کد خبر: 56821 | صفحه ۱ | تاریخ: 19 آذر 1404
گزارش نشست تخصصی «کودکان در سایه ترور»
واکاوی ترومای روانشناختی و راهکارهای حمایتی
نشست تخصصی «کودکان در سایه ترور: واکاوی ترومای روانشناختی و راهکارهای حمایتی» روز سهشنبه ۱۱آذر۱۴۰۳ با همکاری بنیاد هابیلیان و دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه فردوسی مشهد برگزار شد. این نشست با دبیری دکتر محمدباقر راحتحق و با سخنرانی سیدمحمدجواد هاشمینژاد (دبیرکل بنیاد هابیلیان)، دکتر سیدامیر امینیزدی (استاد دانشگاه فردوسی) و دکتر فاطمه آذرخرداد (روانشناس و مشاور) همراه بود.
دبیر نشست: ضرورت تبدیل «درد» به «دانش و اقدام»
دکتر راحتحق در آغاز، هدف نشست را بررسی وضعیت کودکان آسیبدیده از ترور همزمان با روز جهانی کودک عنوان کرد. وی با تأکید بر نقش بیبدیل خانواده که بستر ۸۵ درصد رشد شخصیت کودک است، هشدار داد که ترور با تحمیل «تروما» و «سوگ»، این بنیان امن را فرو میریزد و در صورت عدم حمایت صحیح، به اختلالات پایدار شخصیتی میانجامد. ایشان با یادآوری پیشینه خانوادگی بسیاری از اعضای بنیاد هابیلیان، این گردهمایی را هدیهای معنوی به قربانیان دانست و ساختار بحث را در سه محور «تحلیل روانشناختی، مداخلات بالینی و راهکارهای حمایتی» ترسیم نمود.
هاشمینژاد: فراخوانی برای تشکیل ائتلاف درمانی ملی
سیدمحمدجواد هاشمینژاد با نقد «رویکرد صرفاً امنیتی» به ترور، بر ضرورت تحول به سوی یک «پاسخ حقوقی-حمایتی جامع» تأکید کرد. وی با ارائه آمار هولناک ۲۱۶۲ کودک و نوجوان قربانی ترور در چهار دهه گذشته، به تشریح دو الگوی «بمبگذاریهای کور» و «حملات هدفمند» پرداخت که در آن کودکان به عنوان «خسارت جانبی پذیرفتهشده» محاسبه میشدند.
وی پیامد این فاجعه را ایجاد «نسلی با زخمهای نامرئی» برشمرد که از اختلال استرس پس از سانحه (PTSD)، سوگ حلنشده و تخریب عرصههای رشد رنج میبرند و در معرض جذب به «چرخه خشونت» هستند. راه حل عملی وی، تشکیل یک «ائتلاف درمانی سهضلعی» متشکل از خانوادههای قربانی، متخصصان روانشناسی و نهادهای حمایتی بود. هاشمینژاد این نشست را «سنگ بنای یک همکاری استراتژیک» برای تدوین یک برنامه عمل ملی خواند و از تمام ظرفیتهای علمی برای «ساختن آیندهای امنتر» دعوت کرد.
امینیزدی: از نقد «کودک-رفلکس» تا نظریه «مغزِ معناساز»
دکتر سیدامیر امینیزدی سخنرانی خود را با نقد پارادایم رایجی آغاز کرد که کودک قربانی را یک «دستگاه ریاکشن» منفعل میپندارد. در مقابل، وی چارچوب «کودک به مثابه معناساز فعال» را معرفی و برای تبیین آن، مدل «مغز به عنوان دستگاه پیشبینیکننده معناساز» را تشریح کرد.
به گفته وی، ترومای ناشی از ترور، این دستگاه هوشمند را از طریق ایجاد «سوگیری توجه» بیمارگونه، تولید «پیشبینیهای فاجعهبار» و القای هیجانات منفی شدید «هک» و تخریب میکند. تکرار این چرخه، به شکلگیری یک «عینک بدبینانه» یا «لنز سیاه» ثابت در ذهن کودک میانجامد که جهان را ناامن و خود را بیارزش تفسیر میکند و مخربتر از همه، «قابلیت یادگیری و اصلاح» مغز را قفل مینماید.
راه برونرفت از نظر امینیزدی، «بازسازی دستگاه پیشبینیکننده» از طریق ایجاد یک «رابطه ایمن» است. وی تکنیک حیاتی «همتنظیمی» را معرفی کرد که در آن فرد بزرگسال با سیستم عصبی آرام خود، مانند یک آتشنشانی به خاموش کردن آتش سیستم عصبی بههمریخته کودک کمک میکند. وی اصل بنیادین را اینگونه خلاصه کرد: «امنیت، پادزهر ترس است.» و تأکید نمود که بدون فراهم آوردن این بستر امن، هیچ مداخله درمانی دیگری مؤثر نخواهد بود.
آذرخرداد: ارائه نقشه راه سهسطحی مداخله بالینی
دکتر فاطمه آذرخرداد، متولی محور «مداخلات بالینی» نشست، سخنان خود را با هشدار درباره پیامدهای ماندگار ترومای کودکی آغاز کرد و به آمارهای تکاندهندهای مانند شیوع ۸۴ درصدی کابوسهای شبانه و ۳۵ تا ۷۹ درصدی PTSD در کودکان آسیبدیده اشاره نمود. وی با روایتهایی از زخمهای ناپیدا هشدار داد که حتی موفقیتهای ظاهری بازماندگان میتواند با فقدان مهارتهای پایهای مانند «عزت نفس» و «جرأتورزی» همراه باشد.
وی در پاسخ، یک «نقشه راه سهسطحی مداخله بالینی» ارائه داد:
۱. مداخلات فوری (۷۲ ساعت اول): تأمین امنیت فیزیکی و عاطفی، حمایت، نوازش و بازگشت به روال عادی زندگی.
۲. مداخلات تخصصی: استفاده از درمانهایی مانند درمان شناختی-رفتاری متمرکز بر تروما (TF-CBT) برای پردازش هیجانات و تغییر افکار ناسازگار.
۳. مداخلات بلندمدت: بهرهگیری از روشهای مؤثری مانند حساسیتزدایی و بازپردازش از طریق حرکات چشم (EMDR)، بازی درمانی و مهمتر از همه، تأمین حمایت اجتماعی پایدار.
آذرخرداد بر لزوم «تطبیق فرهنگی» این راهکارها تأکید و نمونهای مانند جایگزینی «معنویتدرمانی» به جای «حیواندرمانی» در پروتکلهای بومی را ذکر کرد. وی در پایان، «پیشگیری» را کلید طلایی دانست و گفت: «پاسخ نهایی، در تربیت و معنابخشی پیش از وقوع بحران نهفته است».
جمعبندی: گذار از درد به عمل
این نشست تخصصی، با به تصویر کشیدن ابعاد هولناک ترور بر روان کودکان، فراتر از مرثیهسرایی، بر ضرورت اقدام عملی، بینرشتهای و بومی تأکید کرد. از فراخوان هاشمینژاد برای یک ائتلاف ملی، تا تحلیل امینیزدی از سازوکار تروما و ارائه نقشه راه بالینی آذرخرداد، همگی بر یک هدف مشترک اشاره داشتند: تبدیل درد جمعی به دانشی کاربردی برای التیام زخمهای نسل قربانی و ساختن آیندهای امنتر.