کد خبر: 57838 | صفحه ۲ | سیاست روز | تاریخ: 10 دی 1404
آیا حمله به ایران قطعی شد؟
امنیتیسازی برنامه موشکی ایران
دونالد ترامپ رئیس جمهوری آمریکا روز دوشنبه به وقت محلی از بنیامین نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل هنگام ورود به مارالاگو در پالم بیچ فلوریدا استقبال کرد و بار دیگر با تکرار ادعاهای ضد ایرانی و آماده بودن برای مذاکره، خواستار توافق با تهران و نیز تداوم آتش بس غزه شد.
رئیس جمهوری آمریکا در دیدار با بنیامین نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل با حضور خبرنگاران با تکرار ادعاها و تهدیدات خود مدعی شد: «شنیدهام که ایران در تلاش است تا دوباره توانمندیهای خود را افزایش دهد و اگر چنین باشد، ما آن را نابود خواهیم کرد. البته امیدوارم این اتفاق رخ ندهد.»
ترامپ ادعا کرد: شنیدهام که ایران تمایل دارد به توافق دست یابد و این رفتار عاقلانهتر از بازسازی توانمندیهای هستهای است. رئیس جمهوری آمریکا مدعی شد: «این هوشمندانهتر و عاقلانه تر است. آنها میتوانستند دفعه قبل پیش از اینکه ما یک حمله بزرگ به آنها انجام دهیم، به توافق برسند.» ترامپ درباره رابطه اش با نتانیاهو نیز ادعا کرد: «ما با هم در یک جنگ بزرگ پیروز شدیم. اگر ایران را شکست نمیدادیم و با بمبافکنهای بی-۲ بمباران نمیکردیم، در خاورمیانه صلحی وجود نداشت.»
استاد روابط بینالملل دانشگاه با اشاره به اینکه اسرائیل تلاش میکند پرونده موشکی ایران، را جایگزین پرونده هستهای کند، گفت: این امنیتیسازی مجدد به این معناست که برنامه موشکی ایران بهعنوان یک تهدید وجودی برای اسرائیل و حتی برای آمریکا بازنمایی شود؛ بهگونهای که نیازمند اقدام فوری از سوی آمریکا و اسرائیل تلقی شود.
به گزارش ایرنا، دیدار تازه «دونالد ترامپ» رئیسجمهور آمریکا و «بنیامین نتانیاهو» نخستوزیر رژیم اسرائیل با توجه به تحولات شتابان غزه، لبنان و ایران، از یک سو و تقلای نتانیاهو برای تحت تاثیر قرار دادن ترامپ در هریک از این پروندهها از سوی دیگر، این سفر را به یکی از کانونهای تحلیلی و خبری تبدیل کرد. معادلات امنیتی در خاورمیانه میتواند تحت تاثیر این سفر تغییر کند اگر رئیسجمهور آمریکا بدون توجه به انگیزهها، تبعات و آینده تحولات با ایرانهراسیهای نخستوزیر اسرائیل همنوا شود. موضوعی که در گفتوگوی کوتاه پس از دیدار شب گذشته نشانههایی از آن دیده شد.
نخست وزیر رژیم اسرائیل عصر روز گذشته (دوشنبه ۸ دیماه) در حالی وارد آمریکا شد که برای تمام ماجراجوییهای کنونی و آینده خود نیازمند حمایت بیقید و شرط رئیسجمهور آمریکاست. در گفتوگوی پیشرو با «حیدرعلی مسعودی» تلاش کردهایم با نگاهی تحلیلی به ابعاد مختلف این دیدار، پیامدهای احتمالی تصمیمات آن را برای امنیت منطقه بررسی کنیم.
