سرمقاله

استیضاح، با چاشنی کارت های سیاسی / سعید پای بند

مشاهده کل سرمقاله ها

صفحات روزنامه

اخبار آنلاین

  • گامی دیگر در صیانت از منابع ملی *کاهش گاز سوزی در فلر NGL ۱۰۰۰ به همت شرکت پالایش گاز بیدبلند خلیج فارس*
  • از تندیس زرین تا نشان ملی همراه اول الگوی پایداری و مسوولیت اجتماعی ایران
  • سایت میهمان شو خدمات اجاره سوئیت در کیش ارائه میکند
  • مشاهده کل اخبار آنلاین

    کد خبر: 54029  |  صفحه ۲ | سیاست روز  |  تاریخ: 21 مهر 1404
    چگونه دوباره انحصار به صدا و سیما بازگشت؟
    عمر کوتاه ملی گرایی در رسانه ملی
    گروه سیاسی- رسانه باید نقشی شبیه «مراقب جمعی» ایفا کند: شنیدن، بازتاب‌دادن و کمک به معنا‌بخشی. اما وقتی این نقش با «بلندگو بودن برای یک روایت واحد» جایگزین می‌شود، فرآیند ترمیم روانی جامعه ناقص می‌ماند. صدا وسیما در زمان جنگ 12 روزه و کمی بعد از آن تفاوت هایی پیدا کرده بود و آرا و نظرات بسیاری از کسانی که تا آن زمان پایشان هم به این رسانه باز نشده بود انعکاس می داد. اما حالا باز هم رویکرد جدید نشان می دهد که به تنظیمات کارخانه بازگشته و صدا و سیمای عده ای خاص شده است.
    در همین زمینه رویداد24 می نویسد: پیمان جبلی، رئیس صداوسیما، در تازه‌ترین اظهارات خود نه تنها به تعریف مخاطب واقعی این رسانه پرداخته بلکه پا فراتر گذشته و سعی در تعریف جمهور و توده مردم دارد! حرفش پرطمطراق است و پر از نام‌های شاخص؛ از حاج قاسم گرفته تا ورزشکاران و حافظان سلامت. اما اگر کمی دقیق‌تر نگاه کنیم، مشخص می‌شود که این تعریف زیبا و ظاهرا ملی‌گرایانه، چیزی جز یک نسخه پرزرق‌وبرق از گزینش مخاطب نیست. در عمل، رسانه‌ای که قرار بود متعلق به همه مردم ایران باشد، به یک رسانه برای «گروه منتخب» تبدیل شده است.
    جبلی می‌گوید: «جمهور و توده مردم یعنی همه آنها که حاج قاسم قهرمان ملی آنهاست… آنها که در شهادت محسن حجی غمگین و سربلند شدند.»، اما این سخنان، به ظاهر جامع، در عمل کسانی را برجسته می‌کند و دیگرانی را کم‌اهمیت جلوه می‌دهد. گویی هر کسی که در چارچوب این معیار‌ها قرار نگیرد، نه تنها مخاطب صداوسیما نیست، بلکه اساساً جزو مردم هم به حساب نمی‌آید.
    ملی‌گرایی کوتاه‌مدت: جلوه‌ای گذرا
    به یاد بیاورید در روز‌های بحرانی جنگ دوازده روزه و بحران‌های داخلی؛ رسانه ملی و مجموعه حاکمیت به طور محسوس به سمت ملی‌گرایی چرخیده بودند. از سینه‌زنی با سرود «ای ایران» گرفته تا نقش بستن طرح آرش کمانگیر بر دیوار‌های شهر، نماد‌های ملی برجسته شدند و به نظر می‌رسید دوران محدودسازی مردم به حزب‌اللهی‌ها به پایان رسیده باشد. تصور می‌شد که دیگر کسی به منتقدان و معترضان نمی‌گوید «اگر نمی‌خواهید، جمع کنید و بروید».
    اما عمر این ملی‌گرایی کوتاه بود و خیلی زود دوباره بازگشتیم به همان سیاق قبلی؛ سیاست‌های گزینشی، جانبداری از گروه‌ها و نادیده گرفتن بخش وسیعی از جامعه. همان سیاست‌هایی که نشان می‌داد رسانه ملی در درجه اول ابزار یک جناح است، نه رسانه همه مردم.
    رسانه ملی یا رسانه جناحی؟
