کد خبر: 46577 | صفحه ۴ | فرهنگ و هنر | تاریخ: 30 اردیبهشت 1404
«ابتکار» در گفت و گو با مدرس هنر و طراحی دانشگاه ایلینوی جنوبی بررسی میکند
پایداری کلید اقتصاد پویای هنر
گروه فرهنگ و هنر - امیر حمامی طوسی مجسمهساز و مدرس دانشکده هنر و طراحی دانشگاه ایلینوی جنوبی معتقد است: تاثیر گذاری و پایداری کلید اقتصاد پویای هنر است. به گفته وی وقت آن رسیده که ما به هنر فقط به عنوان یک عمل خلاقانه نگاه نکنیم، بلکه به عنوان یک حرفه جدی با زیرساختهای مالی و حقوقی ببینیم. این تغییر نگرش ممکن است آهسته باشد، اما بسیار ضروری است. طوسی همچنین تاکید دارد، دانشجوی هنر باید بداند خلاق باشد و نواورانه به هنر نگاه کند. باید بداند که چگونه پروژهاش را معرفی کند، انتقاد پذیر باشد، بداند که چگونه با گالری یا حامی مذاکره کند و چگونه برای منابع مالی اقدام کند. در غیر این صورت، نمیتوان با روند تحول و رشد جهانی همگام شد.
در همین رابطه در خصوص اقتصاد هنر و مقایسه شرایط تحصیل و کار هنری در ایران و آمریکا، گفت و گویی با وی ترتیب دادهایم که در ادامه مشروح آن را میخوانید.
- لطفاً کمی درباره پیشزمینه هنری و تحصیلی خودتان بگویید. چگونه به هنر علاقهمند شدید و چه مسیری را طی کردید ؟
من از کودکی در خانوادهای بزرگ شدم که همه در کار هنری بودند. دیدن پدر بزرگم در کارگاه چوبی و آموزش تکنیکهای چوبی به استاد شجریان و دیگر نوازندگان موسیقی سنتی برای ساخت ساز و تماشای پدرم و برادر بزرگم هنگام کار با چوب به صورت ناخوداگاه من را جذب ساختن و شکل دادن به اشیا کرد؛ در واقع کار با چوب و نجاری تمام کودکی من را شامل میشود. حضور در این محیط همیشه برای من الهام بخش بود. از آنجا که توقع خانواده من مثل تمام هم نسلهایم داشتن مدرک دانشگاهی بود موفق شدم که در مقطع کارشناسی در رشته مدیریت صنعتی فارغ التحصیل شوم. اما همیشه در کنار خانواده در کارگاه مشغول نجاری بودم و به واسطه برادر بزرگترم احسان که مجسمه ساز برجستهای است در دوران نوجوانی با هنرهای تجسمی آشنا شدم و همیشه به عنوان دستیار در رویداد های فرهنگی با او همراه بودم و هنر مجسمه سازی را از او آموختم. پس از اتمام دوره کارشناسی در ایران به امریکا امدم تا هنر را به صورت تخصصی در دانشگاه ایلینوی جنوبی دنبال بکنم.
- یکی از موارد مهم در بحث هنر، موضوع اقتصاد در این بخش است. به نظر شما، اقتصاد هنر در ایران چگونه است؟ آیا برای یک هنرمند معاصر زمینه و حمایت مالی مناسبی وجود دارد؟
در ایران، اقتصاد هنر با پیچیدگیهای زیادی روبهروست. اول اینکه زیرساختهای اقتصادی هنر در مقایسه با کشورهای توسعهیافته بسیار ضعیفترند. گالریها کم تعدادند، منابع مالی محدودتر است و حمایت دولتی از هنر اغلب به آثار سنتی یا تبلیغاتی محدود میشود. در نتیجه برای یک هنرمند مجسمهساز که بخواهد در زمینه خاصی از رشته خود مطالعات انجام بدهد تقریبا بودجهای وجود ندارد و یا اگر هست بسیار محدود است!. از طرف دیگر، بازار هنر خصوصی هم در ایران چندان شفاف یا گسترده نیست. بسیاری از خرید و فروشها غیررسمی و غیرقابل پیشبینیاند. اگرچه برخی هنرمندان ایرانی موفق شدهاند آثار خود را در سطح بینالمللی بفروشند، اما این موفقیتها استثنا هستند نه قاعده. لذا هنرمندان جوان معمولاً مجبورند شغل دوم یا حتی سوم داشته باشند تا بتوانند به فعالیت هنری خود ادامه دهند.
