کد خبر: 55679 | صفحه ۱ | تاریخ: 24 آبان 1404
آب؛ آزمون صداقت در حکمرانی! / محمدعلی وکیلی
خشکسالی دیگر یک هشدار نیست؛ واقعیتی است که بر زندگی مردم سایه انداخته و همه اضلاع حکمرانی را به چالش کشیده است. آنچه امروز کشور را در برابر این بحران آسیبپذیرتر کرده، نه صرفاً کمبود بارش یا تغییرات اقلیمی، بلکه عادت دیرینهای است که تا مسائل به مرز بحران نرسند، تدبیر و اقدام جدی در دستور کار قرار نمیگیرد.
سالهاست به جای مواجهه با مسائل، صورت آنها پاک شده و «زمان خریدن» به عنوان راهبرد غالب انتخاب شده است. اما امروز دیگر زمان خریدنی نیست؛ آثار کلنگی شدن کشور هر روز آشکارتر میشود و بحران ناترازیها از اقتصاد تا محیط زیست، همهگیر و فراگیر شده است.
در این میان، ادعاهای اخیر شهردار تهران مبنی بر اینکه اگر مدیریت آب پایتخت به شهرداری واگذار شود، میتوان با نصب «کاهندهها» بر کنتورهای منازل مصرف را مدیریت کرد، نمونهای روشن از برخوردهای سطحی و شعاری با مسئلهای پیچیده است. مدیریت آب، آن هم در کلانشهری چون تهران، نیازمند اصلاح ساختارها، شفافیت دادهها، سرمایهگذاری در فناوری و تغییر الگوی مصرف است؛ نه راهحلهای سادهانگارانه و شرطهای ناشدنی که بیشتر به نمایش سیاسی شباهت دارد تا تدبیر کارشناسی.
بیتردید وضع کنونی محصول بیتدبیریهای گذشته است. اگر اصلاح شیوه حکمرانی با انتخاب و اختیار صورت نگیرد، جبر زمانه آن را تحمیل خواهد کرد؛ اما با هزینهای سنگین. بحران خشکسالی اکنون حکم به اصلاح حکمرانی آب داده است و میتوان آن را فرصتی برای بازنگری در شیوههای مدیریت کشور دانست.
راهکارهای ضروری برای اصلاح حکمرانی آب:
• مدیریت پیشگیرانه به جای مدیریت بحران
• ایجاد نظام هشدار و اقدام زودهنگام
• شفافیت و پاسخگویی؛ انتشار عمومی دادههای منابع و مصارف آب
• اصلاح الگوی کشت و مصرف؛ جایگزینی کشاورزی سنتی پرمصرف با الگوهای علمی و کمآببر
• مذاکره پایدار با کشورهای همسایه برای مدیریت منابع مشترک
• سرمایهگذاری در شیرینسازی و بازچرخانی آب
• هوشمندسازی شبکههای توزیع
• آموزش و آگاهیبخشی درباره ارزش آب به عنوان یک اولویت ملی.
در اینجا باید هشدار جدی داد: انتقال بحران از یک حوزه به حوزه دیگر در قالب سیاست سدسازی، بدون توجه به ابعاد زیستمحیطی، نمونه بارز بیصداقتی در حکمرانی آب است. احداث سدهای ماندگان و خرسان در استان کهگیلویه و بویراحمد، مصداق روشن چنین رویکردی است که پیامدهای اجتماعی و زیستمحیطی خسارتباری به دنبال خواهد داشت.
مخلص کلام:
خشکسالی امروز نه فقط یک بحران طبیعی، بلکه آزمونی برای صداقت در حکمرانی است. اگر این بحران را فرصتی برای اصلاح بدانیم، میتوانیم از دل تهدید، راهی به سوی آیندهای پایدار بیابیم. اما اگر همچنان به پاک کردن صورت مسئله و خریدن زمان بسنده کنیم، جبر زمانه اصلاح را با هزینهای سنگین بر ما تحمیل خواهد کرد.
تا زمانی که سیاستهای تهرانمحور و تمرکزگرا باقی بماند، و تا زمانی که مسئولان به جای توسعه متوازن منطقهای تنها در فکر حفظ موقعیت خود باشند، هم زیرساختهای آب تهران خواهد پوسید و هم امیدهای مردم هر دهه خردترخواهدشد.