کد خبر: 8733 | صفحه ۱۱ | ایران و جهان | تاریخ: 19 اردیبهشت 1402
وضعیت و ادراک غرب 5 سال پس از خروج آمریکا از توافق هستهای
دوگانهای به نام برجام قدیم و برجام جدید
نشریه آمریکایی فارین پالیسی در گزارشی با اشاره به اهمیت توافق هستهای در نظارت بر برنامه هستهای ایران و راستیآزمایی فعالیتهای هستهای آن، مدعی شد که با توجه به موانع فنی ایجاد شده و شرایط وخیمتر سیاسی، احیای این توافق پس از خروج آمریکا از آن سختتر شده است.
نشریه فارن پالیسی درباره کارکرد توافق هستهای در زمینه حل و فصل مسئله هستهای ایران (برجام)، با اشاره به خروج دولت دونالد ترامپ، رئیس جمهوری پیشین آمریکا از این توافق در سال ۲۰۱۸ که با بازگردانی تحریمهای پیشین و اعمال تحریمهای جدیدتر همراه بود-اقدامی که در پاسخ، ایران را به ازسرگیری فعالیتهای هستهای واداشت-در گزارشی نوشت: اگرچه، احیای برجام بیش از پیش غیرمحتمل شده است، فهم کارآیی آن و اینکه چه چیزی از دست رفته است، برای تلاشهای جهانی آینده در زمینه منع اشاعه تسلیحات اتمی ضرورت دارد.
فارن پالیسی در ادامه نوشت: منتقدان میگویند این توافق به دلیل به رسمیت شناختن حق ایران برای غنیسازی اورانیوم پراغماض و آسان بود؛ از طرفی دیگر، به دلیل گنجانده شدن بندهای غروب در آن، بسیار محدود و به دلیل عدم پرداختن به دیگر فعالیتهای ایران مانند برنامه موشکی ایران و حمایت آن از گروههای متخاصم خاورمیانه، بیش از حد خلاصه بود. این در حالی است که مدافعان آن تاکید دارند که این توافق نظارت و راستیآزمایی بیسابقه برنامه هستهای ایران را میسر ساخت. هر دو طرف توجه کمتری به تاثیر این توافق بر توانمندیهای هستهای واقعی ایران داشتهاند.
این گزارش میافزاید: کسانی که برجام را به عنوان توافقی ضعیف رد میکنند، از اینکه چه چیزی این توافق را از منظر موضوع منع اشاعه تسلیحات هستهای موثق و ارزشمند میسازد، چشمپوشی میکنند. ما باید به جای وقت صرف کردن روی آن دسته از ویژگیهای برجام که بازگشتپذیرند، باید روی این تمرکز کنیم که چه چیزی واقعا آن را به توافقی بیمانند تبدیل کرده بود. موفق شدن در بازگردانی یک برنامه هستهای پیشرفتهتر به حالت قبل غیرمعمول است. اما برجام به نوعی توانست این کار را بکند.
گزارش این نشریه با پرداختن به جنبههای فنی برجام در محدودسازی موثر گستره فعالیتهای هستهای ایران پس از اجرایی شدن، درباره اهمیت این توافق نوشت: مدافعان این توافق در تمجید از جامع بودن مقررات نظارتی و راستیآزمایی ایران ذیل برجام، اشتباه نمیکنند. نظر منتقدان و کسانی که نسبت به کارآیی این توافق تردید دارند نیز درباره برخی محدودیتهای برجام، از جمله پرداختن به برخی دیگر از رفتارهای نگرانکننده ایران در داخل و خارج اشتباه نیست. اما صرفا تمرکز کردن روی سوالاتی مربوط به گستره و مدتزمان این توافق، باعث میشود که تصور یک توافق بهتر همیشه باقی بماند، یعنی این ایده که فشار بیشتر یا دیپلماسی بیشتر ممکن است راهکار بهتری برای بحران هستهای ایران پیدا کند. حتی دولت بایدن هم در ابتدا شیفته «توافقی طولانیتر و قویتر» با ایران بود. اگرچه، از منظر کاهش خطرات احتمالی، برجام به این دلیل ارزشمند بود که مستقیما روی توانمندیهای هستهای تهران در حال حاضر و در آینده اثر گذاشت. آنچه برجام در مدت کوتاهی به آن دست یافت، وضعیتی امنتر از طریق بازگردانی برنامه هستهای ایران به عقب و ایجاد سازوکارهایی برای نگه داشتن ایران در این سطح پاینتر بود.