- وضعیت در ایالات متحده چگونه است؟ آیا شرایط اقتصادی برای هنرمندان بهتر است؟
قطعاً تفاوتهایی وجود دارد. در آمریکا، ساختارهایی برای حمایت از هنر معاصر وجود دارند که در ایران بسیار محدودند. مثلاً سیستم گرانتها، فاندها، برنامه اقامتهای رزیدنسی، نمایشگاههای دانشجویی و حتی بورسیههای تحصیلی به هنرمندان این امکان را میدهد که پروژههای خود را با ثبات بیشتری دنبال کنند. در کنار آن، شبکه گالریهای خصوصی، فضاهای هنری و بازار هنر آنلاین در آمریکا بسیار فعالتر است. هرچند رقابت بسیار شدید است و موفقیت مالی در این فضاها تضمینشده نیست، اما حداقل بسترهایی برای دیده شدن و فروش وجود دارد که این امکان را به هنرمند میدهد تا با فراغ خاطر مسیر تخصصی خود را دنبال کند. . بازار هنر در اینجا هم بسیار متمرکز و طبقهبندیشده است. اما نسبت به ایران شفافتر، متنوعتر و بازتر است و در نتیجه مسیر برای پیشرفت تخصصی هموارتر است. . با این حال، باید واقعبین بود. بسیاری از هنرمندان در آمریکا هم برای ادامه فعالیت نیاز به تدریس، کار در استودیوهای تجاری یا پروژههای مشارکتی دارند.
- آیا در روند تحصیل خود در آمریکا با تفاوتهایی در نحوه آموزش اقتصاد هنر مواجه شدید؟
بله، در آمریکا آموزش هنر به گونهای است که دانشجو را نهفقط به عنوان تولیدکننده اثر بلکه به عنوان یک حرفهای در یک سیستم اقتصادی در نظر میگیرد. واحدهای درسی در مورد ، نحوه ارائه پورتفولیو، درخواست برای گرانت، قیمتگذاری آثار، برگزاری نمایشگاه و حتی مبانی حقوقی مالکیت فردی ارائه میشود. در ایران، آموزش هنر اغلب تئوریک یا تکنیکی است و کمتر به جنبههای اقتصادی و حرفهای هنر پرداخته میشود. هر چند اخیرا پیشرفتهای چشمگیری را مشاهده میکنیم.
در واقع دانشجوی هنر در آمریکا تشویق میشود تا زودتر وارد میدان عمل شود، سریع تر نمایشگاه برگزار کند، آثارش را ثبت کند و حتی با بازار بین المللی ارتباط برقرار کند. این نوع نگاه، هنرمند را توانمندتر میکند. در دهههای گذشته هنر ایران، بسیاری از فارغالتحصیلان رشته هنر نمی دانستند چگونه اثر خود را بفروشند یا چگونه با یک گالری قرارداد ببندند. اما امروزه این نکات مهم و جزییات در دانشگاه ها برای دانشجویان تدریس میشود.
- وضعیت فروش اثر هنری در این دو کشور چگونه است؟ چه چالشهایی در هر کدام وجود دارد؟
در ایران فروش آثار هنری با محدودیتهایی روبهروست. طبیعتا بازار بسیار کوچک است و بیشتر به آثار هنرمندان بسیار برجسته و یا فروش هنرهای دستی تزیینی توجه میشود. کمتر پیش میآید که بودجه ای برای یک اجرای مفهومی پرداخت شود چون آثار مفهومی معمولا هم مخاطب خاصی دارند و هم امکانات فنی لازم برای نمایش نیز اندک است. بنابر این فروش آنها بسیار محدود است.
در آمریکا، هرچند بازار رقابتی است، اما گوناگونی سبکها و رسانهها بیشتر پذیرفته شدهاند. حتی اگر مجسمه مفهومی و یا اجرایی مفهومی برای مدت زمان کوتاهی تولید کنید ، اسپانسر هایی وجود دارند که برای تبلیغات خودشان از شما حمایت کنند. این به هنرمند کمک میکند که بیشتر شناخته شود و اسپانسر هم در این میان از منافع خود بی تصیب نمیماند.یا اینکه فضای عمومی شهرها که در اختیار شهرداری ها است و اغلب محل خوبی برای به نمایش گذاشتن کارهای هنری بوده و از نظر مالی برای یک هنرمند بسیار حمایت کننده است. همچنین بی شمار پلتفرمهایب هستند که فضا را برای فروش اثار هنری به صورت انلاین فراهم میکنند.البته این روش در ایران هم بسیار پر طرفدار شده و ایدههای خلاقانه زیادی در این زمینه فعال است.
