سرمقاله

شرط استمرار آتش‌بس / جلال خوش‌چهره

مشاهده کل سرمقاله ها

صفحات روزنامه

اخبار آنلاین

  • تکذبیه شرکت ایرانسل
  • بوت‌کمپ هوش مصنوعی دانش‌آموزی آکادمی ایرانسل برگزار می‌شود
  • اعلام بسته‌های مقرون‌به‌صرفه رومینگ همراه اول ویژه زائران اربعین ۱۴۰۴
  • مشاهده کل اخبار آنلاین

    کد خبر: 48183  |  صفحه ۱  |  تاریخ: 05 تیر 1404
    همبستگی ملی در جنگ ۱۲ روزه رژیم صهیونیستی
    وقتی ایران، نام مشترک همه شد
    بحران 12 روزه جنگ رژیم صهیونیستی علیه ایران، رخدادی تلخ و خطرناک بود، اما در دل خود فرصتی برای «بازتعریف ملی وحدت» فراهم کرد. مردم، نخبگان، سلبریتی‌ها، نیروهای سیاسی و نهادهای رسمی حاکمیتی، همه بر سر یک معنا توافق کردند: ایران، خانه مشترک ماست.
    به گزارش نور نیوز جنگ‌ها اغلب دو چهره دارند: ویرانی و وحدت. در بحران‌های ملی، شکاف‌های اجتماعی می‌توانند یا تعمیق شوند یا، به‌عکس، در پرتو تهدیدی مشترک، برای مدتی کم‌اهمیت شوند و زمینه‌ساز نوعی همبستگی اضطراری شوند. تقابل نظامی ۱2 روزه ایران و رژیم صهیونیستی ، لحظه‌ای نادر از چنین هم‌افزایی ملی بود: جایی که مردم، نخبگان، نهادهای حاکمیتی، نظامیان، مشاهیر وچهره‌های فرهنگی و اجتماعی، و حتی برخی از منتقدان و مخالفان سیاسی، در محور دفاع از وطن و «ایران» به‌عنوان نقطه کانونی، به یک همزبانی معنادار رسیدند. بدون غلتیدن در دام اغراق‌های شعاری، باید به تحلیل جامعه‌شناختی، روان‌شناختی و سیاسیِ این همبستگی مقطعی پرداخت و نشان داد که چگونه ایران، در میان آتش و اضطراب، «یکی» شد. البته در تاریخ این سرزمین، وقوع چنین همزبانی‌ها و همدلی‌های معنادار بی‌سابقه نیست و روح جمعی ایرانیان بارها نشان داده است که در لحظات خطیر، رفتاری از این جنس دارد.
    مردم: کنش‌گری آرام، روایت‌سازی ملی
    از نخستین ساعات حملات رژیم صهیونیستی به اهداف هسته‌ای و نظامی ایران، مردم کشور به صورتی هماهنگ و خودجوش، در فرایند دفاع سایبری و رسانه‌ای مشارکت کردند. در شرایطی که موج اطلاع‌رسانی شبکه‌های خبری خارجی در شبکه های اجتماعی و نیز رسانه‌های جریان اصلی، می‌کوشید روایتی جهت‌دار از ماجرا عرضه و بلکه تحمیل کند، ایرانیان در شبکه‌ی غیررسمی و فراگیر تبادل اطلاعات، روایتی ملی از این اتفاق ساختند. چه بسا در ذهن و نقشه‌ی اولیه مهاجمان متجاوز این بود که به موازات حمله نظامی، زبانه‌ی اعتراضات مدنی هم تحریک شود و به صدا درآید تا نظام مجبور باشد در دو جبهه بجنگد. اما نبوغ مردم در مدیریت غریزی بحران،‌ دسیسه دشمن را خنثی کرد. اینها نه صرفاً کنش‌های احساسی، بلکه نشانه‌هایی از سرمایه اجتماعی پنهان در لایه‌های جامعه ایران بودند؛ سرمایه‌ای که در لحظات بحران فعال می‌شود و خود را به‌شکل مشارکت مدنی نشان می‌دهد.
    نخبگان و روشنفکران: بازگشت به زبان مسئولیت ملی
