کد خبر: 52976 | صفحه ۳ | جامعه | تاریخ: 03 مهر 1404
از «مرز» تا «ایستاده در غبار» کمبود قهرمان در سینمای دفاع مقدس
چهلوپنجمین سالگرد دفاع مقدس فرصتی است برای بازخوانی جایگاه سینما در روایت آن روزها؛ سینمایی که از دل جبههها زاده شد و با آثاری ماندگار مسیر تازهای در فرهنگ و هنر ایران گشود. به گزارش برنا؛ این روزها در حالی چهل و پنجمین سالگرد هفته دفاع مقدس را پشت سر میگذاریم که یاد و خاطره آن دوران همچنان زنده است. دفاعی که با تهاجم عراق به ایران در سال ۱۳۵۹ آغاز شد و هشت سال ادامه یافت؛ نبردی نابرابر که از دل آن قهرمانانی برخاستند و همچون سیمرغ در حافظه تاریخی سرزمین ما ایران ماندگار شدند.
با آغاز جنگ تحمیلی و با توجه به جایگاه سینما بهعنوان رسانهای تاثیرگذار، روند سیاستگذاری و تولید فیلم بعد از پیروزی انقلاب اسلامی تغییر کرد. همین امر موجب شد سینمای ایران در آن روزها چهرهای تازه به خود بگیرد و فیلمهای مرتبط با دفاع مقدس جان تازهای در تولید پیدا کنند.
از نخستین آثار این حوزه میتوان به فیلم سینمایی «مرز» به کارگردانی جمشید حیدری اشاره کرد. اثری که با توجه به فضای آن روزها و نبردهایی که در مرزهای ایران در جریان بود، با استقبال خوبی در سینماها مواجه شد. همین استقبال سبب شد نگاه فیلمسازان نهتنها از منظر جذب مخاطب بلکه بهعنوان حرکتی استراتژیک در عرصه هنر به سمت تولید چنین آثاری معطوف شود.
ویژگی مهم بخشی از فیلمهای دفاع مقدس این بود که کارگردانان سازنده خود تجربه حضور در جبههها را داشتند. این موضوع باعث شد آثارشان رنگ و بوی واقعیتری پیدا کند و مخاطب بتواند با قهرمانان فیلم همذاتپنداری کند. در همان سالهای پرهیاهو کارگردانانی چون ابراهیم حاتمیکیا و رسول ملاقلیپور وارد عرصه شدند و آثار ماندگار و تاثیرگذاری خلق کردند.
تولید فیلمهای دفاع مقدس پس از پایان جنگ نیز ادامه یافت. البته مسیر آن تغییر کرد و بیشتر بر زندگی بازماندگان جنگ و روایتهای پس از آن متمرکز شد؛ آثاری چون «آژانس شیشهای»، «از کرخه تا راین» و «بوی پیراهن یوسف» به کارگردانی ابراهیم حاتمیکیا از جمله نمونههای شاخص این رویکرد بودند. اما با گذشت یک دهه، این جریان کمرنگ شد. سیاستگذاران سینمایی معتقد بودند جامعه به فضایی شادتر و متفاوت نیاز دارد بنابراین سینما به سمت موضوعات اجتماعی و کمدی رفت. همین تغییر مسیر یکی از بزرگترین خلاهای سینمای ایران را رقم زد.
در حالی که بسیاری از کشورها توانستهاند تجربههای جنگی خود را از طریق سینما برای نسلهای مختلف روایت کنند، سینمای ایران در این زمینه عقب ماند. بهعنوان مثال، هالیوود همچنان فیلمهایی درباره جنگ جهانی دوم یا جنگ ویتنام تولید میکند و از این رهگذر توانسته است آمریکا را بهعنوان قهرمان آزادیخواه معرفی کند. حتی نمایش ضدقهرمان در آثاری مرتبط با هیروشیما نیز نتوانسته بار منفی سنگینی در ذهن مخاطب ایجاد کند.
یکی از نقدهای جدی به سینمای دفاع مقدس در ایران، کمبود قهرمانپردازی بود. این کمبود سالها ادامه داشت تا اینکه محمدحسین مهدویان در سال ۱۳۹۵ با ساخت مستند سینمایی «ایستاده در غبار» درباره زندگی احمد متوسلیان، جریانی تازه را آغاز کرد. این مستند در جشنواره فیلم فجر و اکران عمومی با استقبال گسترده مواجه شد و باب گفتوگویی تازه درباره قهرمانان جنگ میان نسل جدید گشود. موفقیت چنین اثری راه را برای ساخت فیلمهایی درباره فرماندهان و شخصیتهای اثرگذار باز کرد.
با این حال، بسیاری از این آثار نتوانستند مخاطب گسترده جذب کنند و همین امر باعث شد سینماداران تمایل چندانی به اکران آنها نداشته باشند. هرچند برخی کارگردانان با حمایت نهادهای دولتی تلاش کردند فیلمهایی درباره شخصیتهای واقعی بسازند. از جمله میتوان به «غریب» درباره شهید محمد بروجردی، «منصور» درباره شهید ستاری و «موقعیت مهدی» درباره برادران شهید باکری اشاره کرد. با وجود این، همچنان بخشی از این فیلمها در زمان اکران با بیمیلی سالنداران روبهرو شدند.
اکنون و با توجه به تهاجم رژیم صهیونیستی به ایران و جنگ ۱۲ روزه، بار دیگر تب اکران فیلمهای دفاع مقدس در سینمای کشور داغ شده است. گویی نمایش این آثار به پروتکلی سیاسی در مدیریت فرهنگی کشور تبدیل شده است اما باید دید چنین سیاستی در جامعه امروز چه تاثیری خواهد داشت و آیا نسل Z، که با محصولات پرزرقوبرق هالیوود خو گرفته، حاضر است برای تماشای این آثار به سینما برود یا خیر.