صفحات روزنامه
اخبار آنلاین
یادداشتی برای مدیران بنگاههای اقتصادی و صنعتی کشور
در فضای رقابتی امروز اقتصاد جهانی، موفق بودن یک بنگاه دیگر صرفاً به معنای فروش بالاتر، صادرات بیشتر یا سهم بازار بزرگتر نیست. تجربه اقتصادهای توسعهیافته نشان میدهد شرکتهایی که به بلوغ واقعی رسیدهاند، ناگزیر وارد سطحی از نقشآفرینی میشوند که فراتر از منافع مستقیم خود بنگاه است. این شرکتها، چه آگاهانه و چه تدریجی، به نمایندگان غیررسمی صنعت و اقتصاد کشورشان تبدیل میشوند؛ جایگاهی که هم فرصت میآفریند و هم مسئولیت. در این سطح، بنگاه دیگر تنها «بازیگر بازار» نیست، بلکه بخشی از تصویری است که جهان از اقتصاد آن کشور در ذهن خود میسازد.
در ادبیات جهانی برندسازی ملّی، بهویژه در چارچوب شاخصهای آنهولت، تصویر یک کشور در ذهن بازیگران بینالمللی نه از طریق شعار، کمپین تبلیغاتی یا بیانیههای رسمی، بلکه از مسیر تجربه واقعی همکاری شکل میگیرد. برای سرمایهگذار خارجی، شریک تجاری یا نهاد بینالمللی، «ایران» اغلب نه یک مفهوم انتزاعی سیاسی یا جغرافیایی، بلکه مجموعهای از تعاملات عینی با شرکتها، مدیران و ساختارهای اقتصادی ایرانی است. کیفیت این تجربههاست که اعتماد میسازد یا آن را از بین میبرد. از این منظر، هر بنگاه بالغ، آگاهانه یا ناآگاهانه، حامل بخشی از برند اقتصادی ایران است.
در بسیاری از کشورها، این واقعیت به رسمیت شناخته شده و به سطح طراحی نهادی رسیده است. در آلمان، شرکتهای صنعتی پیشرو بهعنوان Industry Flagship Companies شناخته میشوند و در نمایشگاههای بینالمللی و مذاکرات کلان، نقش روایتگر توان صنعتی کشور را بر عهده دارند. در ژاپن، شرکتها بهعنوان Strategic Industry Representatives بخشی از معماری تعاملات اقتصادی بینالمللی محسوب میشوند و در کره جنوبی، بنگاههای بزرگ و خوشاعتبار، عملاً ستونهای برند ملّی و اعتماد اقتصادی کشورند. وجه مشترک این الگوها آن است که این نقش نه تصادفی است و نه تشریفاتی؛ بلکه نتیجه بلوغ بنگاهها و وجود چارچوب نهادی تعریفشده برای نمایندگی صنعتی است.
در اقتصاد ایران، با وجود بنگاههای توانمند و اثرگذار، چنین جایگاهی تاکنون شفاف و نهادی تعریف نشده بود. بسیاری از شرکتها، عملاً در سطحی فراتر از بنگاه عمل میکنند؛ در تعاملات خارجی، در مذاکرات بزرگ، در همکاری با نهادهای بینالمللی و حتی در روایت رسانهای از اقتصاد ایران. اما این نقشآفرینیها اغلب پراکنده، ناهمگون و فاقد زبان مشترک سیاستی بوده است. نبود چارچوب نهادی روشن، هم بنگاهها را در معرض برداشتهای متناقض قرار داده و هم امکان بهرهبرداری راهبردی از ظرفیت آنها را برای اقتصاد کشور محدود کرده است.
سومین مجمع ملّی دیپلماسی برند ایران، دقیقاً با درک همین خلأ طراحی شده است. این مجمع صرفاً یک رویداد تقویمی نیست، بلکه تلاشی است برای صورتبندی یک مسئله نهادی: نسبت بنگاههای بالغ با برند ملّی و دیپلماسی اقتصادی کشور چگونه باید تعریف شود. در این چارچوب، مفهوم «سفیر اقتصاد ایران» بهعنوان پاسخی نهادی شکل گرفته است؛ پاسخی که نقش نمایندگی اقتصادی را از وضعیت ضمنی و نامرئی، به جایگاهی تعریفشده، محدود و مسئولانه ارتقا میدهد.
