کد خبر: 54092 | صفحه ۱۰ | تولید و تجارت | تاریخ: 21 مهر 1404
اصلِ بقا برابرِ کنترلِ اکوساید
وقتی حاکمیت شرکتی جلوی افزایش بحران زیست محیطی را می گیرد
کافی است واژه اکو ساید( محیط زیست کشی) را در اینترنت جستجو کنید، بهجز یکی، صد مورد نخست راجع یخچال و ساید بای ساید و اینجور چیزهاست، نه اینکه نخبگان و اهالی مطالعه و صنعت، چیزی از اکو ساید نشنیده باشند بلکه آنها بیشتر با واژگان دیگری همچون حفاظت از محیط زیست و توسعه پایدار و ... بهعنوان کلماتِ ساحتِ محیط زیست آشنا هستند و شاید از منظر نظری نسبت به واژهای با چنین بارِ دهشتناک، دافعه ذهنی داشته باشند، اما اکو ساید امروز در دنیا واقعیتی است که هرچه مخالفانِ رخدادِ تغییرات اقلیمی و خوشبینهای عرصه تعامل با محیط زیست یا فعالانِ نُرم شده در نُرم های اقتصادی هم بخواهند دربارهاش صغرا و کبرا بچینند، بازهم رخ نشان میدهد، از هوای که تنفس میکنیم تا غذایی که میخوریم و بیشتر از همهوقتی پایمان را از شهرهای بزرگ بیرون میگذاریم، کافی است یکسر به محل معادن شناختهشده کشور بزنید آنگاه تصویر اکو ساید را همانند آنچه جِرِد دایموند کتاب فروپاشی توصیف میکند به چشم میبینید،رها شدن طبیعت خالی و سوراخسوراخ شده، رسوب مواد سمی به خاک و تحلیل رفتن پوششهای گیاهی بهواسطه فعالیت انسانی و مانند آن!
اینها همان واقعیتهای غیرقابلانکاری هستند که در برابر مسوولیت ناپذیریهای قانونی، خلاء های اجرایی و شیوع رفتارِ « از آنطرف بام افتادن» برابر انبساط و انقباضهای تصمیم گیران اتفاق میافتد، اما آیا در برابر همه این هُرَست محیط زیست کُشی( اکو ساید) راه گریزی هم هست؟
پای صحبت برخی از فعالان اقتصادی یا واعظان توسعه پایدار که مینشینی، آنها هم همه حرفهای شما بدونِ اذعان به اکو ساید قبول دارند اما ترجیعبندی دارند با این مضمون: چه میشود کرد، توسعه هزینه دارد! بالاخره نمیتوان صنعتی شد، ثروت و ارزشافزوده تولید کرد، درآمد سرانه را افزایش داد و در یککلام انقلاب صنعتی سوم را در این دیار به سرانجامی برسانیم اما حالا کمی ازاینجا و آنجای محیط زیست را تخریب نکنیم، بالاخره زمین خدا بزرگ است یا بعضیها هم مثل رییس جمهور آمریکا هستند، منکر هرگونه تغییرات اقلیمی و مدافع گسترش صنعت به هر قیمتی، برای نمونه همانهایی که به دنبال احداث پتروشیمی دریکی از زیستبومهای شمال کشور هستند!
بهعبارتدیگر معمولا بحثهای ضدِ اکو ساید به نتیجهای نمیرسد چون اصولا بسیاری از شرکتها یا کارخانهها و بهزعم خودشان هلدینگ های صنعتی، فاقد حاکمیت شرکتی هستند یا اگر هم بهظاهر خود را دارای حاکمیت شرکتی میدانند آن را یک پروژه اداری روی کاغذ یا لایسنس های خریدنی فرض میکنند و نه پروسهای برای نیل به توسعه پایدار و همهجانبه!
بااینحال اینجا در اصفهان اگرچه گزارههای ذکرشده، مصداقهای فراوانی و از اتفاق منتقدان جدی هم دارد اما جایی مثل فولاد مبارکه به لحاظ ساختاری و برخورداری از حاکمیت شرکتیِ قابلقبول، توانسته میتواند نامش از سیاهه مسوولان اکو ساید ( محیطِ زیست کشی) خط بزند.
