کد خبر: 48258 | صفحه ۱ | تاریخ: 08 تیر 1404
توهم نتانیاهو و خاورمیانه جدید/ سعید پای بند
بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر صهوینی، طی سالیان گذشته همواره در پی تحقق آنچه خود از آن با عنوان «خاورمیانه جدید» یاد میکند، بوده است؛ مفهومی که بیش از آنکه مبتنی بر واقعیات تاریخی، جغرافیایی و اجتماعی منطقه باشد، ریشه در خیالپردازیهای سیاسی، رویاهای توسعهطلبانه و در عین حال توهم قدرتی دارد که از حمایتهای بیقید و شرط برخی قدرتهای جهانی تغذیه میشود.
اصطلاح «خاورمیانه جدید» نخستین بار در اوایل قرن ۲۱ توسط مقامات آمریکایی نظیر کاندولیزا رایس و جورج بوش مطرح شد. هدف اصلی آن، بازطراحی نظم ژئوپلیتیکی منطقه بهگونهای بود که منافع استراتژیک آمریکا و اسرائیل را در درازمدت تأمین کند.
نتانیاهو این پروژه را با جدیت پیگیری کرد. از تلاش برای عادیسازی روابط با کشورهای عربی (توافقنامههای ابراهیم)، تا تحریک برخی دولتهای منطقه علیه ایران است.
آیا عادیسازی روابط با اعراب به معنای صلح است؟
نتانیاهو تلاش کرده است توافقنامههای عادیسازی با کشورهای عربی نظیر امارات، بحرین، مراکش و سودان را بهعنوان «دستاوردهای بزرگ صلح» معرفی کند. اما این توافقها نه بر پایه اراده ملتها، بلکه نتیجه فشار آمریکا و منافع اقتصادی محدود بودهاند.
خاورمیانه جدیدی در راه است، اما نه از جنس نتانیاهو، خاورمیانه جدید در حال زایش است، اما نه آنگونه که نتانیاهو میپندارد. این خاورمیانه جدید بر پایه مقاومت، عدالت، همگرایی ملتها و پایان استعمار و اشغالگری شکل خواهد گرفت. نتانیاهو ممکن است همچنان به پروژههای تخیلی خود دل ببندد، اما واقعیتها، مسیر دیگری را ترسیم کردهاند؛ مسیری که در آن ملتها، نه رژیمهای تحمیلی، تعیینکننده آینده خواهند بود.
در سالهای اخیر، نتانیاهو نخست وزیر جعلی اسرائیل با اعتماد به نفس خاصی از خاورمیانه جدید سخن گفته است، نظمی منطقهای که با اتکا به قدرت نظامی و دیپلماسی پشت پرده میتواند آن را باز تعریف کرد، اما تحولات میدانی در منطقه و رویدادهای چند سال گذشته به ویژه جنگ غزه و تغییر افکار عمومی نشان میدهد، که این تصویر بیش از آنکه مبتنی بر واقعیت باشد توهمی سیاسی است که به سرعت در حال فروپاشی است.
نتانیاهو بیرحمترین دیکتاتور قرن و شاید سیاسیترین قصاب که تاریخ تاکنون در معاصر به خود ندیده باشد، اهدافی ضد انسانی با تفکرات فریبکارانه که برای رسیدن به چشم انداز سیاسی مدنظرش، انسان های بیشماری را قتل عام کرده است، عملکرد خبیثانه و متوهمانه نتانیاهو برای کشورهای منطقه به اثبات رسیده است، چرا که خروجی ذات این نخست وزیر کودککش رسیدن به یک خاورمیانه جدید است! کشورهای اسلامی زنگ خطر این رژیم جعلی را بایستی جدی بگیرند و علاج این دمل چرکین رسیدن به یک اجماع فکری و استراتژیک مستحکم است.