نخست وزیر رژیم اسرائیل در سفری به آمریکا شب گذشته با دونالد ترامپ رئیسجمهور این کشور دیدار کرد؛ خبرهای متفاوتی از زمان قطعی شدن این سفر تاکنون درباره جزییات این دیدار و نیز اهداف بنیامین نتانیاهو از این سفر منتشر شده و مورد گمانهزنی قرار گرفته است. از دیدگاه شما مهمترین اهداف این سفر چیست و نخستوزیر رژیم اسرائیل دقیقا با چه پروندههایی در کاخ سفید حضور دارد؟
به نظر میرسد که این سفر دارای سه محور اصلی بود. محور نخست، آتشبس غزه و نحوه اجرای آن، محور دوم، خلع سلاح حزبالله لبنان، و محور سوم، برنامه موشکی ایران. در ارتباط با مسئله غزه، ظاهراً ترامپ از اقدامات نتانیاهو در زمینه اجرای آتشبس رضایت چندانی ندارد و طبیعتاً ترامپ درصدد بود که این فشار را احتمالاً، بر نتانیاهو وارد و مفاد آن توافق را اجرا کند. از سوی دیگر، نتانیاهو نگرانیها و ملاحظاتی نسبت به برخی مسائل دارد؛ از جمله حضور نیروهای ترکیه بهعنوان نیروهای موسوم به حافظ صلح در غزه، و نسبت به این مسئله حساسیتهایی وجود دارد. طبیعتاً وی این موضوع را با طرف آمریکایی در میان گذاشته و احتمالاً با توجه به برخی خبرهای منتشر شده توافقهایی هم در این زمینهها حاصل شده است.
در زمینه لبنان، به نظر میرسد که همچنان مسئله خلع سلاح حزبالله لبنان بهعنوان یک موضوع حساسیتبرانگیز و یک مسئله جدی برای اسرائیل مطرح است و احتمالاً نتانیاهو تلاش کرده است مجوز یک حمله نظامی دیگر به لبنان را، برای تضعیف توان نظامی حزبالله یا بهصورت کامل خلع سلاح حزبالله لبنان، دنبال کند. این امر علیرغم مواضعی است که طرفهای آمریکایی، از جمله سفیر آمریکا در ترکیه و مسئول پرونده سوریه و لبنان، طی ماههای گذشته به آن اشاره کردهاند مبنی بر اینکه آمریکا دخالت چندانی در مسئله خلع سلاح حزبالله نخواهد داشت.
موضع و نگاه کنونی آمریکا این است که آن راهحلی که تصور میشد وجود دارد و مبتنی بر این بود که خلع سلاح توسط دولت لبنان انجام شود، به نظر میرسد از دید آمریکاییها عملی نیست. این برداشت با استناد به موضعی است که سفیر آمریکا در ترکیه در ماههای گذشته، در اجلاس منامه ـ اگر اشتباه نکنم ـ بیان کرده بود؛ مبنی بر اینکه انتظار اینکه دولت لبنان بیاید و خلع سلاح حزبالله را انجام دهد، انتظاری غیرواقعبینانه است. به این معنا که در واقع از یک گروه سیاسی در لبنان انتظار داشته باشیم گروه سیاسی دیگری را خلع سلاح نظامی کند، که این امر دور از ذهن است. بنابراین، به نظر میرسد فرآیندهای داخلی لبنان به نتیجه نرسیده و آمریکا و اسرائیل از این مسئله ناامید شدهاند. نتیجه این وضعیت آن خواهد بود که اسرائیل مجدداً به سمت استفاده از نیروی نظامی برای تضعیف توان باقیمانده نظامی حزبالله حرکت کند.
مسئله سوم نیز برنامه موشکی ایران است. به نظر میرسد که برنامه هستهای ایران تا حد زیادی از اولویت سیاست خارجی آمریکا کنار رفته و در این شرایط، اسرائیلیها تلاش میکنند پرونده دیگری، یعنی پرونده موشکی ایران را جایگزین آن کنند. از این طریق میکوشند مسئله ایران را همچنان بهعنوان یک موضوع امنیتی و اولویتدار در سیاست خارجی و امنیتی آمریکا تثبیت کنند. این امنیتیسازی برنامه موشکی به این معناست که برنامه موشکی ایران بهعنوان یک تهدید وجودی برای اسرائیل و حتی برای آمریکا بازنمایی شود؛ بهگونهای که نیازمند اقدام فوری از سوی آمریکا و اسرائیل تلقی شود. اسرائیل در حال حاضر در این فرآیند تلاش میکند و این پروژه را پیش میبرد.
احتمالاً در این سفر، سناریوها و نقشههای حمله احتمالی به برنامه موشکی ایران و سایتهای موشکی ایران توسط آمریکا و اسرائیل و نیز واکنشهای احتمالی ایران مرور و بررسی شد و شاید مهمترین مسئله در این رابطه این باشد که چگونه بتوانند این بحران جدید را مدیریت کنند و احتمالا چگونگی مدیریت ابعاد بحران احتمالی ناشی از یک حمله مجدد، از سوی آمریکا و اسرائیل مورد توجه قرار گرفت.