    از جالب‌ترین و قابل مطالعه‌ترین تحولات اجتماعی-فرهنگی در این دوره، واکنش طیف‌های وسیعی از نخبگان فرهنگی، هنری، علمی، دانشگاهی، مدنی و حتی برخی چهره‌های مشهور به اپوزیسیون سیاسی داخلی بود که بدون تنازل از دیدگاه‌های انتقادی خود، در دفاع از «مفهوم ایران» و موقعیت سرزمینی و تمدنی ایران موضع گرفتند.
    روشنفکران دانشگاهی و روشنفکران عرصه عمومی به اشکال گوناگون، دفاع از حاکمیت ملی و تمامیت سرزمینی را وظیفه‌ای اخلاقی و میهنی دانستند. فعالان صنفی از جمله در حوزه خدمات درمانی و امدادی و مدنی و معیشتی، با راه‌اندازی گروه‌های یاری، وارد عرصه پشتیبانی از آسیب‌دیدگان شدند. چهره‌های منتقد فرهنگی، با تأکید بر دوگانه «ملت در برابر تجاوز خارجی»، فضای نقد را به «حمایت از وطن» تبدیل کردند، ولو مشروط و با زبان خاص خود. این همگرایی‌ها، نه به‌معنای تبدیل منتقد به موافق، بلکه نشانه‌ای از بلوغ سیاسی و تمدنی جامعه‌ای بود که توانست در میانه بحران، تفاوت‌ها را موقتاً کنار بگذارد.
    گروه‌های مرجع: بازگشت به نقش تاریخی در بسیج عاطفی ملت
    چهره‌های مشهور، بازیگران، ورزشکاران و خوانندگان – که بعضا در سال‌های اخیر به دلایل مختلف سیاسی و اجتماعی گاه منفعل یا حتی منتقد ظاهر شده بودند – در این بحران نقش متفاوتی ایفا کردند. پیام‌های تصویری از فوتبالیست‌ها، هنرمندان، و موسیقی‌دانان منتشر شد که با لحن ملی‌گرایانه و انسانی، از همدلی با آسیب‌دیدگان سخن می‌گفتند. برخی از بازیگران سرشناس در سکوت رسانه‌ای، به‌صورت حضوری در مراکز درمانی یا کمک‌رسانی ظاهر شدند. پویش‌های مجازی با حمایت چهره‌های محبوب مردم در حمایت از مدافعان میهن و خانواده‌های قربانیان جنگ سایبری برگزار شد. این رفتارها یادآور نقش سلبریتی‌ها در بسیج ملی در زمان زلزله و سیل بود؛ اما این بار با بافت سیاسی متفاوتی که به جای فاجعه طبیعی، با حمله نظامی خارجی مواجه بودیم.
    نیروهای سیاسی و اجتماعی: همگرایی در دفاع از تمامیت سرزمینی
    شاید مهم‌ترین و نادرترین وجه این همدلی، واکنش احزاب و گروه‌های سیاسی – اعم از اصلاح‌طلب، اصولگرا، اعتدالی، و حتی منتقدان میانه‌رو – بود. در همان روزهای ابتدایی جنگ، بیانیه‌هایی مشترک توسط احزاب مختلف صادر شد که در آن‌ها، از ضرورت دفاع از سرزمین و حاکمیت ایران سخن گفته شده بود. برخی از چهره‌های برجسته منتقد در رسانه‌ها با صراحت گفتند که «در برابر تجاوز خارجی، تنها یک سنگر داریم: ایران.» دامنه این چهره‌های سیاسی بسیار متنوع و گسترده بود و از زهرا رهنورد و مهدی کروبی و سیدمحمد خاتمی تا محمود احمدی‌نژاد و سعید جلیلی و از حسن خمینی و علی اکبر ناطق نوری تا مصطفی تاج زاده و علی افشاری و عطاءالله مهاجرانی و بسیاری دیگر را شامل می‌شد. این نوع از همزبانی مشروط اما مؤثر را می‌توان بخشی از سرمایه نمادینی دانست که نظام سیاسی باید آن را حفظ، تقویت و نهادینه کند.
    دولت و نهادهای نظامی: ارتباط صریح، عملکرد شفاف، مدیریت هماهنگ