توهم نتانیاهو درباره خاورمیانه جدید را می توان از چند زاویه بررسی کرد، نخست وزیر رژیم صهیونی در طول زمامداریش بارها از نظم جدید خاورمیانه سخن گفته است، و مدعی شده است که می تواند بدون حل مسأله فلسطین با کشورهای عربی صلح کرد، اما این دیدگاه پیش از آنکه واقع گرایانه باشد برپایه توهمی ژئوپلتیکی بنا نهاده شده است.
نتانیاهو باور دارد، که می تواند با دور زدن مسأله فلسطین، روابط دیپلماتیک با کشورهای عربی را عادی سازی کند، همانند توافق ابراهیم (امارات، بحرین، مراکش و سودان) این ایده در کوتاه مدت موفق به پیشبرد روابطی شد، اما واقعیت های منطقه ای به خصوص پس از جنگ غزه و تحولات میدانی نشان داد که مسأله فلسطین همچنان قلب بحران خاورمیانه باقی مانده است و نمی تواند نادیده گرفت. نتانیاهو همواره بر قدرت نظامی اسرائیل تکیه داشته است و تصور می کند که امنیت از لوله تفنگ حاصل می شود.
یکی از ارکان رویای خاورمیانه جدید نتانیاهو، نزدیکی با عربستان سعودی بود، او امید داشت که از طریق فشار بر آمریکا، بن سلمان را به عادی سازی روابط وادار کند، اما پس از حمله ی 7 اکتبر و تدوام حملات اسرائیل به غزه فضای عمومی در دنیای عرب به شدت ضد اسرائیلی شد و سعودی ها برای حفظ مشروعیت خود عقب نشینی کردند.
نتانیاهو با حمایت بی قید و شرط آمریکا تصور میکرد که می تواند بدون پاسخ گویی به قوانین بینالمللی و افکار عمومی سیاست های اشغال گرایانه خود را ادامه دهد، اما اکنون با شکایت ها در دیوان کیفری و ایستادگی برخی کشورهای جهانی این تصویر در حال فروپاشی است.
ایران یکی از اصلیترین عوامل برهم زننده نظم مورد نظر نتانیاهو به شمار می آید، به ویژه حمله ی اخیر اسرائیل به ایران که رسانه های اسراییلی مخالف نتانیاهو و عربی عملا یک شکست استراتژیک برای اسرائیل می دانند. اسرائیل برای نخستین بار پس از دهه ها مستقیماً خاک ایران را هدف قرار داد، تصور و توهم نتانیاهو این بود که ایران مانند برخی کشورهای منطقه تنها به صدور بیانیه بسنده خواهد کرد، اما پاسخ قاطع، مستقیم و بی سابقه ی ایران با حمله ی موشک های فوق پیشرفته، پهپادی به عمق سرزمین های اشغالی نه تنها دکترین بازدارندگی اسرائیل را به نابودی وحشتناکی برده است، بلکه معادله قدرت را در منطقه تغییر داد. بلایی که موشک های ایرانی بر سر اسراییل آورده است قابل توصیف نیست، عبور این موشک ها از گنبد آهنین حاوی نکاتی است که نیاز به گفتن ندارد، ورود مستقیم آمریکا در جنگ ایران و اسرائیل یعنی قدرت برتر ایران در این جنگ نابرابر است، پس با این تفاسیر کشور های منطقه بایستی بدانند، که اسراییل غاصب و جنایتکار دنبال توهم خاورمیانه جدید است و اگر کشور مقتدر و توانمند ایران نباشد، نتانیاهو خیلی وقت پیش از این سیستم جدید در خاورمیانه رو نمایی میکرد. این در حالی بود که اسرائیل سعی داشت از طریق روابط عربی، عبری توافق ابراهیم خود را در منطقه تثبیت کند، ایران با احیای روابط با عربستان و میانجی گری چین و فعال سازی دوحه، بغداد، دیپلماسی منطقهای را، علیه رژیم منحوس صهیونیستی جهت داده است. در هم کوبیدن اسراییل با موشک های ایرانی علیه متحدان نتانیاهو یک شوک راهبردی ایجاد کرده است.