فرهنگ استراتژیک اسرائیل اقناعسازی آمریکا برای مقابله با تهدیداتی مانند ایران است
اظهارات و ادعاهای رئیسجمهور آمریکا پس از دیدار با نخستوزیر رژیم اسرائیل نشان حکایت از آن دارد که نتانیاهو با سناریوی جدیدی از ایرانهراسی و اینبار به بهانه موشکهای ایران به کاخ سفید رفته بود. برای این زیادهخواهیهای نتانیاهو پایانی قابل تصور است؟
باید گفت که اسرائیل سرزمینی کوچک و از نظر امنیتی بسیار آسیبپذیر است و عمق استراتژیک چندانی ندارد. بنابراین، فرهنگ استراتژیک اسرائیل مبتنی بر برجستهسازی تهدیدات امنیت ملی و امنیتیسازی آنهاست تا بتواند متحد اصلی خود، یعنی آمریکا، را اقناع کند که این تهدیدات باید در مبدا از بین برده شوند و اجازه داده نشود که به تهدیدی واقعی تبدیل شوند. به نظر میرسد در شرایط کنونی، همانطور که اشاره شد، این امنیتیسازی برنامه موشکی ایران در جریان است؛ پیشتر برنامه هستهای مطرح بود و اکنون برنامه موشکی مطرح است و احتمالاً در گام بعدی نیز برنامه منطقهای ایران و فعالیتهای منطقهای ایران مطرح خواهد شد که تا همین جا نیز بهشدت توسط اسرائیل تضعیف شده است و اکنون بهصورت خاص در رابطه با بحث موشکی، در کنار توجه به کیفیت موشکهای ایران، یعنی برد موشکها یا توان تخریبی آنها، تا کنون مستمسک فشار بر ایران بوده است.
با این حال، ظاهراً در شرایط فعلی آمریکا و اسرائیل حتی بر کمیت موشکهای بالستیک ایران نیز تمرکز و اعلام کردهاند که حدود نیمی از ذخایر موشکهای بالستیک ایران همچنان دستنخورده و سالم باقی مانده است. این موضوع میتواند خطری برای اسرائیل تلقی شود. برخی از مقامات و در واقع سناتورهای آمریکایی، از جمله افرادی که به حمایت جدی از اسرائیل و ترامپ مشهور هستند، بیان کردهاند که برنامه موشکی ایران یک خطر بزرگ است، زیرا این برنامه میتواند موجب شود موشکهای بالستیک ایران گنبد آهنین اسرائیل را با مشکل مواجه کرده و آسیب جدی به آن وارد کند؛ بنابراین، باید با برنامه موشکی ایران مقابله شود.
برنامه موشکی ایران مهمترین ابزار تهران برای ایستادن در برابر تجاوز رژیم اسرائیل است و در هفتههای اخیر اسرائیل و آمریکا برای محدودسازی در تقلا هستند. واکنش ایران به این خواستهها چه چارچوبی باید داشته باشد؟
به نظر میرسد که ایران میتواند دو تاکتیک دیپلماتیک را برای مواجهه با درخواستهای موشکی طرف مقابل در پیش بگیرد. نخست، تاکتیک مشروعیتزدایی از درخواستهای موشکی است؛ به این معنا که از طرق دیپلماتیک، آمریکا یا کشورهای منطقه را قانع کند که هیچ کشوری درباره ابزارهای اصلی دفاع از امنیت ملی خود و ستون راهبرد دفاعیاش ـ که در مورد ایران برنامه موشکی است ـ عقبنشینی نخواهد کرد. همچنین باید بر این نکته تأکید شود که توان موشکی ایران در توازن با توان موشکی و هوایی اسرائیل شکل گرفته است؛ بنابراین، اگر اسرائیل این حق را دارد که جنگندههای پیشرفته و موشکهای دوربرد هواپایه در اختیار داشته باشد، به همان میزان این حق برای ایران نیز وجود دارد که از ابزارهای دفاع از امنیت خود برخوردار باشد. این رویکرد را میتوان تاکتیک مشروعیتزدایی نامید، به این معنا که اساساً خواستههای موشکی طرف مقابل فاقد مشروعیت است.