    عملکرد نهادهای رسمی در بحران، به‌ویژه نهادهای نظامی و دولتی، یکی از عوامل کلیدی در شکل‌گیری اعتماد عمومی بود. در این بحران، اطلاع‌رسانی از سوی ستاد کل نیروهای مسلح و وزارت دفاع، و نیز ارتش و سپاه ،سریع، دقیق و با پرهیز نسبی از اغراق و بزرگ‌نمایی یا کوچک‌انگاری بود. پیام‌های مستقیم فرماندهان نظامی و مقامات دولتی، نه لحن تهدیدآمیز افراطی، بلکه لحن دفاعی و ملی داشت؛ از جمله پیام رئیس‌جمهور که اعلام کرد: «در دفاع از ایران، همه ما ایرانی هستیم.» در این میان هردو پیام مقام معظم رهبری در آرامش بخشی و آگاهی‌بخشی به مردمف نقش ممتازی داشت. سازمان‌های امدادی، هلال احمر، اورژانس، نیروهای مردمی بسیج، و حتی شهرداری‌ها، عملکردی سازمان‌یافته و تاحد زیادی منسجم داشتند. این هماهنگی عملکردی، به شکل‌گیری نوعی اعتماد کاربردی در بین مردم منجر شد که بخش مهمی از همبستگی اجتماعی را شکل داد. نهاد رسانه‌ی رسمی نظام یعنی صدا و سیما در مجموع رفتاری قابل تقدیر داشت و ضمن به دست گرفتن سررشته‌ی اطلاع رسانی، خلأهای تحلیلی مردم را نیز تاحدودی مرتفع کند. هرچند برخی از فعالین سیاسی و رسانه‌ای نقدهایی بر مشی برخی برنامه‌های صداوسیما داشتند اما در یک تحلیل نهایی، می‌توان کارنامه این نهاد مهم را در بحران اخیر، کارنامه‎ای قابل قبول ارزیابی کرد.
    ایران، وطن مشترک: مفهومی فراسیاسی در لحظات بحران
    تحلیل محتوای پیام‌های نخبگان، مقامات، رسانه‌ها و مردم در شبکه‌های اجتماعی نشان می‌دهد که واژه «ایران» در این دوره، تبدیل به کلمه کلیدی و نقطه اتصال اقشار مختلف شد. نه دین، نه قومیت، نه جناح سیاسی، بلکه ایران – به‌عنوان سرزمین، حافظه مشترک، و معنای تمدنی – ستون فقرات وحدت ملی شد. در این معنا، «وطن» نه به‌عنوان مفهومی ایدئولوژیک، بلکه به‌مثابه یک ارزش مدنی، اخلاقی و زیباشناختی بازتعریف شد؛ جایی که حتی منتقدان حکومت، برای دفاع از آن احساس مسئولیت کردند.
    اکنون در پایان یک تقابل نگران کننده نظامی و آغاز یک آتش بس، سئوال این است که چگونه می‌توان این سرمایه اجتماعی را حفظ کرد؟ این همبستگی اگرچه در لحظه بحران شکل گرفت، اما در صورتی می‌تواند به سرمایه اجتماعی پایدار بدل شود که نهادهای رسمی، صداقت و کارآمدی در عملکرد را حفظ کنند؛ فضای نقد و مشارکت نخبگان تقویت و از سیاسی‌سازی افراطی پرهیز شود،؛‌مفهوم وطن به‌مثابه محور وحدت ملی در آموزش و رسانه نهادینه شود؛ و گروه‌های مرجع فرهنگی و اجتماعی، نقش خود را در پیوند مردم با کشور ایفا کنند.
    بحران ۱2 روزه جنگ رژیم صهیونیستی علیه ایران، رخدادی تلخ و خطرناک بود، اما در دل خود فرصتی برای «بازتعریف ملی وحدت» فراهم کرد. مردم، نخبگان، سلبریتی‌ها، نیروهای سیاسی و نهادهای رسمی حاکمیتی، همه بر سر یک معنا توافق کردند: ایران، خانه مشترک ماست. چنین توافقی تاکنون چندبار در تاریخ معاصر ایران رقم خورده است. در نوبت اخیر، شاید این لحظه همدلی کوتاه باشد، شاید در کشاکش مسائل داخلی و اقتصادی فراموش شود، اما ثبت و تحلیل آن برای آینده، ضرورتی تاریخی و سیاسی است. چراکه در جهانی آشفته و منطقه‌ای پرتلاطم، ایران، تنها پناه واقعی ماست.