سرمقاله

فاصله واقعیت‌ها با خوش‌خیالی‌های ترامپ / جلال خوش‌چهره

مشاهده کل سرمقاله ها

صفحات روزنامه

اخبار آنلاین

  • فراخوان عمومی توسعه‌دهنده و پشتیبان سامانه آرشیو الکترونیک و دیجیتال‌سازی اسناد
  • حضور همراه اول با سبدی از سرویس‌های هوشمند در جیتکس 2025
  • ایران رکورد تولید نفت را پس از جنگ ۱۲ روزه جابه‌جا کرد
  • مشاهده کل اخبار آنلاین

    کد خبر: 54161  |  صفحه ۱۱ | ایران و جهان  |  تاریخ: 22 مهر 1404
    چرا ایران در اجلاس شرم الشیخ شرکت نکرد؟
    امتناع تهران از ورود به نمایش قدرت
    گروه سیاست خارجی - پس از پذیرش آتش بس از سوی حماس و رژیم صهیونیستی نشستی از سوی دولت آمریکا در شرم الشیخ مصر ترتیب داده شده تا سران کشور‌ها در آن حاضر باشند و شاهد امضای رسمی صلح در غزه باشند.
    در ادامه اجرای آتش بس در نوار غزه، ریاست جمهوری مصر شنبه شب اعلام کرده بود که روز دوشنبه ۲۱ مهرماه یک نشست بین‌المللی با حضور بیش از ۲۰ کشور در شهر شرم الشیخ برگزار خواهد شد. هدف اصلی این نشست، پایان دادن به جنگ در نوار غزه عنوان شده است.
    امید محسنی در برنا می نویسد: به گفته سران غربی نشست شرم‌الشیخ قرار است آینده غزه و چارچوب نظم جدید منطقه‌ای را ترسیم کند؛ نظمی که پس از دو سال جنگ در غزه و تنش مستقیم ایران و اسرائیل، اکنون با امضای آتش‌بس وارد مرحله تازه‌ای شده است. ترامپ در نخستین اظهاراتش پس از اعلام این آتش‌بس، از جنگ اخیر میان ایران و اسرائیل و بمباران تاسیسات هسته‌ای ایران به عنوان «مقدمه صلح در غزه» یاد کرد، توقف جنگی که با تفسیر او می‌تواند خاورمیانه را تغییر دهد. او صلح را نتیجه «نمایش قدرت» می‌داند، نه نتیجه گفت‌و‌گو و تفاهم. همین‌جا شکاف بزرگ میان منطق واشنگتن و منطق تهران آغاز می‌شود؛ در حالی که ایران بر صلح به‌مثابه مقاومت و عدالت تأکید دارد، ترامپ آن را محصول قدرت و تسلیم می‌بیند.
    دعوت از ایران و محاسبات هزینه دیپلماسی
    دعوت از ایران برای حضور در نشست شرم‌الشیخ، تصمیمی بود که در ظاهر به ابتکار مصر و با تایید ضمنی آمریکا صورت گرفت. اما پاسخ منفی تهران، معادلات را تغییر داد. بر اساس گزارش‌ها، دولت چهاردهم با حضور شخص رئیس‌جمهور و وزیر خارجه موضوع را بررسی کرده و در نهایت ترجیح داده است که ایران در این گردهمایی شرکت نکند.
    در ظاهر، این تصمیم نشانه‌ای از تداوم فاصله سیاسی با واشنگتن است، اما در عمق خود بازتاب نوعی احتیاط استراتژیک محسوب می‌شود؛ احتیاطی که ریشه در تجربه‌های گذشته دارد.
    در تهران، گروهی از منتقدان در روز‌های اخیر به تشویق دولت پرداختند برای اینکه از این فرصت برای ابراز ایده‌های تهران درباره غزه و چیده‌مان جدید گفت‌و‌گو با غرب استفاده کند. در نقطه مقابل، برخی فعالان سیاسی بر این باورند که حضور ایران در نشست شرم‌الشیخ تصمیمی مهم، اما پرهزینه بود. آنها یادآور می‌شوند که فرصت طرح مستقیم دیدگاه‌های تهران درباره آینده فلسطین هرچند اهمیت دارد، اما همزمان تأکید می‌کنند که حضور در چنین نشستی می‌توانست ایران را در زمین تبلیغاتی ترامپ گرفتار کند. در حقیقت، ترامپ این نشست را صحنه‌ای برای بازسازی چهره بین‌المللی خود و نتانیاهو طراحی کرده است. از نگاه تهران، ورود به چنین نمایشی، آن‌هم در شرایطی که استراتژی «پیمان ابراهیم» در حال بازتعریف روابط عربی -اسرائیلی است، معادل بازی در زمین واشنگتن بود.