«سفیر اقتصاد ایران» جایگاهی نیست که به همه بنگاهها تعلق بگیرد و قابل مطالبه یا رقابت عمومی نیست. این جایگاه زمانی معنا پیدا میکند که یک شرکت نهتنها در عملکرد اقتصادی، بلکه در رفتار حرفهای، ثبات مدیریتی، اعتبار صنعتی و توان تعامل نهادی، شایستگی نمایندگی صنعت و اقتصاد کشور را داشته باشد. در این معنا، سفیر اقتصاد ایران عنوانی برای دیدهشدن نیست؛ بلکه تعهدی برای دیدهشدن مسئولانه و پاسخگو است.
برای بنگاه، ورود به این مسیر به معنای پذیرش نقش فراتر از رقابتهای مرسوم بازار است. سفیر اقتصاد ایران باید بپذیرد که کنش، تصمیمها و روایت او از صنعت، تنها به برند شرکتی خود محدود نمیشود. این جایگاه انتظار دارد که در تعامل با نهادهای داخلی و خارجی، مواجهه با رسانهها و ذینفعان بینالمللی و مشارکت در گفتوگوهای اقتصادی، رفتاری همتراز با شأن ملی از خود نشان دهد. بنابراین، فرآیند بررسی این جایگاه محدود، دقیق و مرحلهمند طراحی شده و بدون تأیید مدیرعامل بنگاه ادامه نمییابد؛ زیرا این نقش پیش از هر چیز باید در بالاترین سطح تصمیمگیری پذیرفته شود.
مفهوم سفیر اقتصاد ایران، نشاندهنده گذار نهادی از اقتصاد صرفاً بنگاهمحور به اقتصادی است که در آن برخی بنگاهها واجد مرجعیت صنعتی میشوند. این مرجعیت نه به معنای انحصار و نه امتیاز ویژه، بلکه مسئولیت بیشتر در روایت اقتصاد کشور را به همراه دارد. چنین نقشی، اگر در چارچوب نهادی مناسب قرار گیرد، میتواند انسجام روایت اقتصادی ایران، افزایش اعتماد طرفهای خارجی و ارتقای کیفیت دیپلماسی اقتصادی بخش خصوصی را ممکن سازد.
در نهایت، «سفیر اقتصاد ایران» نه عنوان افتخاری است و نه ابزار تبلیغاتی کوتاهمدت؛ بلکه پاسخی نهادی به واقعیت انکارناپذیر است: اقتصاد ایران برای ارتقای جایگاه خود در نظام بینالملل، نیازمند بنگاههایی است که فراتر از منافع کوتاهمدت، نقش نمایندگی اقتصادی کشور را بر عهده بگیرند.
سومین کنگره سراسری برند ملّی، اقتدار ملّی (مجمع ملّی دیپلماسی برند)، فراتر از یک رویداد سالانه ارزیابی میشود. این مجمع بستری برای همنشینی سیاستگذاران، نهادهای حاکمیتی، دانشگاه، اندیشکدهها و بنگاههای اقتصادی است و ظرفیت دارد گفتوگوی پراکنده درباره برند ملّی و دیپلماسی اقتصادی را به فرآیندی منسجم و مستمر تبدیل کند. حضور نهادهایی چون مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی، مراکز پژوهشی وزارتخانههای اقتصادی و دستگاه دیپلماسی، همراه با بنگاههای بزرگ و تشکلهای اقتصادی، امکان نهادینهسازی مفاهیمی مانند «سفیر اقتصاد ایران» را فراهم میکند.
سومین دوره این مجمع، که روز سهشنبه ۳۰ دیماه ۱۴۰۴ در مرکز همایشهای بینالمللی صدا و سیما برگزار میشود و با ریاست شورای سیاستگذاری دکتر هادی قوامی، عضو هیئت علمی دانشگاه فردوسی مشهد و نایبرئیس کمیسیون برنامه و بودجه و کمیسیون ویژه حمایت از تولید ملّی مجلس شورای اسلامی، هدایت میشود، پیوند میان تجربه بنگاهها و منطق سیاستگذاری را تقویت میکند. این مجمع بهعنوان نقطه اتکای نهادی، استمرار گفتوگو، مطالبهگری مسئولانه و تعریف نقشهای جدید برای بنگاههای بالغ را ممکن میسازد؛ نقشی که در آن شرکتها نه صرفاً ذینفع سیاستها، بلکه شریک گفتوگو در معماری دیپلماسی اقتصادی و برندسازی ملی هستند.
برای دسترسی به اطلاعات بیشتر درباره سومین مجمع ملّی دیپلماسی برند ایران، علاقهمندان میتوانند به سایت رسمی رویداد مراجعه کنند. این مرجع اطلاعاتی، امکان آشنایی جامعتر با چارچوب مفهومی «سفیر اقتصاد ایران» و نسبت آن با آینده دیپلماسی اقتصادی کشور را فراهم میکند.