سرمقاله

سوریه و پشیمانی کشورهای عربی ‪/‬ سیف الرضا شهابی

مشاهده کل سرمقاله ها

صفحات روزنامه

اخبار آنلاین

  • رونمایی از «تندیس ملی حمایت از حقوق مصرف کنندگان»
  • بررسی چالش‌ها و مزایای فضای ابری در رویداد «تحول دیجیتال با زیرساخت ابری» ایرانسل
  • برگزاری ششمین کنگره بین‌المللی سلامت همراه با مشارکت همراه اول
  • مشاهده کل اخبار آنلاین

    کد خبر: 5908  |  صفحه آخر  |  تاریخ: 09 اسفند 1401
    ترجمه مجموعه‌داستان «وقتی که پدر سبیلش را تراشید» منتشر شد
    مجموعه‌ داستان «وقتی که پدر سبیلش را تراشید» نوشته ولف دیتریش شنوره با ترجمه کتایون سلطانی توسط انتشارات ققنوس منتشر و راهی بازار نشر شده است. به گزارش مهر، مجموعه‌داستان «وقتی که پدر سبیلش را تراشید» نوشته ولف دیتریش شنوره به‌تازگی با ترجمه کتایون سلطانی توسط انتشارات ققنوس منتشر و راهی بازار نشر شده است. این‌کتاب دویست‌وبیست‌ودومین عنوان «ادبیات جهان» است که این‌ناشر چاپ می‌کند و نسخه اصلی آن سال ۱۹۹۵ توسط انتشارات برلین ورلاگ در آلمان منتشر شده است.
    وُلف دیتریش شنوره، نویسنده‌ای آلمانی است که پیش‌تر داستان کوتاهی با نام «هنگام فرار» از او در مجموعه‌ «کبوترهای ایلیا» با ترجمه کتایون سلطانی توسط نشر افق چاپ شده است. او نویسنده‌ای است که به اجبار به جبهه جنگ جهانی دوم فرستاده شده و سال ۱۹۴۵ پس از پایان جنگ، خسته و ملول به برلین ویران برگشت. شنوره از پایه‌گذاران گروه ادبی چهل و هفت است. او متولد ۱۹۲۰ بود و سال ۱۹۸۹ درگذشت.
    «وقتی پدر سبیلش را تراشید» هم مانند داستان‌های دیگر این‌نویسنده، از زندگی خودش سرچشمه می‌گیرد. او نیز، مانند پسرکوچولوی هر دو کتاب «وقتی پدر سبیلش را تراشید» و «آن وقت‌ها که هنوز ریش پدر قرمز بود»، بدون حضور مادر کنار پدرش در محله وایسنزه برلین بزرگ شد.
    بیشتر داستان‌های کتاب پیش‌رو، فضای سیاسی دارند و مخاطب را از منظر نگاه پدر و پسر حاضر در قصه‌ها، با بحران اقتصادی آلمان و شرایطی که منجر به قبضه‌کردن قدرت توسط فاشیست‌ها شد آشنا می‌کنند.
    مجموعه‌داستان «وقتی که پدر سبیلش را تراشید»‌ ۱۰ داستان دارد که به‌ترتیب عبارت‌اند از: «زیباترین صبح زندگی‌ام»، «وقتی یاس بنفش دوباره شکوفا می‌شود»، «وقتی که پدر سبیلش را تراشید»، «فریتْسشِن»، «تعمیری دشوار»‌، «چنگ و دندان»، «آقای کِلوتات یا پهنه دریاها»، «بازگشت به بهشت»، «شانس و شیشه» و «فانوس، فانوس».
    پس از این‌ داستان‌ها هم مطلب «چند نکته در پایان» به‌ قلم مارینا شنوره نوشته شده و درباره آثار ولف دیتریش شنوره و این‌ کتابش است.