صفحات روزنامه

اخبار آنلاین

  • چگونه بفهمیم چه زمانی باید باتری ماشین را تعویض کنیم؟
  • تمدید فراخوان ششمین دوره طرح پژوهانه همراه اول
  • توسعه سامانه هوش مصنوعی بومی صنعت نفت با همکاری همراه اول
  • مشاهده کل اخبار آنلاین

    کد خبر: 53554  |  صفحه ۲ | سیاست روز  |  تاریخ: 13 مهر 1404
    جابه جایی پایتخت از تهران به شهر دیگر امکان پذیر است؟
    سنگ بزرگ انتقال پایتخت
    گروه سیاسی- پس از انتقال پایتخت به تهران، این شهر شروع به توسعه و گسترش کرد. در دوران قاجاریه، به ویژه در دوران ناصرالدین شاه، بسیاری از پروژه‌های عمرانی و ساختمانی در تهران آغاز شد، از جمله ساخت کاخ‌ها، بناهای دولتی، و خیابان‌های جدید. همچنین در این دوره، برخی از نخستین نهادهای دولتی و وزارتخانه‌ها در تهران تأسیس شدند.
    اما سرنوشت تهران همین‌قدر خوش و خرم نماند، همین پنجشنبه گذشته رییس‌جمهور برای برای چندم درباره انتقال پایتخت صحبت کرد. مسعود پزشکیان رئیس‌جمهور در نشست با فعالان اقتصادی استان هرمزگان گفت: به رهبر انقلاب هم عرض کردم که پایتخت را به سمت خلیج فارس منتقل کنیم.
    او افزود: امروز دیگر قدرت انتخابی در کار نیست؛ مجبور به انجام این کار هستیم؛ با ادامه این روند مشکل پیدا خواهیم کرد.
    البته انتقال پایتخت موافقان و مخالفان زیادی دارد،‌ از جمله حسین آخانی،‌استاد دانشگاه تهران. او می‌گوید: من شهرساز نیستم، سیاستمدار هم نیستم. دغدغه من محیط زیست طبیعی من انسانی است. بگذارید نه به عنوان متخصص، بلکه به عنوان یک شهروندی که در کارنامه اش سفر و زندگی به کشورهای زیادی از جهان وجود دارد دلایل مخالفت و پیشنهادات خود را بیان کنم. بدون آنکه شما را با فهرستی از استدلاهای عقلی و علمی درگیر کنم به زبان ساده این واقعیت را بگویم که حداقل در نیم قرن گذشته که ما با اوج‌گیری مدرنیته و توسعه تصادعدی شهرنشینی و شهرسازی مواجه بودم حتی یک شهر قابل سکونت نساخته‌ایم.
    او با بیان اینکه بسیاری از شهرهای تاریخی کشور (مانند شیراز و اصفهان و ری) که سابقه پایتختی ایران را داشته‌اند هم به فلاکت انداخته‌ایم، ادامه می‌دهد: برای رهایی از گرداب تهران که همه می‌دانیم با کوچک‌ترین تکانی ممکن است از صدها تا میلیون‌ها نفر قربانی شوند، راه‌حل‌هایی وجود دارد، مثلا به جای تغییر پایتخت ساختار سیاسی کشور را تقسیم کنیم. مدل‌های شناخته شده آن هم در آلمان، هم در آمریکا و هم در همسایگی ما در کشور امارات دیده می‌شود. ایران کشور پهناوری با تنوع قومی بالایی است. اداره فدرالی کمک می کند که وابستگی به پایتخت به حداقل برسد. اتفاقا این اقدام برای مقابله با تفکر تجزیه‌طلبی و تخریب محیط زیست لازم و کاراست. سپردن امور به مردم بومی آنجا بار سنگین اداره کشور را سبک می‌کند. دولت مرکزی می‌تواند بر امور کلان، سیاست خارجی و دفاعی متمرکز شود. ایجاد مناطق نمونه زندگی سالم در هر استان کشور هم می‌تواند شروع خوبی باشد.
    انتقال پایتخت از تهران یک شوخی است
    سعید معیدفر، جامعه‌شناس، در خصوص طرح انتقال پایتخت به جنوب کشور در گفت و گو با فرارو گفت: «تصویر روزی که پایتخت منتقل شود، تصویری سرشار از اوهام است. اساساً این طرح از پایه نادرست است. ممکن است منطقه‌ای در جنوب کشور پتانسیل‌هایی داشته باشد، اما انتقال پایتخت چیزی جز یک توهم نیست و نه‌تنها مشکلی را حل نمی‌کند، بلکه مشکلات همان منطقه را نیز تشدید خواهد کرد.»
