کد خبر: 7595 | صفحه ۱ | تاریخ: 30 فروردین 1402
شرط ماندگاری بهار در روابط منطقهای جلال خوشچهره
چنین مینماید که شکفتن بنفشهها از شروع بهار در روابط زمستان زده تهران و پایتختهای عربی خبر میدهد. این روزها اخبار منطقه پر از رخدادهایی است که تا پیش از این اگر نه ناممکن، اما دور از انتظار بود.
مقامهای تهران و ریاض مانند کسانی شدهاند که پس از مدتها قهر و فراق، آشتی کرده و به جای حواله کردن دشنام و تهدید، حالا از هم دلربایی میکنند. متحدان منطقهای تهران که در شمار اعضای «جبهه مقاومت» شناخته میشدند، اکنون در ریاض پذیرایی گرم میشوند بیآنکه «توافق ابراهیم» مانند پتک بر سر دولتهای سازشکار عربی فرود آورده شود. در صنعا، مقامهای سعودی و حوثیها نرد عشق میبازند و زندانیان جنگی را تبادل میکنند. همه این اتفاقها با سکوت و استقبال تهران همراه است.
اخبار حکایت از دیدار رسمی مقامهای ایرانی و عربستانی از پایتختهای یکدیگر در روزهای نزدیک دارد. سفارتخانههای دوکشور نیز بزودی باز گشایی میشوند. دیر نیست که بنفشههای بهاری در روابط تهران و مصر هم شکوفه دهد. آیا توقف آتش جنگ تبلیغاتی - سیاسی کنونی را باید به مثابه پایان «جنگ سرد» طولانی مدت میان تهران و پایتختهای عربی به حساب آورد؟ یا «آتش بس ضروری» در بزنگاهی که همه طرفها براهمیت آن باور دارند؟
شواهد نشان از امتیازهایی دارد که سعودیها از استقرار آرامش کنونی از آن خود کردهاند. امتیازهای تهران اما در این میان کدام است؟ سعودیها در آشتی با تهران، بهانهها و استدلال قابل توجهی برای فروش نزد افکار عمومی کشور خود و منطقه دارند. آنان در این رهگذر توانستهاند بر آتش جنگ خونین و پر هزینه یمن، آب سرد بپاشند؛ خاطر خود را از آسیبها و تهدیدهای ناشی از منازعه با تهران آسوده کنند؛ جریانهای مقاومت از جمله «حماس» را به رویکرد سیاسی تعاملگرا وادارند؛ همزمان پذیرای دو هیئت بلند پایه حماس و تشکیلات خودگردان فلسطینی در ریاض شوند؛ شدت کلام و تبلیغات تند حزبالله لبنان را علیه نظام سیاسی عربستان سعودی متوقف کنند؛ جاده صاف کن بازگشت «بشار اسد» در جمع سران اتحادیه عرب شوند و در این حال موضوع عادی سازی احتمالی روابط با اسرائیل را به امری پنهان در لایههای تحولات اخیر تبدیل کنند. مهمتر از همه، برای سرمایهگذاریهای خارجی در کشورشان چتری از امنیت را بگشایند.
در این حال، بازگشت آرامش در روابط تهران و پایتختهای عربی، بیشترین سود را برای وجهه جهانی چین فراهم کرده است. چینیها اکنون نخستین نمایش قدرت نرم خود را در عرصه دیپلماسی منطقهای به رخ غرب و به ویژه امریکا میکشند. آنان خیال خود را برای سرمایهگذاری صدها میلیارد دلاری در کشورهای عربی آسوده میکنند.
تهران اما هنوز گزارش روشنی از دستاوردهایش در قبول آرامش در روابط با ریاض و به تبع آن دیگر پایتختهای عربی گزارش نکرده است. اقدام برای آشتی بیگمان در خدمت به منافع ملی خواهد بود. زمان مشت کوبیدن بر میز مذاکرات گذشته است. به قول «هنری کسینجر» نگرش انطباقی به تغییرات زمانه، امری ضروری در سیاست خارجی است. غیر از این، ناتوانی و آشفتگی در درک و فهم ویژگیهای وضع جدید بهوجود خواهد آمد. مقاومت در این امر جز پرداخت هزینههای گران و قفل شدن سیاست خارجی، هیچ سودی در بر ندارد. سیاستخارجی هوشمند برای یافتن نقطه تعادل باید که تلاش کند. عمل کردن در بیرون از این چارچوب همواره خسارتبار میتواند باشد. مشکل تهران در گزارش دستاورد خود به رودربایستیهایش نه تنها نزد برخی گرایشهای افراطی، بلکه پرهیز از تبیین روشن میان «آرمانخواهی» و «منافع ملی» در سیاست خارجی است. به عبارت دیگر، عملگرایی در سیاستخارجی همواره مقابل آرمانخواهی تبلیغ شده است. لازم است تهران به دور از شائبههایی که همواره در رقابتهای جناحی علیه عملگرایی در سیاست خارجی روا داشته شده، به روشنی از این رویکرد دفاع کند. مائوئیستهای چینی نمونه روشنی از این رویه هستند. آنان ضمن حفظ اصول ایدئولوژیک خود با شکستن قفلها، توانستهاند عضوی فعال و مؤثر در جامعه جهانی شوند. همانگونه که روسیه به رغم شدت اختلافات منازعه آمیزش با جامعه بینالمللی، همچنان میخواهد عضو مؤثر این جامعه باقی بماند.
رویکرد عملگرایانه خواهد توانست راه را برای بازگشت تهران نه فقط منطقه بلکه جامعه جهانی باز کند. مهم این است که تهران بپذیرد؛ تنش زدایی با دولتهای منطقه، هرگز جایگزین برتری نسبت به روابط با جامعه بین الملل نیست. تهران از فرصت گشایش در روابط منطقهای میتواند برای ترمیم روابط با پایتختهای جهان استفاده کند؛ اگر همان رویکرد عملگرایانه را بپذیرد که برای دولتهای منطقه و خاصه عربستان سعودی قائل شده است. در این صورت تهران مزایای قابل فروش خواهد داشت.
رضایت از مزایای اندک، محدود و نامتوازن، پاسخ ترغیب کننده به مطالباتی نیست که مردم از یک سیاستخارجی پویا دارند.
بهار روابط ایران و کشورهای عربی هنگامی زودگذر نخواهد بود که تهران گسترهای بزرگتر از منطقه را در دستور کار سیاست خارجی خود قرار دهد.