سرمقاله

آزادسازی قیمت؛ از شعار تا واقعیت / لطفعلی بخشی

مشاهده کل سرمقاله ها

صفحات روزنامه

اخبار آنلاین

  • بودجه مالیات زده ؛ فشار بر کسب و کار ها
  • بهترین ماشین‌ها تا ۴ میلیارد در بازار ایران؛ مقایسه خودروهای لوکس بازار
  • گام به گام تا رتبه بندی شرکت و اخذ رتبه مشاور بدون دردسر
  • مشاهده کل اخبار آنلاین

    کد خبر: 57779  |  صفحه ۵ | جهان ورزش  |  تاریخ: 09 دی 1404
    تافته‌های جدا بافته‌ای که فقط حاشیه‌سازی می‌کنند
    پهلوانی در سکوت، جنجال در فضای مجازی
    افرادی که به هر دلیل، بیش از توان فنی خود درآمدهای کلان دریافت کرده و در جامعه نان شهرت‌شان را خورده‌اند، ماهیت اصلی خود را به نمایش گذاشته و به نوعی نقاب از چهره برداشته‌اند. همان‌هایی که قرار بود الگویی برای جوانان این مرز و بوم باشند، به نمونه‌ای برای بروز ناهنجاری و ترویج بی‌اخلاقی تبدیل شده‌اند.
    به گزارش ایرنا، در دنیای امروز، ورزشکاران و چهره‌های شاخص، نمادی از الگوهای زندگی و سفیران اجتماعی جامعه به شمار می‌روند که در ایران نیز نمونه‌های بسیاری از آنها را به یاد داریم. چهره‌هایی که در شرایط سخت در کنار مردم حضور داشتند و در دشواری‌ها به جای گرفتن عکس سلفی و فعالیت‌های هدفمند تبلیغاتی، در ناخوشی‌ها دوش به دوش مردم قدم برداشتند. از پوریای ولی‌ها گرفته تا تختی‌هایی که برای ما خاطره‌ساز شدند، از چهره‌هایی که در خفا به درِ منازل نیازمندان آبرودار رفته و به جای بوق و کرنا کردن، سعی کردند باری از دوش نیازمندی بردارند.
    در همین تیم‌های ورزشی کنونی چه بسیار ورزشکارانی بودند که با جان و دل سختی راه را به تن خریدند و راهی دورترین نقاط کشور شدند تا کمک‌های مردمی را به دست هم‌میهنان‌مان برساند، اما در همین اوصاف برخی هم هستند که فقط یک چیز را می‌بینند، فقط خودشان!
    در کنار جامعه مهربان و بامُروت ورزش ایران، متاسفانه چهره‌هایی را داریم که به جای رعایت اخلاق و منش پهلوانی، با کلام به دور از اخلاق و رفتارهای هنجارشکن، مروج بی‌اخلاقی بوده و به هیچ عنوان نتوانستند رسالت خطیری که بر دوش داشتند را به سرانجام برسانند. نیازی به معرفی این افراد نیست، کافی است در همین چند وقت اخیر مصاحبه‌ها، رفتارها و عملکرد برخی به اصطلاح ورزشکار یا به زبانی دیگر، به اصطلاح ستاره‌ها را به یاد بیاورید.
    وقتی این حس بر فرد غالب شود که تافته‌ای جدا بافته است، طبیعی است که با نگاهی از بالا به پایین به جامعه نگاه کند؛ نگاهی که نه‌تنها فاصله او را از بدنه جامعه بیشتر می‌کند، بلکه موجب می‌شود کوچک‌ترین نقد و پاسخ‌گویی را بر نتابد و هر اعتراض منطقی را با ادبیات نامتعارف پاسخ دهد. این رفتارها نه حاصل یک اتفاق مقطعی، بلکه نتیجه سال‌ها نادیده گرفتن مرزهای حرفه‌ای‌گری، آموزشی ناکافی در حوزه اخلاق حرفه‌ای و مهم‌تر از همه، نبود سازوکارهای نظارتی و انضباطی قاطعانه است.
