کد خبر: 55923 | صفحه ۱۱ | ایران و جهان | تاریخ: 27 آبان 1404
«ابتکار» سفر محمدبنسلمان به آمریکا را بررسی میکند
معامله در کاخ سفید
گروه بینالملل - سفر محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان سعودی به واشنگتن پس از هفت سال توقف روابط سطح بالا رویدادی بسیار مهم در معادلات منطقهای و جهانی قلمداد میشود. ولیعهد سعودی امروز سهشنبه به واشنگتن سفر کرده و قرار است با دونالد ترامپ، در کاخ سفید دیدار کند؛ دیداری که شواهد نشان میدهد بر پایه مجموعهای از اهداف اقتصادی، امنیتی، دفاعی و ژئوپلیتیکی طراحی شده و میتواند فصل تازهای در مناسبات ریاض-واشنگتن بگشاید. این دیدار در مقطعی حساس انجام میشود؛ زمانی که رقابت قدرتها در خاورمیانه، آینده بازار انرژی، توازن امنیتی در خلیج فارس و همچنین مسیر عادیسازی روابط اعراب و اسرائیل در مرحلهای تعیینکننده قرار دارد.
نخستین محور برجسته این سفر، همکاریهای اقتصادی و سرمایهگذاری مشترک است. عربستان سعودی طی سالهای اخیر با اجرای برنامه چشمانداز 2030 تلاش کرده ساختار اقتصادی خود را از یک اقتصاد مبتنی بر نفت به اقتصادی متنوع تبدیل کند. این برنامه جاهطلبانه نیازمند سرمایهگذاری عظیم خارجی، فناوری پیشرفته و مشارکت گسترده شرکتهای بینالمللی است. ایالات متحده نیز یکی از شرکای سنتی عربستان در حوزه انرژی، فناوری، صنایع زیربنایی و خدمات مالی محسوب میشود. ولیعهد سعودی با هدف جذب سرمایه و تقویت اعتماد شرکتهای آمریکایی، در واشنگتن حضور مییابد تا پیام روشنی به اقتصاد جهانی بدهد؛ اینکه عربستان برای پروژههای بزرگ، بهویژه در حوزه انرژیهای نو، هوش مصنوعی، زیرساختهای کلان و پروژههای شهری مانند نئوم، آماده مشارکت طولانیمدت است.
این سفر همچنین با برگزاری کنفرانس سرمایهگذاری سعودیها در ریاض همزمان شده است؛ اقدامی که نشان میدهد ریاض تلاش دارد سرمایهگذاران آمریکایی را همزمان با گفتوگوهای سیاسی در واشنگتن، به فرصتهای اقتصادی در عربستان متصل کند. این همافزایی بین دیپلماسی سیاسی و اقتصادی هدفی دوگانه دارد؛ نخست تقویت روابط دوجانبه با ایالات متحده و دوم رقابت با سایر قدرتها، بهویژه چین، که طی سالهای اخیر جایگاه ویژهای در اقتصاد عربستان پیدا کرده است.
محور دوم این سفر، موضوع خرید جنگندههای اف-۳۵ از آمریکا است؛ توافقی که سالهاست موضوع گفتوگوی میان دو کشور بوده اما به دلیل ملاحظات امنیتی واشنگتن و نگرانیهای رژیم صهیونیستی، به مرحله نهایی نرسیده است. عربستان سعودی یکی از بزرگترین خریداران تسلیحات آمریکایی است و به دنبال ایجاد برتری نظامی در منطقه، بهویژه در برابر تهدیدات موشکی و پهپادی، تمایل دارد به فناوریهای پیشرفتهتری دست یابد. با این حال، فروش اف-۳۵ به عربستان نهتنها یک معامله نظامی، بلکه یک تصمیم ژئوپلیتیکی پیچیده است. لذا واشنگتن باید میان حفظ «برتری کیفی نظامی» رژیم صهیونیستی ، حفظ نفوذ خود در ریاض و جلوگیری از اتکاى عربستان به قدرتهای رقیب مانند چین و روسیه توازن ایجاد کند.
ترامپ در دوره نخست ریاستجمهوری خود از تقویت روابط دفاعی با ریاض حمایت کرده بود و اکنون در بازگشت به قدرت تلاش دارد روابط خود با ولیعهد سعودی را به سرعت احیا کند. برای عربستان، خرید اف-۳۵ نهتنها بهمعنای ارتقای توان دفاعی، بلکه نشانهای از اعتماد متقابل با آمریکا و تثبیت نقش آن در نظم امنیتی خلیج فارس است. در مقابل، ایالات متحده نیز چنین معاملهای را ابزاری برای حفظ وابستگی راهبردی عربستان به فناوری نظامی آمریکا تلقی میکند.
اما شاید مهمترین محور مذاکرات, موضوع عادیسازی روابط عربستان و رژیم صهیونیستی باشد؛ پروندهای که طی سالهای گذشته یکی از محورهای اصلی سیاست خاورمیانهای واشنگتن بوده است. عادیسازی روابط میان ریاض و تلآویو، در صورت تحقق، مهمترین تحول ژئوپلیتیک در خاورمیانه طی دهه اخیر خواهد بود. برخلاف امارات و بحرین که با توافق ابراهیم روابط خود را با رژیم صهیونیستی رسمی کردند، عربستان بهعنوان یکی بزرگترین قدرتهای جهان عرب، تاکنون از این روند فاصله گرفته و خواستار تضمینهای امنیتی، پیشرفت در پرونده فلسطین و بستههای بزرگ اقتصادی و فناوری شده است.
