کد خبر: 48230 | صفحه ۴ | فرهنگ و هنر | تاریخ: 07 تیر 1404
جلیلی و همفکرانش پیام «همبستگی ملی بر پایه تکثّر» را تهدید مستقیم میبینند
تکثر یا آغل؛ کشور بر سر یک دوراهی تاریخساز
وحید جلیلی با تشبیه شعار همبستگی ملی به «آغلسازی وطن» بار دیگر نگاه انحصارطلب جبهه پایداری به جامعه و رسانه را آشکار کرد. او با تقلیل مفهوم تنوع اجتماعی به آشوب و هرجومرج، گفتمان تکثرگرایی را تهدیدی برای «مملکت تراز» دانست. این اظهارات یک شبیه سازی ساده نبود، هشدارآمیز بود؛ تفکری که اگر اصلاح نشود، کشور را بیش از پیش در دام ناکارآمدی، نفوذ و بحرانهای امنیتی فرو خواهد برد.
امیرحسین عالمی کارشناس رسانه- سخنان تازه وحید جلیلی – قائممقام صداوسیما و چهره شاخص جبهه پایداری – در شبکه افق، وقتی گفت «بعضیها میخواهند به اسم همبستگی ملی، وطن را به آغل تبدیل کنند»، اعتراضهای گستردهای برانگیخت. او با قرار دادن مفهوم «وطن» در برابر «معنویت» و «امت» و استعارهسازی از یک جامعه چندصدایی به شکل اصطبل حیوانات، عملاً بحث کهنه «خالصسازی ایدئولوژیک» را به سطح تازهای کشاند
به گزارش رویداد۲۴، برای جبهه پایداری، جامعه ایده آل همان «امت» یگانهای است که حول یک روایت رسمی از ایمان و انقلاب شکل گرفته باشد؛ هر صدای متفاوت، در منطق آنان مستعد ایجاد «سروصدا» و فروکاست کیفیت حکمرانی است. از این زاویه، تکثر فرهنگی ـ رسانهای مترادف هرجومرج و فروپاشی نظم ارزشی میشود؛ پس جلیلی وقتی از «آغل» سخن میگوید، در واقع جامعهای را هدف گرفته که به اعتقاد او رشتهای معنوی با مرکز قدرت ایدئولوژیک ندارد و بیشتر به تجمع «حیوانات پراکنده» شباهت پیدا میکند. همین قرائت، حذف دگراندیشان را نهتنها مجاز، که شرط بقا معرفی میکند.
این نگاه در حوزههای فرهنگ، هنر، آموزش، امنیت و حتی مدیریت بحران، به کنار گذاشتن نیروهای متخصصی انجامیده که صرفاً همسوی گفتمان غالب نیستند. جبهه پایداری امروز در صدا و سیما و به پشتوانه بودجه و تریبون میلیونی، عملاً سازوکار جذب و ارتقای نیروی انسانی را به ملاک «خلوص عقیدتی» تقلیل داده است؛ وضعیتی که مشارکت اجتماعی و کیفیت تصمیمسازی در حوزه امنیت و رسانه را به نقطه بنبست رسانده است.
انحصار رسانهای برای این جریان، حاشیه امنی پدید آورده که در آن میتوان مخالفان را به «گاو و گوسفند» یا جامعه متکثر را به «آغل» تشبیه کرد، بیآنکه بازخواستی در کار باشد. این مصونیت، بهویژه وقتی آمار مخاطبان رسمی صداوسیما سقوط کرده و اعتماد عمومی به رسانه ملی در پایینترین سطح تاریخی قرار دارد، بیش از هر چیز نشانگر شکاف عمیق میان صاحبان تریبون و مخاطبان واقعی است.
جلیلی و همفکرانش پیام «همبستگی ملی بر پایه تکثّر» را تهدید مستقیم میبینند؛ زیرا مشروعیت سیاسیشان بر انگاره جامعه یکدست بنا شده است. هر گامی به سوی پذیرش تکثر، عملاً الگوی «خالصسازی» را از درون تهی میکند. به همین دلیل، آنان هر جنبش اصلاحی را با دوگانه «مملکت تراز» / «آغل» میهراسانند تا هزینه تغییر برای سیستم حاکم بیشتر از هزینه وضع موجود به نظر برسد.
در حالی که کشور به «شروع دوباره» و بازطراحی ساختار مدیریتی نیاز دارد، صداوسیما میتواند ـ و باید ـ پیشانی این تحول باشد. اما تا زمانی که گفتمان حذفمحور جبهه پایداری بر منابع انسانی و محتوای این سازمان سایه افکنده است، انتظار دگرگونی جدی بعید مینماید. شرطِ عبور از بحران اعتماد، گماشتن مدیرانی است که به جای شاخص «خلوص»، شاخص «توانمندی» و «نمایندگی واقعی جامعه متکثر ایران» را معیار قرار دهند.
استعاره «آغل» شاید در نظر وحید جلیلی هشداری دینی ـ اخلاقی باشد، اما در عمل پرده از ترسی عمیق برمیدارد: ترس از جامعهای که دیگر زیر سقف یک روایت رسمی جا نمیشود. همانگونه که تجربه چهار دهه نشان داده، حذف تکثر نهتنها راه نجات نیست، بلکه موتور فرسایش سرمایه اجتماعی و بنبستهای امنیتی است. رسانه ملی اگر میخواهد «ملی» بماند، باید نخستین گام را در آینه خود بردارد: پذیرش صداهای متفاوت پیش از آنکه مخاطبانِ بیاعتماد اتاق دیگری برای شنیدن بیابند.