    در چنین فضایی، این سؤال جدی مطرح می‌شود که مسئولیت نظارت بر رفتار چهره‌های ورزشی بر عهده چه فرد یا ارگانی است؟ آیا باشگاه‌ها، فدراسیون‌ها و نهادهای مرتبط نباید چارچوب‌هایی شفاف و الزام‌آوری برای رفتار رسانه‌ای، اجتماعی و حرفه‌ای ورزشکاران تدوین کنند؟ آیا نباید میان قهرمان بودن در میدان مسابقه و پهلوان بودن در جامعه تفاوتی قائل شد؟ متاسفانه علی‌غم بودجه‌های کلان فرهنگی، امروز بخش بزرگی از بحران‌های اخلاقی در ورزش، از غفلت مسئولان امر نسبت به تربیت فرهنگی همین ورزشکاران نشأت می‌گیرد. اینکه دیگران را دلقک خطاب کرده یا گروهی را به تمسخر بگیریم، در کجای فرهنگ ایران به آن بها داده شده است؟ این که یک ورزشکار به خود اجازه دهد در برابر انتقادها، الفاظ توهین‌آمیز به کار ببرد و دیگری را آماج حملات هتاکانه خود قرار دهد، از سوی کدام عقل سلیم مورد تایید است؟ همین رفتارها کافی است تا نوجوانی که در اوج دوران هیجانی زندگی خود است، بدون فکر سوار بر موج خروشان ناهنجاری شده و یکی از ارکان انتقال بی‌اخلاقی در فضای جامعه شود که بازتاب آن را روی سکوهای ورزشگاه به خوبی می‌توان دید.
    ورزش ایران سرشار از ستارگانی است که بی‌هیاهو، به‌دور از نمایش‌های رسانه‌ای و با حفظ وقار و اخلاق و خارج از دنیای مجازی، تلاش کرده‌اند به معنای واقعی پهلوان باشند. بی‌انصافی است که رفتار نادرست عده‌ای معدود، تصویر کلی ورزشکاران کشور را مخدوش کند اما در عین حال، چشم بستن روی این رفتارها نیز راه‌ حل نیست. جامعه ورزشی کشور نیازمند یک بازنگری جدی است، بازنگری در آموزش، نظارت، برخوردها و حتی در حمایت‌ها!
    امروز جوانان ما بیش از هر زمان دیگری نیازمند الگوهایی واقعی‌ هستند، الگوهایی که اخلاق را نه در سخن، بلکه در عمل به آنها نشان دهند و آن را نهادینه کنند. اگر ورزشکاران و چهره‌های شاخص ما می‌خواهند جایگاه خود را در بین مردم حفظ کنند، باید بدانند که شهرت، ثروت و محبوبیت، تنها در سایه احترام به مردم، رعایت اخلاق و پایبندی به ارزش‌های انسانی پایدار خواهد ماند و برای همین است که علی‌رغم بسیاری از شیطنت‌ها و تبلیغات منفی، هنوز نام‌هایی را می‌شنویم که برای برخی خوشایند نیست.
    فراموش نکنیم ورزش، تنها میدان رقابت نیست. آیینه‌ای از فرهنگ یک ملت و جامعه است و این آیینه، هنگامی شفاف خواهد ماند که رفتار قهرمانانش، زیبنده نام آن ملت باشد. اکنون زمان آن رسیده است که همه متولیان، ورزشکاران، رسانه‌ها و حتی هواداران در کنار هم، برای بازگرداندن شأن و جایگاه اخلاق در ورزش ایران گام بردارند؛ گامی که اگر امروز برداشته نشود، فردا دیر خواهد بود و بازهم فراموش نکنیم مردم ایران با چنین فرهنگی خو گرفته و از آن حمایت می‌کنند، همانطور که از فرهنگ دهداری‌ها حمایت کردند و این روزها فقدان چنین فرهنگ‌هایی بسیار احساس می‌شود.