بیش از چهار دهه کشمکش و جدال سلسلهوار بین ایران و آمریکا، هرگونه گفتوگویی بین دو کشور را پیچیده و بر سابقه ذهنی منفی هریک از دیگری، استوار نموده و با مسائل پیش آمده نسبت به برجام، دستیابی سریع به هر تفاهم و توافق مشترکی را مشکل کرده است. با این وجود، در جهانی که کشورهای مختلف با حاکمیتهای گوناگون در کنار یکدیگر قرار دارند و گریزی از تعامل و درک متقابل یکدیگر وجود ندارند، نمیتوان تاثیرگذاری و تاثیرپذیری از سیاستهای یکدیگر در عرصه بینالمللی را نادیده انگاشت و کشوری چون ایران را نیز از حقوق بینالمللی خود محروم و به بهانههای مختلف تحت فشارهای مختلف قرار داد. در همین رابطه، تصویر ایران از ایالات متحده با همه اقدامات مخرب دونالد ترامپ نسبت به توافق بینالمللی برجام، تصویری مخدوش و خالی از هرگونه اعتماد است؛ که همچنان از سوی آمریکا تلاش میشود فضای ژئوپلیتیکی ایران را محدود و سیاست «مهار» خود را همچنان نسبت به ایران حفظ کند. با این وجود و به دلایل مختلف سیاسی، امنیتی و اقتصادی، احیای توافق برجام، سیاستی گریزناپذیر برای هر دو کشور ایران و ایالات متحده و حتی جامعه جهانی است که باید محقق، تا دغدغهها و سوءتفاهمات سیاسی و فنی در این رابطه برطرف گردد و منطقه خاورمیانه را به سمت تعاملات منطقهای و آرامش سوق دهد. هرچند دولت دموکرات فعلی آمریکا، تلاش دارد تا در مذاکرات وین، از میراث برجای مانده از اقدام دولت پیشین نسبت به ایران استفاده کند، با این حال، این مسئله موجب بیاعتمادی بیشتر ایران و عدم تمایل نسبت به هرگونه «مذاکره مستقیم» با آمریکا و حل و فصل مسائل مربوطه شده است، که میتواند مذاکرات وین را نه تنها طولانیتر، بلکه در صورت ادامه روند فعلی، به شکست منتهی کند، مسئلهای که بدون شک به نفع ایران، ایالات متحده و کشورهای منطقه نخواهد بود. لذا تغییر استراتژی آمریکا در مذاکرات، در پیش گرفتن اقدامات اعتمادساز و بازگشت به تفاهمات صورت گرفته در ۲۰۱۵، میتواند فضای حاکم بر مذاکرات را برای گفتوگوی مستقیم ایران و این کشور مساعد نماید تا بتوان زمینه احیای برجام و بازگشت همه طرفهای مذاکره کننده به آن، مهیا شود. این امری بدیهی است که دیپلماسی شاتل (گفتوگوی غیرمستقیم)، فقط می تواند زمینه ساز حل برخی مسائل ابتدایی و آماده نمودن شرایط برای «گفتوگوهای» مستقیم شود تا دو طرف، در یک فضای واقع بینانه و تمرکز بیشتر بر مشترکات، در مقابل یکدیگر قرار گرفته، مسائل و دغدغههای خود را مطرح و در مسیر حل و فصل و یا کاهش اختلافات قرار گیرند. بدون شک، انتظارات و خواستههای ایران و ایالات متحده از یکدیگر برای احیای برجام، متفاوت و شامل مسائل مختلفی است که با چنین روندی، احتمال رسیدن به یک سند همکاری جامع و مشترک، بسیار ضعیف و غیر محتمل خواهد بود، این در حالی است که مذاکرات مستقیم ایران و ایالات متحده در ۲۰۱۵ و تلاش دیپلماتهای دو کشور در کنار سایر کشورهای حاضر در مذاکرات، منتج به رسیدن به یک توافق جامع شد. شاید عدم گفتوگوی مستقیم ایران و آمریکا، در چند دور اولیه گفتگوهای وین، مفید بوده باشد، تا از جدیت طرف مقابل جهت ادامه مذاکرات مطمئن گردند، ولی در صورت تداوم آن، می تواند بر پیچیدگی موضوعات، افزایش سوء تفاهمات و رشد بیاعتمادی موثر باشد و چشم انداز مثبتی نیز بر آن متصور نخواهد بود. با این حال، ایالات متحده می تواند با کاستن از فشارهای وارده و در پیش گرفتن سیاست لغو تحریم های مرتبط و دوری جستن از اظهارات غیرسازنده و تهدیدآمیز، نه تنها امید به دستیابی به یک تفاهم مشترک را تضعیف ننماید، بلکه زمینه ترغیب ایران به آغاز «مذاکرات مستقیم» را مهیا، احیای برجام را تسریع و زمینه ساز «گفتوگوهای بعدی» دو کشور، در خصوص مسائل منطقه ای و اختلافی قرار دهد؛ مسئله ای که نیازمند در پیش گرفتن چشم اندازی مثبت نسبت به آینده از سوی دو کشور و اتخاذ تصمیمات موثر و مهم خواهد بود.