    سعید معیدفر به فرارو گفت: «طرح انتقال پایتخت از تهران به یکی از شهرهای جنوبی کشور چیزی جز یک شوخی نیست و نباید آن را جدی گرفت. هر دولتی که بر سر کار آمده، این موضوع را مطرح کرده، اما هیچ‌گاه به نتیجه نرسیده است. در دوره آقای روحانی نیز این بحث مطرح شد و حتی جلسات و برنامه‌هایی برای آن گذاشتند، اما سرانجامی نداشت.»
    به گفته او: «ما زمانی که با مشکلی روبه‌رو می‌شویم، به جای آنکه بتوانیم در جزئیات آن مشکل را بفهمیم و راهکاری متناسب پیدا کنیم، معمولاً چون توانایی حل آن را نداریم، به فرافکنی روی می‌آوریم. یعنی مسأله را در افقی بلندتر و دست‌نیافتنی‌تر می‌بریم. اکنون نیز دولت با مشکلات، ناترازی و گرفتاری‌های مختلفی مواجه است؛ مسائلی که محصول سال‌ها ضعف مدیریتی و سیاست‌گذاری است و امروز شدت بیشتری یافته است.»
    این جامعه شناس گفت: «در چنین شرایطی، با طرح جابه‌جایی پایتخت تنها می‌خواهند آدرس غلط بدهند، در حالی که مشکل جای دیگری است. هر اقدامی غیر از انتقال پایتخت هم نیازمند یک استراتژی بلندمدت، مطالعه دقیق و برنامه‌ریزی همه‌جانبه است. نمی‌توان شب بخوابیم و صبح تصمیم بگیریم پایتخت را تغییر دهیم. چنین اقداماتی تنها نشان‌دهنده فقدان درایت و ناکارآمدی بیشتر است.»
    او تصریح کرد: «به بیان ساده، «سنگ بزرگ علامت نزدن است». طرح چنین موضوعی تنها برای برداشتن فشار از دوش دولت است، اما در عمل شدنی نیست و مشکل همچنان به قوت خود باقی خواهد ماند.»
    معیدفر گفت: «این اقدام در کشورهای دیگر نیز تجربه شده است. در همسایه‌های ما، نه در همین سال‌ها، بلکه چند دهه پیش در ترکیه، انتقال پایتخت صورت گرفت. در پاکستان نیز به همین شکل. با این حال، مشکلات آنها حل نشد. همچنان تمرکز اصلی ترکیه در استانبول است و آنکارا در سطح دوم قرار دارد. در پاکستان نیز پایتخت قبلی هنوز بزرگ‌ترین شهر است و همه امکانات و تمرکزها در آنجا جمع شده است.»
    او اشاره کرد: «اینکه فکر کنید با انتقال پایتخت مشکلات حل می‌شود، در حالی که می‌دانید چنین استراتژی‌ای شکست خورده است، نشان‌دهنده ناآشنایی با تاریخ، عدم شناخت منطقه و ناتوانی در ارزیابی درست تبعات چنین اقدامی است. در نهایت، این اقدام تنها بهانه‌ای می‌شود برای توجیه ناکارآمدی در حوزه‌های دیگر. مردم بعید است چنین منطقی را بپذیرند.»
    این جامعه شناس گفت: «در کتاب «جامعه‌شناس مهاجرت: چالش‌های توسعه روستایی» اشاره کرده‌ام که سیاست‌گذاران ما در دوره مدرن، به‌ویژه از دهه ۴۰ به بعد، اساساً بر انباشت جمعیت در کلان‌شهرها تأکید داشته‌اند و تمام سیاست‌گذاری‌ها در همین مسیر پیش رفته است و توصیه می‌کنم سیاستگذاران حتما آن را بخوانند. بنابراین هر کجا نگاه کنیم می‌بینیم اوج مهاجرت‌ها به سمت کلان‌شهرها بوده است. این سیاستی است که بیش از ۷۰ سال دنبال شده و نتیجه آن انباشت جمعیت در کلان‌شهرهایی مانند تهران است؛ مسأله‌ای که با انتقال پایتخت قابل حل نیست.»
    او افزود: «برای حل چنین مشکلاتی باید از جنبه‌های کوچک‌تر شروع کرد. هر زمان تلاش کرده‌ایم یک مسأله را از سطح بزرگ و کلی حل کنیم، نه تنها موفق نشده‌ایم بلکه همان مسأله پیچیده‌تر شده است. بنابراین باید از نقاط قابل مداخله و کوچک‌تر آغاز کنیم تا بتوانیم امیدوار باشیم که مرحله به مرحله به سمت مسائل سخت‌تر حرکت کنیم. اگر امروز استراتژی این است که ناترازی موجود در کلان‌شهرها را حل کنیم، باید به همه مناطق ایران نگاه کنیم و ببینیم کانون‌های جمعیتی ما کجا هستند و سپس بر همان کانون‌های جمعیتی مدیریت اعمال کنیم.»