    اگر تصور می‌کنید این حرف‌ها صرفاً شاخ و برگ ملی‌گرایانه دارند، سخت در اشتباهید. رئیس صداوسیما، در همکاری تنگاتنگ با وحید جلیلی، رسانه ملی را به ابزار تقویت جناح خاصی تبدیل کرده است. یادآوری کنیم که همین دیروز یک ویدیو وایرال شد که مجری سابق صداوسیما افشا می‌کرد، دو ماه مانده به انتخابات ۱۴۰۰، این رسانه رسماً اعلام کرده بود که می‌خواهد ابراهیم رئیسی پیروز شود.
    حالا این جانبداری را با حرف‌های ظاهراً ملی‌گرایانه جبلی درباره «مردم واقعی» ترکیب کنید. نتیجه چیزی جز یک رسانه جناحی با اسم ملی نیست که بخش وسیعی از جامعه را از دایره مخاطب حذف می‌کند.
    نقش جلیلی‌ها و محدودسازی دیدگاه‌ها
    نقش برجسته طیف جلیلی، و به ویژه وحید جلیلی، باعث شده سیاست‌های رسانه‌ای صداوسیما سیستماتیک به سمت محدودسازی دیدگاه‌ها و برجسته کردن گروه‌های خاص حرکت کند. این رویکرد نه تنها عدالت رسانه‌ای را زیر سؤال می‌برد، بلکه اعتماد تاریخی مردم به رسانه ملی را هم به شدت کاهش داده است.
    ماد‌های ملی که برای مدتی برجسته شده بودند، حالا دوباره رنگ باخته‌اند و رسانه ملی به همان چرخه محدودیت و جانبداری بازگشته است. این بازگشت، نه تنها اعتماد عمومی را کاهش می‌دهد، بلکه انسجام ملی را نیز تهدید می‌کند.
    مردم واقعا چه کسانی هستند؟
    امیدی به اصلاح رویه صداوسیما نیست، اما لازم است به آقای جبلی یادآوری کنیم که هرچقدر هم مدیر منصوب مقام رهبری باشد، هیچ حقی برای تعیین اینکه «مردم واقعی» چه کسانی هستند، ندارد. مردم ایران شامل همه کسانی هستند که در این خاک متولد شده و زندگی می‌کنند؛ همه آنهایی که دلشان برای این مرز و بوم می‌تپد، حتی اگر مجبور به مهاجرت و ترک وطن شده باشند؛ بنابراین از آقای جبلی انتظار می‌رود که به جای بازی با معیار‌های گزینشی و ساختن «مردم منتخب»، درک کند که وقتی مقام رهبری در شب عاشورا خواستار خواندن سرود «ای ایران» شده‌اند، یعنی رسانه ملی باید مرزبندی‌ها و اختلاف‌ها را کنار بگذارد و رسانه‌ای برای تمام مردم باشد، نه ابزار دست یک جناح محدود.
    رسانه ملی یا جناحی؟
    تلاش برای مرزبندی و برجسته کردن گروهی خاص، علاوه بر خودبزرگ‌بینی، به انسجام ملی آسیب می‌رساند. رسانه‌ای که باید پلی میان دولت و ملت باشد، امروز بدل به ابزاری شده که اختلاف‌ها و فاصله‌ها را پررنگ می‌کند.
    حقیقت ساده است: مردم ایران تنها با نسبت و عشقی که به این خاک و تاریخ آن دارند، تعریف می‌شوند، نه معیار‌های گزینشی یک مدیر رسانه‌ای. صداوسیما اگر بخواهد دوباره به مسیر ملی‌گرایی واقعی بازگردد، باید اعتماد عمومی را بازسازی، احترام به همه شهروندان را احیا و سیاست‌های جانبدارانه را کنار بگذارد.
    پایان جنگ، آغاز مسئولیت تازه
    پایان جنگ و بحران‌ها، پایان مسئولیت تاریخی صداوسیما نیست؛ بلکه شروعی است برای بازسازی رسانه ملی به عنوان خانه همه مردم، نه ابزار دست یک جناح سیاسی خاص. تا زمانی که مدیران رسانه‌ای ما به خود اجازه دهند مردم را گزینش کنند و «مردم واقعی» را تعریف کنند، هیچ راهی برای اعتمادسازی و انسجام ملی باقی نخواهد ماند.