در بخش دیگری از این گزارش با اشاره به این که با پیشرفتهتر شدن برنامه هستهای کشورها، موجب پیچیدهتر شدن حل و فصل دیپلماتیک مسائل مربوط به منع اشاعه تسلیحات هستهای در رابطه با آن کشورها خواهد شد، درباره آینده این توافق مدعی شد: در مدت پنج سال گذشته، چشمانداز حلوفصل صلحآمیز بحران هستهای ایران از بد به بدتر تبدیل شده است. تهران باری دیگر در آستانه نقطه گریز هستهای قرار دارد و پرداختن به نگرانیها در زمینه منع اشاعه تسلیحات اتمی سختتر شده است. علاوه بر ایجاد شدن موانع فنی، شرایط سیاسی هم به طرز چشمگیری وخیمتر شده است. خروج ترامپ از توافق باعث کاهش اعتماد به تعهدات آمریکا شد. همچنین اتفاق نظر میان دیگر اعضای توافق، یعنی آمریکا، انگلیس، فرانسه، آلمان، روسیه و چین کاهش یافته و ایران پیوندهایش با کشورهایی مانند روسیه را تعمیق بخشیده است که در چنین موقعیتی دیگر احتمالا برای برجام کار از کار گذشته است.
آمریکا در حال بازی روی طناب نازک
در همین رابطه هادی خسروشاهین تحلیلگر مسائل بینالملل در گفتوگو با خبرگزاری ایلنا، با اشاره به سالگرد خروج آمریکا از برجام و در پاسخ به این سوال که آقای سالیوان مشاور امنیت ملی آمریکا، اعلام کرد که دولت آمریکا در تلاش است تا با ایران به توافق بلندمدت دست پیدا کند. با توجه به اینکه اخیرا خبری درباره رسیدن به یک توافق موقت در دستور کار آمریکاییها بوده و همچنین طرف ایران هم اعلام کرده که حاضر است به متن توافق ۲۰۱۵ بازگردد، تحلیل شما درباره گفتههای اخیر آقای سالیوان چیست، گفت: صحبتهای آقای جیک سالیوان در موسسه واشنگتن، نشاندهنده ادراک غربیها از وضعیت و موقعیت هستهای ایران است.
وی افزود: زیرا آقای سالیوان بر ادعای منابع اسرائیلی را در ارتباط با اینکه ایران ذخایر کافی برای تولید حداقل ۵ بمب اتمی را دارد، تأکید کرده است. بنابراین در حال حاضر ما از ادراک غربیها، در مرحله و شرایطی قرار داریم که باید متغیر به مؤلفه جدید، وارد موضوع هستهای در مدیریت بحران شویم. به نظر میرسد شواهد و قرائن اینطور نشان میدهد که آمریکاییها در مقطع کنونی گزینهای که انتخاب کردند این است که اولویت با مسائل و راهکارهای دیپلماسی است. ولی برای اینکه این وضعیت دچار تصاعد بحران نشود، مؤلفهای را تحت عنوان بازدارندگی اضافه کردند. یعنی از طریق اهرمهایی که در اختیار دارند هزینه حضور یا استفاده ایران از اهرم خود که اهرم هستهای است را افزایش دهند.
خسروشاهین تصریح کرد: آنچه که آمریکاییها و غربیها در مقطع فعلی به عنوان خطقرمز تعیین کردند، غنیسازی ۶۰ درصدی است. نشانههایی که ما در ارتباط با بازدارندگی داریم، مرتبط است با داستان حضور ۱۳ عضو شورای امنیت در ارتباط با مکانیزم ماشه. اخیرا مقامات سه کشور اروپایی به رویترز اعلام کردند که سال گذشته وزرای خارجه اتحادیه اروپا نامهای به مقامات ایرانی نوشتند که عبور از غنیسازی ۶۰ درصد منجر به فعال شدن اسنپبک میشود. با این حال آمریکاییها به این مساله هم قناعت نکردند و نشانههایی هم وجود دارد که وارد حوزههای سخت شدهاند.
وی در ادامه گفت: چند وقت پیش ما خبری داشتیم در ارتباط با ارسال هکجتهای غولپیکر به منطقه. باید توجه داشته باشیم که همه این موارد برای بالا بردن هزینه استفاده ایران از اهرم هستهای خود است، نه اقدام سخت یا آنچه که تحت عنوان حمله نظامی در رسانههای غربی از آن یاد میشود. این روند، پیشگیری از داستان تصاعد بحران است.
خسروشاهین ادامه داد: مؤلفه بازدارندگی برای غرب در شرایط کنونی مثل یک پشتیبان برای دیپلماسی عمل میکند. اما در حوزه دیپلماسی صحبتهای آقای سالیوان ابهامزدایی که نکرد هیچ، بر ابهامات هم اضافه کرد. نکته مهم اینکه سخنرانی آقای سالیوان تفصیلی بود که ۵ دقیقه آن مربوط به ایران میشد که در نوع خود قابل توجه است. این موضوع نشان دهنده این است که ایالات متحده و کاخ سفید اولویتهای دیگری در عرصه سیاست خارجی دارد که بخشی از آن مربوط به جنگ اوکراین و مسئله چین است. موضوع هستهای ایران در اولویت سیاست خارجی آمریکا قرار ندارد. با این حال صحبتهای او ابهامات در حوزه دیپلماسی را افزایش داد.