    روستاهای ما باید محل کار باشند نه محل زندگی/ با سیاست‌های نادرست، در حال تخلیه روستاها هستیم/ آب پشت سدها برای کلانشهرها ذخیره شده اما تبخیر می‌شود
    معیدفر گفت: «ایران به دلیل شرایط اقلیمی و پراکندگی جمعیت، نیازمند سیاستی متناسب با جغرافیای سرزمینی است. اگر بخواهیم چنین سیاستی را پیاده کنیم، باید در میان این پراکندگی جمعیت، مکان‌هایی را شناسایی کنیم؛ اما نه صرفاً مراکز استان‌ها. ممکن است در هر استان، با توجه به میزان جمعیت روستایی و نوع پراکندگی، ۲۰ تا ۳۰ منطقه را مشخص کنیم و در تمام این مناطق امکانات و فرصت‌های شهری فراهم کنیم. به این ترتیب، روستاهای ما باید محل کار باشند نه محل زندگی.»
    او افزود: «فرض کنید در نزدیکی روستاها، کانون‌هایی ایجاد شود که مردم بتوانند همان‌جا زندگی کنند و به مدرسه، خدمات بهداشتی، سینما، امکانات فرهنگی و سایر خدمات دسترسی داشته باشند و تنها برای کار به روستاهایشان سر بزنند. متأسفانه با سیاست‌های نادرست، در حال تخلیه روستاها هستیم و جمعیت به سمت کلان‌شهرها سرازیر می‌شود. از سوی دیگر، آب را پشت سدها ذخیره می‌کنیم و بخش عظیمی از آن تبخیر می‌شود تا به کلان‌شهرها برسد.»
    امکان زیست در ایران پراکنده است/ مکران امکان تبدیل شدن به پایتخت با همه ابعادش را ندارد/ هیچ سیاست سرزمینی جامع و واقعی وجود ندارد
    این جامعه شناس ادامه داد: «امکان زیست در ایران پراکنده است و منابع آبی نیز پراکنده‌اند، بنابراین سیاست‌های کنونی کارآمد نیستند. حتی اگر آب خلیج فارس را شیرین‌سازی کنید و به مناطق دیگر منتقل کنید، مشکل به این شکل حل نخواهد شد.»
    او گفت: «اگر همه جمعیت را به شهری مانند مکران منتقل کنید، باید بدانید که هرچند مکران پتانسیل‌هایی دارد، اما امکان تبدیل شدن به پایتخت با همه ابعادش را ندارد. در اینجا نیاز به یک سیاست سرزمینی جامع وجود دارد که برای کل کشور برنامه‌ریزی شده باشد، نه اینکه تنها پایتخت را جابه‌جا کنیم. در واقع، در طرح انتقال پایتخت ایران، همه چیز به پایتخت تقلیل داده شده و هیچ سیاست و نظریه سرزمینی جامع و واقعی وجود ندارد.»
    طرح انتقال پایتخت شبیه به ساخت بزرگراه جدید در تهران است/ طرح انتقال پایتخت هرگز عملی نخواهد شد/ با عدم استراتژی بلندمدت در گرداب بحران‌هاییم
    معیدفر گفت: «تصور کنید در همین تهران هر روز بزرگراه جدیدی ساخته می‌شود تا مشکل ترافیک حل شود؛ آیا واقعاً حل شده است؟ انتقال پایتخت هم به همین شکل است. مسأله حل نخواهد شد، چون نگاه کوتاه‌مدت است و گره از یک نقطه به نقطه‌ای دیگر، یا حتی به ۱۰ نقطه دیگر منتقل می‌شود. سیاست در این کشور بیشتر شبیه یک مدیریت «پت و متی» است؛ به جای آنکه با نگاهی استراتژیک و جامع به دنبال سازندگی باشد، تنها همان لحظه و همان زاویه خاص را می‌بیند.»
    او افزود: «این همان چیزی است که متأسفانه فاجعه می‌آفریند و ما هم‌اکنون در میانه همان فاجعه هستیم. دلیل آن هم روشن است: ما استراتژی بلندمدت و نظریه‌ای سرزمینی نداریم و در بحران‌ها و ناترازی‌ها گرفتار شده‌ایم. بنابراین طرح انتقال پایتخت هرگز عملی نخواهد شد و صرفاً جنبه تبلیغاتی دارد.»