- آیا دسترسی به منابع مالی و ابزارهای کار در ایران سختتر است؟
بله، بسیار بیشتر. متاسفانه به دلیل تحریمها در ایران بسیاری از مواد اولیه گران یا نایاباند. ابزارهای پیشرفته مثل چاپگرهای سهبعدی یا دستگاه برش لیزری برای هنرمند مستقل به سختی قابل دسترسیاند. همچنین شرایط اقتصادی عمومی کشور باعث شده که هزینه تولید یک اثر هنری بسیار بالا برود و در عین حال قدرت خرید مخاطب کاهش پیدا کند.
در آمریکا، حتی در دانشگاه، امکانات و منابع بسیار بیشتر است. مثلاً در همین دورهای که من تحصیل کرده و حالا به تدریس مشغول هستم به دستگاهها، نرمافزارها، و استودیوهای مجهزی دسترسی دارم یا به عنوان دانشجو تسهیلات فراوانی برای خرید مواد اولیه یا تجهیزات در اختیار من است. این تفاوت در دسترسی به ابزار، مستقیماً بر کیفیت ، خلاقیت و دامنهی پروژههای هنری تأثیر میگذارد..
- با توجه به این تفاوتها، فکر میکنید هنرمند ایرانی برای موفقیت مالی باید چه کارهایی انجام دهد؟
به نظر من اول از همه، آگاهی داشتن از دانش اقتصادی در هنر بسیار مهم است. باید درباره حق نشر، قراردادها، روشهای قیمتگذاری، و راههای ثبت و فروش اثر اطلاعات داشت. دوم، شبکهسازی و اتصال به شبکههای جهانی از طریق شرکت در نمایشگاههای بینالمللی، رزیدنسیها یا حتی شبکههای اجتماعی میتواند به هنرمندان کمک کند که مخاطب جهانی پیدا کنند و به منابع خارج از کشور دسترسی پیدا کنند که می تواند در فرایند ارز آوری بسیار موثر باشد. جالب است که بدانید بسیاری از دورههای بین المللی بدون هزینه هستند و هنرمند تنها به دانش مذاکره و گاها نامه نگاری نیاز دارد.
بر اساس تجربهای که در این سال ها کسب کرده ام گمان میکنم وقت آن رسیده که ما به هنر فقط به عنوان یک عمل خلاقانه نگاه نکنیم، بلکه به عنوان یک حرفه جدی با زیرساختهای مالی و حقوقی ببینیم. این تغییر نگرش ممکن است آهسته باشد، اما بسیار ضروری است.
- در پایان، آیا فکر میکنید آموزش هنر باید تغییر کند تا هنرمندان آینده آمادهتر وارد بازار شوند؟
قطعاً. تغییر همیشه رکن اساسی برای موفقیت است. پایههای فرهنگ هنری ما بسیار مستحکم بنا شده است. گمان میکنم ما می توانیم با ارتباط و همگام سازی خود با روند هنر مدرن متوازن شویم. باید هم مهارتهای هنری و مفهومی را بازنگری کنیم و هم مهارتهای حرفهای، اقتصادی و مدیریتی. دانشجوی هنر باید بداند خلاق باشد و نواورانه به هنر نگاه کند. باید بداند که چگونه پروژهاش را معرفی کند، انتقاد پذیر باشد، بداند که چگونه با گالری یا حامی مذاکره کند و چگونه برای منابع مالی اقدام کند. در غیر این صورت، نمیتوان با روند تحول و رشد جهانی همگام شد. در نهایت، ما نیاز به مدلی داریم که هنرمند را به عنوان فردی خلاق و مستقل، اما همچنین به عنوان عضوی از یک سیستم اقتصادی بشناسد. فردی که میتواند از طریق هنر خود هم تأثیرگذار باشد و هم پایدار. در واقع تاثیر گذاری و پایداری کلید اقتصاد پویای هنر است.