اکنون که ترامپ بار دیگر در کاخ سفید مستقر شده، فرصت برای احیای تلاشهای قبلی ایجاد شده است. ترامپ در دوره اول ریاستجمهوری خود روی «ائتلاف عربی-اسرائیلی» برای مقابله با ایران حساب باز کرده بود. بنابراین دیدار پیش رو میتواند اولین گام برای احیای این راهبرد باشد. عربستان احتمالاً خواستار تضمینهای امنیتی رسمی از آمریکا، دسترسی به فناوریهای پیشرفته نظامی و مشارکت در برنامههای مشترک منطقهای است. در مقابل، واشنگتن انتظار دارد ریاض گامهایی عملی برای نزدیک شدن به رژیم صهیونیستی بردارد، هرچند چنین توافقی نیازمند فرآیند طولانیمدت و پیچیدهای خواهد بود.
جایگاه این سفر در معادلات منطقهای نیز بسیار حائز اهمیت است. خاورمیانه در حال ورود به مرحلهای از تغییرات بنیادی است؛ رقابت ایران و رژیم صهیونیستی تشدید شده، امنیت دریایی در خلیج فارس با تهدیدات جدید مواجه است، قیمت انرژی نوسانات چشمگیر دارد و نظم امنیتی سنتی مبتنی بر حضور آمریکا در حال بازتعریف است. عربستان در سالهای اخیر نشان داده که تمایل دارد نقش یک بازیگر مستقل را ایفا کند؛ از گفتوگوهای مستقیم با ایران گرفته تا همکاری اقتصادی با چین و روسیه. بنابراین این سفر پیام روشنی دارد؛ اینکه ریاض قصد ندارد از واشنگتن فاصله بگیرد و همچنان آمریکا را شریک راهبردی خود میداند، اما این شراکت باید متوازن، قابل پیشبینی و بر اساس منافع متقابل باشد.
از سوی دیگر، ترامپ نیز بهشدت نیازمند موفقیت در سیاست خارجی است. او با مجموعهای از چالشها شامل جنگ اوکراین، رقابت فزاینده با چین و ناآرامیهای خاورمیانه روبهروست. لذایک توافق بزرگ با عربستان چه در حوزه تسلیحاتی، چه اقتصادی یا حتی آغاز روند عادیسازی میتواند برای دولت او دستاوردی مهم محسوب شود. این دیدار همچنین میتواند زمینهساز همکاریهای جدید در حوزه انرژی باشد. آمریکا به دنبال ثباتبخشی به بازار نفت است و عربستان، بهعنوان بزرگترین صادرکننده جهان، نقشی تعیینکننده در مدیریت قیمتها دارد. در نتیجه واشنگتن امیدوار است در صورت تنشهای بیشتر در منطقه، ریاض تولید نفت خود را در مسیر هماهنگ با سیاستهای آمریکا تنظیم کند.
همچنین، محورهای گفتوگو میتواند شامل مسائل امنیتی منطقهای، از جمله وضعیت یمن، تحولات دریای سرخ، مقابله با قاچاق سلاح و نقشآفرینی ایران در منطقه باشد. عربستان در تلاش است بر اساس راهبرد جدید خود، از تقابل مستقیم دوری کند و بیشتر بر ثبات اقتصادی و امنیت داخلی تمرکز داشته باشد. واشنگتن نیز بهدنبال کاهش هزینههای نظامی در منطقه است و همکاری نزدیک با ریاض میتواند این هدف را تقویت کند.
در مجموع، این سفر را میتوان تلاشی برای بازسازی روابط راهبردی میان عربستان و آمریکا دانست؛ رابطهای که در سالهای اخیر به دلیل اختلاف بر سر جنگ یمن، قتل جمال خاشقجی، سیاست انرژی اوپک پلاس و نزدیکی عربستان به قدرتهای شرق آسیا دچار تنش شده بود. اکنون دو طرف به این جمعبندی رسیدهاند که حفظ شراکت راهبردی نهتنها ضروری است، بلکه برای مدیریت چالشهای آینده نیز اهمیت حیاتی دارد.
بنابراین سفر محمد بن سلمان به واشنگتن، صرفنظر از نتایج فوری، نقطه عطفی در روابط دو کشور خواهد بود. اگر مذاکرات به توافقهای قابلتوجه منجر شود، آینده همکاریهای اقتصادی و امنیتی شتاب خواهد گرفت. اگر هم اختلافات باقی بماند، دستکم این دیدار آغازگر دورهای از گفتوگوی مستقیم خواهد بود. آنچه قطعی است این است که آینده نظم منطقهای، امنیت خلیج فارس و تعاملات ژئوپلیتیکی خاورمیانه تا حد زیادی به نتایج این دیدار بستگی خواهد داشت.