تاکتیک دوم، منطقهایکردن برنامه موشکی ایران است. اگر قرار باشد توازن نظامی منطقهای در خاورمیانه میان بازیگران مختلف شکل بگیرد، این یک فرایند زمانبر است و فرایندی است که در اختیار کشورهای منطقه قرار دارد. اتفاقاً نخستین گام در این مسیر، ایجاد منطقه عاری از سلاحهای هستهای در خاورمیانه است؛ یعنی اولویت، عاریشدن خاورمیانه از سلاحهای هستهای است و اولویت فشار باید بر اسرائیل در این زمینه باشد، نه فشار بر ایران بر سر برنامه موشکی.
آمریکا پیش از دیدار ترامپ و نتانیاهو قصد ورود به جنگ جدید نداشت
عبدالرضا فرجی راد، سفیر اسبق ایران در نروژ و مجارستان و استاد ژئوپلتیک در گفتگو با خبرآنلاین می گوید: پیش از دیدار نتانیاهو با ترامپ، اکثر تحلیلگران داخلی و خارجی ـ حتی خود ما که در این زمینه مطلب مینوشتیم ـ بر این باور بودند که نتانیاهو به دو دلیل نمیتواند نظر مثبت ترامپ را در رابطه با برنامه توسعه موشکی و حمله به ایران جلب کند.
علت نخست این بود که ترامپ، علاوه بر آنکه شعار صلح میدهد، پیشرفتهایی را در پرونده اوکراین دنبال میکند، مذاکرات پنهانی با مادورو در ونزوئلا را در دستور کار دارد و همچنین برنامه صلح غزه را پیش میبرد؛ بنابراین بهدنبال ورود به یک درگیری جدید نیست. علت دوم نیز این بود که در سند امنیت ملی آمریکا، مسئله هستهای ایران بهعنوان تهدید مطرح شده، اما مسئله موشکی ایران در زمره تهدیدها قرار نگرفته است.
از همین رو، تحلیلگران بهدرستی معتقد بودند که چنین اتفاقی رخ نخواهد داد و اکنون نیز میبینیم که زمینه لازم برای حمله آمریکا وجود ندارد. اما متأسفانه برخی جریانها در داخل کشور که عملاً بهدنبال تضعیف دولت آقای پزشکیان بودند، هرچه ایشان برای ایجاد وفاق امتیاز میداد، آنها بدون توجه به تهدیدات خارجی مسیر خود را ادامه میدادند؛ بیآنکه در نظر بگیرند دشمن، چه اسرائیل، چه آمریکا و چه سایر بازیگران، همه چیز را مو به مو زیر نظر دارد.
درست دو روز پیش از دیدار نتانیاهو با ترامپ، ناگهان شاهد افزایش شدید و موشکی قیمت دلار و طلا بودیم و متعاقب آن، اتفاقاتی رخ داد که به تعبیر سخنگوی دولت، مردم حق داشتند برای دفاع از سرمایههای خود واکنش نشان دهند. بنابراین، آنچه ما با آن مواجه هستیم، در درجه نخست یک مشکل داخلی است.
وی می افزاید: در پاسخ به این پرسش که احتمال عملی شدن تهدیدهای ترامپ علیه ایران و ورود مجدد آمریکا به جنگ چقدر است، باید بگویم همچنان معتقدم آمریکا مستقیماً وارد درگیری با ایران نخواهد شد. اما اگر اسرائیل وارد عمل شود، آمریکا و متحدانش ـ همانگونه که در دورههای گذشته نیز شاهد بودیم ـ از اسرائیل حمایت خواهند کرد و حتی کشورهایی مانند انگلیس، فرانسه، اردن و برخی کشورهای عربی نیز در این مسیر نقشآفرینی خواهند داشت. با این حال، اگر فعالیتهای هستهای ایران از سر گرفته شود، احتمال واکنش مستقیم آمریکا افزایش مییابد.
در جمعبندی میتوان گفت که دیدار شب گذشته نتانیاهو و ترامپ در پرونده خاورمیانه و منطقه شام، دستاورد تعیینکنندهای برای نتانیاهو نداشت، اما در مورد ایران، فضایی از ذوقزدگی و امیدواری برای او ایجاد شد. این وضعیت را نمیتوان پیروزی تلقی کرد، اما باید واکنشها و مواضع آمریکاییها در روزهای آینده را با دقت دنبال کرد. در عین حال، ایران باید از نظر دفاعی در آمادگی کامل باشد و از تحولات داخلی نیز غفلت نکند.