    پیمان ابراهیم و بازسازی نقشه قدرت
    ترامپ در گفت‌و‌گو‌های خود با رسانه‌های آمریکایی از تمایلش برای پیوستن ایران به «پیمان ابراهیم» سخن گفته است؛ پیمانی که از نظر او «دروازه صلح ابراهیمی» است، اما در نگاه تهران، چیزی جز طرحی برای عادی‌سازی روابط با اسرائیل و مشروعیت‌بخشی به اشغالگری نیست. عباس عراقچی، وزیر امور خارجه ایران، یکشنیه در پاسخ به مجری تلویزیون که از این موضوع پرسید، با لحنی تند گفت: «به‌رغم نام مقدسی که دارد، این پیمان طرحی خائنانه برای مشروعیت‌بخشی به رژیمی نسل‌کش و کودک‌کش است.» در واقع، از نگاه دستگاه دیپلماسی ایران، حضور در نشست شرم‌الشیخ در چنین فضایی می‌توانست به معنای پذیرش ضمنی همین منطق باشد؛ منطقی که بر محور عادی‌سازی به‌جای عدالت‌سازی استوار است.
    دیپلماسی دو لایه تهران؛ میان صلح و تله سیاسی
    تحلیل‌گران در تهران می‌گویند دولت چهاردهم با نپذیرفتن دعوت مصر، در واقع دو مسئله مهم را مد نظر داشته است: نخست، گرفتار شدن در نمایش انتخاباتی ترامپ، و دوم، ذوب شدن پرونده ایران در محور «صلح خاورمیانه» که می‌توانست ابعاد هسته‌ای و دفاعی سیاست خارجی کشور را به حاشیه براند. در گفت‌و‌گو‌های اخیر عباس عراقچی و مهاجرانی، سخنگوی دولت، اشاره‌هایی دیده می‌شود که نشان می‌دهد گفت‌و‌گو‌های مستقیم تهران و واشنگتن در آینده منتفی نیست، اما این گفت‌و‌گو‌ها باید در چارچوبی «برابرحقوق» و نه «صحنه‌های نمادین» دنبال شود. تهران از تجربه مذاکرات هسته‌ای و همچنین از رفتار غرب در بحران غزه به این جمع‌بندی رسیده است که در سیاست بین‌الملل، هر نمایش صلحی می‌تواند مقدمه‌ای برای یک محاصره تازه یا فریب دیپلماتیک باشد. سید عباس عراقچی بامداد دوشنبه ۲۱ مهر ۱۴۰۴ در شبکه ایکس نوشت: «ایران از دعوت رئیس‌جمهور السیسی برای حضور در نشست شرم‌الشیخ سپاسگزار است. با وجود تمایل به تعاملات دیپلماتیک، نه رئیس‌جمهور پزشکیان و نه من، نمی‌توانیم با کسانی وارد تعامل شویم که به مردم ایران حمله کرده‌اند و همچنان ما را تهدید و تحریم می‌کنند.»
    وی افزود: «با این حال، ایران از هر ابتکاری که به نسل‌کشی اسرائیل در غزه پایان دهد و به اخراج نیرو‌های اشغالگر منجر شود، استقبال می‌کند.»
    امتناع به مثابه موضع
    در منطق قدرت‌های معاصر، مشارکت اغلب به معنای پذیرش قواعد ازپیش‌تعریف‌شده است. امتناع تهران از حضور در شرم‌الشیخ را می‌توان تلاشی دانست برای بازتعریف نسبت خود با همین منطق؛ نوعی مقاومت در برابر ادغام اجباری در زبانی که بازیگران مسلط آن را نوشته‌اند. در این سطح، امتناع نه نفی گفت‌و‌گو، بلکه نفی چارچوبی است که گفت‌و‌گو را از پیش بی‌اثر می‌کند. وقتی قواعد مذاکره، پیشاپیش تابع روایت آمریکا از صلح و نظم منطقه‌ای باشد، مشارکت در آن عملا به معنای انصراف از امکان نقد است. به همین اعتبار، تصمیم تهران در این بزنگاه را می‌توان نوعی اقدام بازدارنده در سطح نمادین دانست؛ تلاشی برای حفظ ظرفیت کنش مستقل در جهانی که صحنه‌های سیاسی به‌سرعت در حال تغییر است.