نگارنده در سطور پیشِ رو، باهدف برجسته کردن تلاشهای واقعی برای مقابله با مخاطراتِ اکو ساید، بر نقشِ حاکمیت شرکتی در شکلگیری پروسههای مبتنی بر پروتکلهای واضح زیستمحیطی تاکید میکند، پروتکلهایی که از قرار به صورتی نظاممند توسط فولاد مبارکه تدوینشدهاند و حداقل طی ده سال گذشته عملیاتی شدهاند.
در محتوای ای پروتکلها، بازچرخانی آب، نصب تجهیزات غبارگیر، جمعآوری آلایندههای محیطی و جوی( ناشی از فعالیت صنعتی) تصفیه پسابهای حاصل از فاضلاب چندین شهر استان و موارد همچون حرکت به سمت استفاده از انرژیهای تجدید پذیر و اقداماتی ازایندست آمده است که در جای خود درست و منطقی هستند، اما تفاوت اصلی و بنیادین در حاکمیت شرکتی مبتنی بر اصول توسعه پایدار با شعار دادنها وقتی پدیدار میشود که یک شرکت یا مجموعه نه از سرِ رفعِ مسوولیت بلکه بر اساس مسوولیت پذیری و آگاهی نسبت به کاری که انجام میدهد وارد حوزه فعالیت صنعتی شود.
ما در همین اثنا شاهد آن هستیم که فولاد مبارکه و البته تعداد محدودی دیگر از شرکتهای صنعتی بنا به ذاتِ صنعتی و رسوخ تفکر مدرن در اساس شکلگیریشان،به این نکته پی بردهاند که برای زنده ماندن باید زیر پای خودشان را خالی نکنند، برای مثال جمعآوری نخالهها، استفاده مجدد از سربارهها برای تولید مصالح عمرانی یا هزینههای تحقیق و توسعه باهدف کاهش مصرف انرژی تجدید پذیر و برنامهریزی برای انتشار کمترِ کربن، ازجمله نتایج همین تفکر محسوب میشود.
بااینهمه راههای نرفته زیادی در برابر کمپانیها و صنایع دنیا و ایران وجود دارد که برای کنترل و نه حلِ بحرانهای موجود باید طی شوند، راههای که اگرچه بازگشت روزهای پیشاصنعتی از منظر زیستمحیطی را فعلا نوید نمیدهند اما حداقل میتوانند از گسترش دامنه بحران اکو ساید جلوگیری کنند، برای مثال الزام معادن و بهرهبرداران به جبران آلایندگیها، تضمین عدم خسارتِ پایدار به محیط زیست و قرار دادن اصل حاکمیت شرکتی مبتنی بر توسعه پایدار بهعنوان شرط فعالیت و نه نوعی مزیت نسبی در کنار تعیین استانداردهای قابل رصد و پایش در مورد نتایج هرگونه فعالیت صنعتی ، میتواند به کاهش دامنه اکو ساید در کشور کمک کند، از سوی دیگر نباید ازنظر دور داشت، در آیندهای که طلیعهاش از همین حالا آغازشده، ویژند( برند) سازی سبز به مهمترین اصل در بقای تجاری به شمار میرود تا جایی که کشوری مانند چین که هنوز هم یکی از بزرگترین منتشرکنندگان کربن در جهان است، نه برای دلخوشی فعالان زیستمحیطی و راه انداختن شوهای تبلیغاتی یا برخی عملکرد سازی ها(که برای ما بسیار آشنا هست) نقشه راه محکم با پشتوانه عملی برای کاهش انتشار کربن و مقابله با محیط زیست کشی، تدوین و اجرای آن را آغاز کرده است.
شاید به همین دلیل بتوان از تجربه مفید برخی شرکتها مثل فولاد مبارکه بهمثابه نوعی الگو در رعایتِ واقعی حاکمیت شرکتی مبتنی بر توسعه پایدار استفاده کرد و آن را به دیگر صنایع تسری داد، الگو گرفتنی که آخرین فرصت برای تضمین حیات در آینده است و اگر شکل نگیرد، ممکن است همین تعداد محدود از عاملان به اصول توسعه پایدار از طلا گشتن پشیمان شوند!