوفایی و خلاقیت گشتن. پسرفت بدون پیشرفت.
    چرا زندگی روزمره و سطحی زندگی ناآرام و کِسل کننده و یکنواخت و تنش آفرین و چالش زا است ؟ چون، در زندگی روزانه صرف، اصل و اصالت زندگانی به سطح و ساحت پیش پا افتاده، ساده، معمولی، و پایین تقلیل پیدا می‌کند. بدون زحمت اندیشه و دانش، حیات بشری به پایین ترین و نازل ترین سطح خود، تنزل پیدا می کند. وقتی زندگی پیش پا افتاده شد، جان آدمیان ارزان می شود و تکرار حوادث تلخ و دردناک و غم انگیز قبح و زشتی و غیر انسانی بودن خود را از دست می‌دهد. زندگی بدون رنج اندیشیدن و تفکر، سرتاسر زندگی چالش آفرین و بدون آرامش خواهد بود. تنش های روزمره، حوادث دردناک، جان باختن انسان ها، بی اهمیت می شود و در چنین هنگامی، مرگ عقل، مردگی عُمر و بی ارزشی حیات و آرامش فرا می رسد. رخصت آرامش، یعنی، اجازه و قدرت فکرکردن و تصمیم عاقلانه گرفتن و مسائل زندگی را سرو سامان دادن.
    باری، خردمندان زندگی انسان را با تکوین و تکامل ریشه ها و بنیان های عقلی و اندیشگی و اثربخش، مرتبط می دانند. براستی، زندگی بدون اندیشه و دانش، زندگی سطحی و ظاهری، قشری و ترسناک بوده و خواهد بود. ساحت اندیشه، ساحت و قلمرو آگاهی، آزادی، دانش، حسابگری و پرسش مداری و اثر گذاری است. هر جامعه ای که عقل و خِرد را نادیده بگیرد، به روزمرگی و روزانگی مبتلا می‌شود و بجای آرامش، پریشانی و آشفتگی نصیب خود می کند. مدیران متفکر و اندیشه ورز، مدیران آینده نگر و آینده ساز هستند، نه متولیان دور از واقعیت زندگی و اصالت اندیشه اثربخش. راهکار عملی و کاربردی این است که بنای زندگی روزانه خود را بر عقل و اندیشه و دانش استوار کنیم و از آثار اندیشه ورزی، مثل، استفاده از نیروی خِرد و اندیشه و دانش، توان آگاهی و شناخت، عبرت و تجربه نافع، آینده نگری و آینده سازی، کاهش تنش ها و تعامل خردورزانه، هم اندیشی و همکاری های ملی و بین‌المللی، مراقب از کیان و کرامت انسان و انسانیت، دقت در تصمیمات و اقدامات، پیشگیری از رخدادها و رویدادهای غمناک و اندوهگین و غیره، بهره مند شویم. در روزمرگی نمانیم و سطحی نگر نباشیم. اندکی بیاندیشیم، انسان هر جا و هرگاه در انجام کارها از اندیشه و دانش استوار کمک گرفته است، آن کار سامان و سازمان شایسته و انسانی پیدا کرده است. و بر عکس، هرجا و هرگاه از عقل و منطق و عمل سنجیده دوری گزیده است و در روزمرگی غرق شده است، دچار اضطراب و استرس و پشیمانی گشته است. در علل حادثه تلخ و غمبار بندرعباس بیاندیشیم، به توصیف معلولات اکتفا نکنیم. با شناخت علل و عوامل بنیادین این حادثه ناگوار و خسارت بار، خسارت جان های بی بدیل و بی بازگشت، و خسارات مالی، اقتصادی و اجتماعی و غیره، از تکرار چنین حوادث جلوگیری کنیم. و دقت در این نکته ژرف ( علت شناسی نه توصیف صرف معلول) راه جلوگیری از مصائب و مسائل تلخ آینده را نشان می دهد. و عاقلان را به تأمل فرا می خواند و مدیران لایق می خواهد.