وی تصریح کرد: نکته دیگر آنکه آقای سالیوان تاکید و تصریحی در ارتباط با آنکه دیگر برجام روی میز نیست انجام ندادند و در جای دیگر به این نکته بسنده کردند که به دنبال توافق بلندمدت با ایران هستند. مشخص نیست که آیا آمریکاییها برجام را از دستور کار خود خارج کردند یا تغییر برجام را میپذیرند یا درخواست جدید برای رسیدن به یک توافق جدید را دارند. زیرا در شرایط فعلی، ادراک مقامات آمریکایی در این است که ایران به سطح لازم برای عبور از نقطه گریز دست یافته است و بنابراین در چنین موقعیتی طبیعی است که بازی آمریکاییها مثل بازی حرکت روی طناب نازکی است که باید مولفه بازدارندگی و بحث دیپلماسی را در نظر بگیرند تا بتوانند بحران را حل و فصل کنند.
خسروشاهین در پاسخ به این سوال که با توجه به صحبتهای مطرح شده شرایط جدید به کدام سمت و سو خواهد رفت، گفت: نکته اول چشماندازی است که در ارتباط با این موضوع داریم، برجام که یک مسئله راهبردی و استراتژیک برای ما محسوب میشود، مولود چه فضایی خواهد بود؟ برجام مولود فضا یا نظام تک چندبعدی خواهد بود که در آن، اجماع میان قدرتهای بزرگ وجود داشت. خروجی این اجماع میان قدرتهای بزرگ، تشکیل گروه ۵+۱ بود که بر پایه تشکیل چنین گروهی مذاکرات هستهای با ایران جلو رفت و سرانجام در سال ۲۰۱۵ به نتیجه رسید. امروز شرایط بینالمللی هرچه هست آن سطح اجماع نظری که در سال ۲۰۱۵ وجود داشت در سال ۲۰۲۳ دیده نمیشود و اختلافات بین چین و آمریکا و جنگ اوکراین هم تشدید شده است.
وی افزود: نکته دیگری که وجود دارد این است که اولین تاریخ انقضایی که پیش رو داریم اکتبر ۲۰۲۳ یعنی حدود ۵ تا ۶ ماه دیگر است. اگر جنگ اوکراین نبود، آمریکاییها با اولویتگذاری در بحث حفاظت و حراست با رژیم منع عدماشاعه، کنترل و مدیریت بحران در منطقه خاورمیانه، ترجیح میدادند که برجام با همان مختصات سال ۲۰۱۵ احیا شود. ولی با توجه به اینکه این انقضا با قابلیتهای موشکی و پهبادی ایران در اکتبر ۲۰۲۳ مرتبط میشود و همچنین در یکی دو سال اخیر روابط بین تهران و مسکو از جنبههای نظامی – امنیتی تعمیق پیدا کرده، بنابراین آمریکاییها به راحتی نمیتوانند از این تاریخ انقضا عبور کنند. زیرا اگر جنگ اوکراین نبود آمریکاییها میتوانستند بگویند برجام فعلا اولویت دارد.
خسروشاهین تصریح کرد: آنچنان که آمریکاییها درباره بحث منع صادرات تسلیحات متعارف به ایران در اکتبر ۲۰۲۰ عمل کردند، میتوانستند در این حوزه هم از تحریمهای ثانویه استفاده کنند برای اینکه موضوع صادرات یا واردات محصولات مرتبط با موشک و پهباد را کنترل کنند. ولی مؤلفه جنگ اوکراین معادله را برای آمریکاییها پیچیدهتر کرد. یعنی آمریکاییها نمیتوانند تصمیمگیری شفاف و روشنی در این ارتباط اتخاذ کنند، چون خود به خود این انقضای ۲۰۲۳ میتواند پتانسیل این را داشته باشد که بر معادله جنگ اوکراین تاثیرگذار باشد.
وی در ادامه گفت: بنابراین از این حیث این تاریخ انقضا برای آمریکاییها اهمیت پیدا میکند وگرنه تاریخ انقضای ۲۰۲۵ که مصادف است با پایان یافتن قطعنامه ۲۲۳۱ و قطعنامههای پیش از آن که غیر از فصل هفتم تعریف شده، شاید در شرایط عادی برای آمریکاییها مهمتر بود و میتوانستند از تاریخ انقضای اکتبر ۲۰۲۳ چشمپوشی کنند. اما با این حال آمریکاییها همچنان تصور میکنند با توجه به معادلاتی که وجود دارد و بحثی که در چارچوب برجام در ارتباط با لغو و تعلیق تحریمها که همان اوفک است گنجانده شده است، میتوانند از از این طریق فشار لازم را ایجاد کرده یا جوی را به وجود بیاورند تا پس از احیای برجام بتوانند اهرمهای فشار لازم را جهت تمدید بندهای غروب آفتاب یا آن چیزی که جیک سالیوان در موسسه واشنگتن تحت عنوان قرارداد بلندمدت مطرح کرده است، فعال کنند.