سرمقاله
صفحات روزنامه
اخبار آنلاین
فوتبال ایران مثل چاه ویلی میماند که هرچه پول بدان تزریق کنید، باز هم بدهکارش هستید! دلیل نیز دارد؛ تا زمانی که فوتبال باشگاهی ایران منهای یکی دو باشگاه، دولتی است و بخش خصوصی گریزان از آن، پول بیحساب و کتاب و بدون کمترین بازدهی و خروجی خرج میشود. ایراد نیز به پایه و زیر ساخت فوتبال برمیگردد که از اساس خراب بوده و طی این همه سال کسی به دنبال بازسازی و مرمتش نبوده است. شاید اگر مدیری قوی چون صفایی فراهانی عمر مدیریتیاش در فوتبال چند سالی بیشتر استمرار مییافت، فوتبال باشگاهی در ریل اصلیاش قرار میگرفت و هر باشگاهی سر از لیگ برتر در نمیآورد. آخر در فدراسیون او مصوب شده بود که باشگاهها بعد از سه فصل تنها زمانی اجازه حضور در لیگ برتر را خواهند یافت که زیر ساختهای حرفهای داشته باشند؛ هم به لحاظ زمین تمرینی و هم ورزشگاه اختصاصی جهت برگزاری بازیهایشان. موضوع مهمی که با جدایی صفایی فراهانی از فوتبال به دست فراموشی سپرده شد تا امروز و بعد از گذشت ۲۲ سال از لیگ به اصطلاح حرفهای، نداشتههایمان بر داشتههایمان غالب باشد. موضوع مهمی که کنفدراسیون فوتبال آسیا نیز به سختی دست روی آن گذاشته و اجازه حضور هر باشگاهی در لیگ قهرمانان آسیا را بدون داشتن مجوز حرفهای نمیدهد. سال پیش استقلال و پرسپولیس به دلیل نگرفتن مجوز حرفهای از حضور در رقابتهای آسیایی محروم شدند و امسال نیز در کمال ناباوری هواداران، این مسئله دوباره برای استقلال تکرار شده است. درحقیقت سختگیریهای خاص AFC نیز در این جهت است که باشگاههای ایرانی به معنای حقیقی صاحب هویت باشگاهی شده و دخلوخرجشان با هم بخواند. به سخنی دوره گول زدن AFC به پایان رسیده تا باشگاهها و به ویژه استقلال و پرسپولیس به خود آمده و از خواب غفلت بیدار شوند. اما با وجود شفافیتی که نهاد فوتبال آسیا به دنبال آن بوده و هست، جای سوال است که چرا مسئولان فدراسیون فوتبال نمی خواهند فوتبال باشگاهی را در مسیر درستش انداخته و برایش نسخههای گول زننده نپیچند؟! دستپخت تازه آقایان برمیگردد به اینکه برای باشگاهها از نو سقف بودجه (به جهت جذب بازیکن و کادر فنی) نوشته و گفتهاند هر باشگاه لیگ برتری میتواند رقمی بین ۲۵۰ تا ۲۸۰ میلیارد تومان برای یک فصل هزینه کند. موضوعی که از هماینک به اعتراضها دامن زده و باشگاهها به ویژه به این بند تصریحی معترضاند که قرارداد بازیکنان و مربیان خارجی باید به صورت ریالی باشد. حرف اساسی اینجاست که فدراسیون بدون توجه به اینکه منهای چند باشگاه خاص، دیگر باشگاهها مشکل تامین منابع مالی دارند و بدون توجه به اینکه از حق و حقوق باشگاهها در زمینه حق پخش، کپی رایت و دیگر منابع درآمدی دفاع کرده و آنان را کمک فکری و معنوی کنند، برای همه نسخه هزینه کرد یکسان مینویسد. هرچند از هماینک میتوان انتظار شکست این طرح را نیز داشت و یقینا هزینه فوتبال باشگاهی ایران هر روز گران و گرانتر خواهد شد، اما نمیتوان از بیمسئولیتی و بیتوجهی فدراسیوننشینان به سادگی گذشت. درحقیقت نسخه نوشته شده جز آنکه از نو چوب حراج بر منابع مالی بیت المال در فوتبال بزند و هزینه تیم داری را بالا ببرد، نتیجه دیگری بر آن مترتب نیست.